بریدههایی از کتاب شهر خرس
۴٫۱
(۱۶۵)
مایا خوب میداند که این سکوت میتواند مثل آب عمل کند. اگر بگذاری زیادی به درونت نفوذ کند، یخ میزند و قلبت را میشکند.
Mari
ما عاشق برندهها هستیم، گرچه بهندرت آدمهای دوستداشتنیای هستند. آنها معمولاً آدمهایی وسواسی، خودخواه و پررو هستند، اما این که مهم نیست، ما میبخشیمشان. ما تا وقتی که برنده هستند، دوستشان داریم.
mansore
خواست و اراده از شانس بالاتره.»
kamand
هر کسی پیش از اتفاق افتادن یک فاجعه هزاران آرزو دارد، اما پس از آن فقط یک آرزو. وقتی نوزادی به دنیا میآید، پدر و مادر برایش رؤیاهایی بینظیر در سر میپرورانند، اما بیمار که شد تنها چیزی که میخواهند این است که همه چیز به حالت عادی برگردد.
Aysan
همهی ما بزرگسالان در زندگی روزهایی داریم که کاملاً احساس تهی بودن میکنیم. وقتهایی که دیگر نمیدانیم داریم اینهمه وقت را صرف جنگیدن برای چه میکنیم، وقتهایی که واقعیت و نگرانیهای روزمره به ما هجوم میآورد و نمیدانیم دیگر چقدر میتوانیم دوام بیاوریم. مسئلهی جالب این است که ما همه این توانایی را داریم که مدتها به همین ترتیب زندگی کنیم و دست از این افکار هم برنداریم، اما وحشتناک اینجاست که نمیدانیم دقیقاً چه مدت.
faeze
همهی سازمانها دوست دارند پز بدهند که دارند فرهنگسازی میکنند، اما سر بزنگاه همه نشان میدهند که تنها نگران یک نوع فرهنگ هستند: فرهنگ برد. سونه میداند که آسمان همهجا همین رنگ است، اما چنین چیزهایی در یک جامعهی کوچک بیشتر خود را به رخ میکشد. ما عاشق برندهها هستیم، گرچه بهندرت آدمهای دوستداشتنیای هستند. آنها معمولاً آدمهایی وسواسی، خودخواه و پررو هستند، اما این که مهم نیست، ما میبخشیمشان. ما تا وقتی که برنده هستند، دوستشان داریم.
faeze
اگر صادق باشی، سرت کلاه میگذارند، اما صادق باش.
اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش.
تمامی خوبیهای امروزت فردا به دست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن.
Mina HH
اتاق اینقدر ساکت هست که همه صدای شکستن قلبش را بشنوند.
بیوتیفول مایند
عشق پدر و مادر به بچه چیز عجیبی است. عشق ما به هر کسی نقطهی آغازی دارد اما عشق به بچه اینطور نیست. نقطهی آغاز ندارد، همیشه بچهمان را دوست داشتهایم، حتی پیش از آنکه اصلاً به وجود آمده باشد.
بیوتیفول مایند
«دیوید، من بچه ندارم، اما میخوای بهترین توصیهام رو برای پدر بودن بشنوی؟»
«آره.»
«این کلمهها رو یاد بگیر: "ببخشید اشتباه کردم."»
بیوتیفول مایند
همهی ما بزرگسالان در زندگی روزهایی داریم که کاملاً احساس تهی بودن میکنیم. وقتهایی که دیگر نمیدانیم داریم اینهمه وقت را صرف جنگیدن برای چه میکنیم، وقتهایی که واقعیت و نگرانیهای روزمره به ما هجوم میآورد و نمیدانیم دیگر چقدر میتوانیم دوام بیاوریم. مسئلهی جالب این است که ما همه این توانایی را داریم که مدتها به همین ترتیب زندگی کنیم و دست از این افکار هم برنداریم، اما وحشتناک اینجاست که نمیدانیم دقیقاً چه مدت.
Mary gholami
مادرش گاه دم گوشش میگوید: «به آدمی که تو زندگیش چیزی رو نداره که بیدلیل عاشقش باشه اعتماد نکن.»
بیوتیفول مایند
جاهایی مثل اینجا چشم امیدشان به جوانانشان است، چون تنها آنها هستندکه به یاد ندارند اوضاع قبلاً بهتر بود.
baQerial
هر چه را میسازی دیگران نابود میکنند، اما باز هم بساز، چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دو تا است، نه بین تو و دیگران.
rahmdeli
همیشه توی اتوبوس میگذارد پسرش سمت راهروی وسط بنشیند تا موقع نشستن و برخاستن صورت پسرش به سمت صورت او نباشد و علائم درد را در چهرهاش نبیند. سر کار کیسههای زباله را تا ته توی سطلها جا نمیدهد تا موقع خالی کردنشان مجبور نباشد زیاد خم شود. هر روز راهی برای جبران پیدا میکند.
amin
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان