بریده‌های کتاب رویای آمریکایی، روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا
کتاب رویای آمریکایی، روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا اثر هاوارد زین

کتاب رویای آمریکایی، روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا

۴٫۵
(۲۷)
بعدها کلمب در سفرنامه‌اش درباره‌ی این سرخ‌پوستان نوشت: آنها طوطی، الیاف پنبه، نیزه و بسیاری چیزهای دیگر برای ما آوردند و به جای آنها دانه‌های شیشه‌ای تسبیح و زنگوله گرفتند. آنان با کمال میل حاضر بودند هر آنچه را که داشتند، با ما معاوضه کنند ... آنها اندامی تنومند, جثّه‌هایی قوی و چهره‌هایی جذّاب داشتند ... آنها سلاح به دست نمی‌گرفتند و آن را هم نمی‌شناختند؛ چون یک بار شمشیری که نشان آنها دادم, آن را از لبه‌ی برنده‌اش گرفتند و از روی ناآشنایی خود را زخمی کردند؛ آهن هم نداشتند. نیزه‌هایشان از ساقه‌ی نیشکر درست شده ... نوکران خوبی هستند ... تنها پنج نفر کافی بود که آنها را مطیع خود کنیم تا هر چه را می‌خواستیم، انجام دهند.
ریحانه باقریه
مستعمره‌نشینان سفیدپوست از شورش دسته‌جمعی سیاهان، وحشت‌زده می‌شدند. ظاهراً ترس از شورش بردگان، در زندگی کشاورزان، حقیقتی اجتناب‌ناپذیر بود. یک کشاورز ویرجینیایی به نام ویلیام برد در سال ۱۷۳۶ م. نوشت: اگر یک رهبر جسور از میان بردگان برمی‌خواست، می‌توانست جنگی آغاز کند که رودخانه‌های عریض ما را از خون، رنگین نماید.
قلمِ مبارز || محسن
در زمان حاضر بر روی کره‌ی زمین هیچ ملّتی وجود ندارد که در اعمالی تکان دهنده‌تر و خونخوارانه‌تر از مردم ایالات متّحده مقصّر باشد.
بخوان و بخند
نوزادان تازه متولّد شده زود می‌مردند؛ چون مادرانشان به دلیل کار سخت و جان‌فرسا و گرسنگی شدید برای تغذیه‌ی آنها شیری نداشتند. به همین خاطر طیّ دوران اقامت من در کوبا هفت هزار کودک، ظرف سه ماه جان سپردند. حتّی برخی مادران از شدّت نومیدی، بچّه‌های خود را غرق کردند ... به این صورت شوهران در معادن، زنان بر اثر کار شدید و بچّه‌ها به خاطر کمبود شیر مُردند... چشمان من شاهد چنان اعمال خلاف سرشت انسانی بود که هم اکنون که قلم در دست دارم، تمام بدنم می‌لرزد ... این آغاز تاریخ اروپاییان در سرزمین «آمریکا» بود.
قلمِ مبارز || محسن
گاتلیب میتلبرگر، موسیقی‌دانی بود که حدود سال ۱۷۵۰ م. از «آلمان» به «آمریکا» سفر کرد. او درباره‌ی این سفر وحشتناک نوشت: در طول سفر، کشتی، مملوّ از علایم رقّت‌انگیز پریشانی و اندوه بود. بوها، دودها، ترس‌ها، استفراغ، انواع دریازدگی، تب، اسهال خونی، سردرد، گرما، یبوست، دمل، سرطان، فساد دهان ... . به آن کمبود غذا، گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما، رطوبت، ترس، بدبختی، آزردگی، ضجّه و زاری و سایر مصیبت‌ها را هم اضافه کنید. ... یکی از آن روزها که طوفان وحشتناکی را تجربه می‌کردیم، زنی که نزدیک زایمانش بود و تحت آن شرایط، قادر به وضع حمل نبود از راه یکی از پنجره‌های کشتی به دریا انداخته شد... . خدمت‌کاران به محض رسیدن به «آمریکا»، همچون برده‌ها خرید و فروش می‌شدند. «روزنامه‌ی ویرجینیا» در ۲۸ مارس سال ۱۷۷۱ م. گزارش داد: کشتی جاستیشیا با حدود صد خدمت‌کار سالم، شامل مرد و زن و پسر ... به تازگی وارد شد. فروش، روز پنج‌شنبه، دوم آوریل آغاز خواهد شد.
قلمِ مبارز || محسن
کلمب و اروپاییان به سرزمین خالی از سکنه وارد نشدند. آنها به دنیایی قدم گذاشتند که بعضی از مناطق آن به اندازه‌ی شهرهای «اروپا» پرجمعیّت بود. سرخ‌پوستان، تاریخ، قوانین و اشعار منحصر به فرد خود را داشتند. زندگی آنها در مقایسه با زندگی اروپاییان در پرتوی عدالت و برابری بیشتری سپری می‌شد. آیا «پیشرفت»، بهانه‌ای کافی برای از میان بردن نسل آنها بود؟ سرنوشت بومیان سرخ‌پوست به ما یادآوری می‌کند که تاریخ، چیزی فراتر از داستان ساده‌ی فاتحان و رهبران است.
قلمِ مبارز || محسن
چارلز هوتو، سربازی بود که در کشتار دهکده‌ی ویتنامی «مای‌لای» و واقعه‌ی به گلوله بستن صدها زن و بچّه توسط سربازان آمریکایی شرکت داشت. هوتو با مرور گذشته به یک خبرنگار چنین گفت: من نوزده سال داشتم و همیشه باید کارهایی را که بزرگترها به من می‌گفتند، انجام می‌دادم... امّا اکنون به پسرانم می‌گویم اگر دولت از شما دعوت کرد تا بروید و به کشورشان خدمت کنید، از قوّه‌ی قضاوت خودتان استفاده کنید... قدرت را فراموش کنید... به ندای وجدان خود عمل کنید. کاش یک نفر قبل از رفتن به «ویتنام» اینها را به من گفته بود. من نمی‌دانستم. حال حتّی فکر نمی‌کنم چیزی به نام جنگ باید وجود داشته باشد... چون جنگ، فکر انسان را تباه می‌کند.
قلمِ مبارز || محسن
مردان و زنان «آراواک» از دهکده‌های خود به سمت ساحل سرازیر شدند. آنها در حالی که کاملاً شگفت زده بودند، به داخل آب شنا کردند تا تازه‌واردها را بهتر ببینند. آنها به سمت کریستف کلمب و سربازانش که کاملاً مسلّح بودند، برای خوش‌آمدگویی می‌شتافتند.
ریحانه باقریه
مار خالدار مردی از قبیله‌ی کریک بود. او در طول عمر طولانی‌اش شاهد فریب‌کاری و بدرفتاری مکرّر حکومت سفیدپوست «آمریکا» علیه سرخ‌پوستان بود. وی هنگامی که بیش از صد سال عمر داشت، داستان خیانت مرد سفید به سرخ‌پوستان را این طور تعریف کرد: برادران! من حرف‌های پدر سفید بزرگمان را زیاد شنیده‌ام. زمانی که برای نخستین بار از سوی آب‌های پهناور آمد، انسان بسیار کوچکی بود... بسیار حقیر. پاهایش از نشستن طولانی مدّت در قایق بزرگش به درد آمده بود و ملتمسانه زمینی می‌خواست که بر رویش آتشی برافروزد... امّا آن زمان که مرد سفید در کنار آتش سرخ‌پوستان خود را گرم و شکمش را با ذرّت آنها سیر کرد، بسیار بزرگ شد. با یک قدم، پاهایش را بر کوه‌ها نهاد و گام‌هایش دشت‌ها و درّه‌ها را پوشاند. دست او به دریای شرقی و غربی چنگ انداخت و سرش بر روی ماه آرمید. پس از آن، پدرِ بزرگ ما شد. او به فرزندان سرخش عشق می‌ورزید و گفت: «کمی دورتر بروید، اجازه دهید روی شما گام بردارم».
قلمِ مبارز || محسن
آنها به سمت کریستف کلمب و سربازانش که کاملاً مسلّح بودند، برای خوش‌آمدگویی می‌شتافتند. بعدها کلمب در سفرنامه‌اش درباره‌ی این سرخ‌پوستان نوشت: آنها طوطی، الیاف پنبه، نیزه و بسیاری چیزهای دیگر برای ما آوردند و به جای آنها دانه‌های شیشه‌ای تسبیح و زنگوله گرفتند. آنان با کمال میل حاضر بودند هر آنچه را که داشتند، با ما معاوضه کنند ... آنها اندامی تنومند, جثّه‌هایی قوی و چهره‌هایی جذّاب داشتند ... آنها سلاح به دست نمی‌گرفتند و آن را هم نمی‌شناختند؛ چون یک بار شمشیری که نشان آنها دادم, آن را از لبه‌ی برنده‌اش گرفتند و از روی ناآشنایی خود را زخمی کردند؛ آهن هم نداشتند. نیزه‌هایشان از ساقه‌ی نیشکر درست شده ... نوکران خوبی هستند ... تنها پنج نفر کافی بود که آنها را مطیع خود کنیم تا هر چه را می‌خواستیم، انجام دهند.
ز.م

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد