بریدههایی از کتاب نه تنبیه، نه تشویق
۴٫۰
(۴۱)
درمورد محیطهای کاری نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که «هدف اصلی از پاداش برمبنای شایستگی، کنترل است» ۱۳. یکی از منتقدان با صراحت بیشتری میگوید که مشوقها ارزش فرد را تنزل میدهند، زیرا پیام اصلی آنها این است: «آقابالاسر را راضیکن تا پاداش خوبی بگیری»
جستجوگر
مهمترین جنبه قضاوت مثبت، مثبت بودن آن نیست، قضاوت بودن آن است.
ری
ارزیابی مثبتی که خیلی کلی باشد کودکان را بهسوی کلینگری سوق میدهد. آنها میآموزند در هر کاری که میکنند خودشان را محور قرار دهند، و ازاینرو مستعد خودبزرگبینی یا تحقیر خویش میشوند. اظهارنظر درباره کار شخص منطقیتر بهنظر میرسد: عبارتِ «واقعآ داستان قشنگیه» بهتر است از عبارتِ «واقعآ نویسنده خوبی هستی».
ری
حتمآ این داستان را شنیدهاید که در گذشته دکمه لباس کودکان طوری از پشت بسته میشد که هر کودک برای پوشیدن لباس مجبور باشد از دیگری کمک بخواهد. و این همان فرصتی است که ما باید برای فرزندانمان فراهم کنیم تا در مقابل میل شدید به خودکفا ساختن کودکان و حس همکاری تعادل بهوجود آوریم.
RoYega
درهرصورت همفکری درباره اینکه چه رفتاری نادرست است (و چرا)، برای رشد اخلاقی کودک ضروری است. به قول جان نیکولز، «وقتی مشکلات رفتاری جدی پیش میآیند میتوان شرایط را تبدیل به آزمونی فکری کرد که در آن کودک نقش یک قانونگذار و فیلسوف اخلاقی را بهعهده میگیرد. بهاینترتیب تمرینهای کنترل رفتار جای خود را به ماجراجویی در زمینههای اخلاقی میدهد»
RoYega
در جوامعی که مردم آنها تفکر اشتراکی دارند بیشتر احتمال میرود که پاداشها برمبنای برابری توزیع شوند تا جوامع فردگرایی که عملکرد بهینه را مبنا قرار میدهند. دراینمیان زنان نیز بیشتر از مردان به اصل برابری تکیه میکنند. و سرانجام اینکه شخصیت افراد هم به تفاوتهایی دامن میزند.
Mohammad Ali Zareian
مورتن دویچ هشدار میدهد، «خطر معادل دانستن روابط میانفردی انسانها با تعاملات بازاری این است که با وارد شدن ارزشهای اقتصادی در این روابط، عواطف انسانی از آن رخت برمیبندد» ۴.
Mohammad Ali Zareian
ارزش اصل برابری، آنطور که بهنظر میرسد، بدیهی نیست. اگر لحظهای درباره این اصل تأمل کنیم بیدرنگ این پرسش مطرح میشود که چه چیز موجب لیاقت و شایستگی است. آیا میزان تلاش را مبنای پاداش در نظر بگیریم (سخت بکوش تا پاداش بیشتری بگیری)؟ اگر نتیجه سختکوشی شکست باشد چه؟ دراینصورت آیا درست است که موفقیت را مبنای پاداش قرار دهیم (سعی کن موفق شوی تا پاداش بیشتری بگیری)؟ ولی «موفق شدن» مطابق با معیارهای چه کسی؟ درضمن چه کسی مسئول موفقیت خواهد بود؟ کمال و برتری اغلب محصول همکاری است و حتی موفقیت فردی نیز معمولا براساس کار افرادی حاصل میشود که پیش از ما تلاش کردهاند. حال که در انجام یک کار افراد زیادی دست دارند واقعآ چه کسی «شایسته» است؟
این پرسشها رفتهرفته ما را بهسوی این شناخت رهنمون میشوند که برابری فقط یکی از چند معیاری است که میتواند مبنای توزیع امکانات قرار گیرد. گاه میزان نیاز است که تعیین میکند چه کسی چه چیزی دریافت کند. درواقع هر شرایطی معیار خاصی میطلبد.
Mohammad Ali Zareian
این جزءِ جداییناپذیر تفکر امریکایی است که هرکس تصمیم به انجام کاری بگیرد موفق میشود و سختکوشی و پشتکار سرانجام نتیجه میدهد. آنچه ظاهرآ از چنین دیدگاهی برمیآید این است که افرادی که موفق نمیشوند در قبال شکست خود مسئولاند، چون در نظر اول شکست نشانه آن است که فرد به اندازه کافی تلاش نکرده است. افراد موفق از این اصل استقبال میکنند، نخست به این دلیل که فکر میکنند استعدادهایشان بهحق پاسخ میگیرد، و دوم اینکه دیگر لزومی نمیبینند درباره افرادی که از استعداد کمتری برخوردارند خیلی احساس گناه کنند یا مسئولیتی بهعهده بگیرند.
Mohammad Ali Zareian
در محل کار نیز وضع دقیقآ به همین منوال است. مدیریت خوب، مانند کلاسداری خوب، یعنی حل مشکلات و کمک به دیگران برای آنکه کارشان را به نحو احسن انجام دهند. این نیز مستلزم صرف وقت، تلاش، تفکر، صبر و توانمندی است. حالآنکه دادن وعده امتیازهای گوناگون چنین تأثیری ندارد. در بسیاری از محیطهای کاری، برنامههای تشویقی جایگزین مدیریت میشود: در قبال کار درست پاداش ارائه میگردد و بقیه امور به حال خود رها میشوند.
کتابخوان
فرض کنید معلمی از صحبت کردن دانشآموزان در کلاس عصبانی میشود. بیگمان وی باید شهامت داشته باشد که از خود بپرسد آیا عاقلانه است انتظار داشته باشم دانشآموزان مدتی طولانی کاملا ساکت و بیسروصدا بنشینند، یا شاید اصلا اشکال از من است که حوصله سروصدای بچهها را ندارم. مسلّم است که توجیه محترمانه کودکان شش ساله برای آرام نشستن، مستلزم صبر و تلاش است. اما اعلام این مطلب که «اگر ساکت بنشینید فلان جایزه را خواهید گرفت...» مستلزم به خرج دادن هیچ شهامتی، هیچ فکر و تلاشی، هیچ صبر و حوصلهای، هیچ استعدادی و هیچ صرف وقتی از سوی معلم نیست.
کتابخوان
«شاید پاداش دادن در قبال اطاعت» امری طبیعی و مسلم بهنظر برسد، اما چنین موضوعی درحقیقت بازتاب یک ایدئولوژی است که میتواند پرسشبرانگیز باشد.
فرامرز میرشکار
هر ایده و طرز تفکر بانفوذی زمانی به سبب جذابیت و قدرت متقاعدسازیاش موردتحسین قرار میگیرد و زمانی به علت نفوذ و سلطهاش بر فرد و جامعه موجب نگرانی میشود. و اما زمان نگرانی هنگامی است که ایده آنقدر شایع میگردد که دیگر حتی مورد تأمل قرار نمیگیرد و چنان ریشه میدواند که مسلّم فرض میشود. وقتی آراءِ مخالف بیپاسخ میمانند ــ چون اصولا دیگر مطرح نمیشوند ــ این ما نیستیم که ایده را در اختیار داریم، بلکه ایده است که ما را در اختیار میگیرد.
فرامرز میرشکار
هر ایده و طرز تفکر بانفوذی زمانی به سبب جذابیت و قدرت متقاعدسازیاش موردتحسین قرار میگیرد و زمانی به علت نفوذ و سلطهاش بر فرد و جامعه موجب نگرانی میشود. و اما زمان نگرانی هنگامی است که ایده آنقدر شایع میگردد که دیگر حتی مورد تأمل قرار نمیگیرد و چنان ریشه میدواند که مسلّم فرض میشود.
فرامرز میرشکار
تنها کار ما دانشجویان، سوای گوش دادن به سخنرانیها، این بود که به موشها تعلیم دهیم تا میله درون قفس را فشار دهند. ما این رفتار آنها را با دادن غذا تقویت میکردیم و از آنجا که موشها از فرط گرسنگی بیست درصد از وزن خود را از دست داده بودند، در قبال دریافت اندک غذایی از سوی ما، تقریبآ هر کاری میکردند.
فرامرز میرشکار
بعدها، در بررسی موضوع نوعدوستی، به مطالعاتی دست یافتم که نشان میدادند پاداش دادن به کودکان به دلیل سخاوتشان، روش فوقالعاده ناموفقی برای پرورش این ویژگی است.
کتابخوان
مهمترین علت شیوع و رواج رفتارگرایی این است که اِعمال آن بهطرز گولزنندهای ساده است.
Mohammad Ali Zareian
هرچند مراجع قدرت میتوانند یکطرفه پاداش بدهند اما باید تصدیق کنند که در ارتباط با اموری چون ایجاد انگیزه، کمترین کنترل و نفوذی ندارند. همانطور که داگلاس مکگرگور میگوید، «مدیران در موضع قدرت میتوانند حقوق کارمندان را کم یا زیاد کنند، ولی درمورد تحقق نیازهای متعالیتر آنها فقط میتوانند (و شاید نتوانند) شرایط آن را فراهم سازند»
Mohammad Ali Zareian
در بسیاری از محیطهای کاری، برنامههای تشویقی جایگزین مدیریت میشود: در قبال کار درست پاداش ارائه میگردد و بقیه امور به حال خود رها میشوند.
Mohammad Ali Zareian
فرض کنید معلمی از صحبت کردن دانشآموزان در کلاس عصبانی میشود. بیگمان وی باید شهامت داشته باشد که از خود بپرسد آیا عاقلانه است انتظار داشته باشم دانشآموزان مدتی طولانی کاملا ساکت و بیسروصدا بنشینند، یا شاید اصلا اشکال از من است که حوصله سروصدای بچهها را ندارم. مسلّم است که توجیه محترمانه کودکان شش ساله برای آرام نشستن، مستلزم صبر و تلاش است. اما اعلام این مطلب که «اگر ساکت بنشینید فلان جایزه را خواهید گرفت...» مستلزم به خرج دادن هیچ شهامتی، هیچ فکر و تلاشی، هیچ صبر و حوصلهای، هیچ استعدادی و هیچ صرف وقتی از سوی معلم نیست.
در محل کار نیز وضع دقیقآ به همین منوال است. مدیریت خوب، مانند کلاسداری خوب، یعنی حل مشکلات و کمک به دیگران برای آنکه کارشان را به نحو احسن انجام دهند. این نیز مستلزم صرف وقت، تلاش، تفکر، صبر و توانمندی است. حالآنکه دادن وعده امتیازهای گوناگون چنین تأثیری ندارد.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
۱۱۸,۸۰۰۱۰%
تومان