بریدههایی از کتاب سیره اهلبیت (ع) در جذب مخالفان
۵٫۰
(۳)
یکی از سیرههای علمی اهلبیت (ع) در جذب و هدایت مخالفان، پاسخ به پرسشهای علمی و دینی بود. هر که پرسشی داشت، چه پرسشهای علمی و چه دینی، از اهلبیت (ع) سؤال میکرد و آنها به بهترین شکل پاسخ میدادند. در این زمینه دوست و دشمن برای آنها فرق نمیکرد و به همین دلیل مخالفان آنها نیز از این فیض الهی بهرهمند میشدند و کسانی که عنادی در پذیرش حق نداشتند، به سوی اهلبیت (ع) جذب میشدند و از نعمت ایمان مالامال میشدند، چرا که اهلبیت (ع) فیض الهی و ابواب علم خداوندی هستند. پس علم کل و کل علم نزد ایشان است: {وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتَابِ} اینها هستند و ادعای «سلونی» فقط و فقط زیبندهْ آنان است.
در این گفتار مواردی بیان میشود که مخالفان به سبب گرفتن پاسخهای مناسب برای پرسشهایشان، به اهلبیت (ع) گرویدند.
نازبانو
یکی از عوامل مؤثر در جذب مخالفان، رعایت کرامت انسانها توسط اهلبیت (ع) است. «کرامت» در لغت مصدر کَرَم یکرُمُ است، به معنای گرامی و بزرگوار شدن، بزرگی ورزیدن، جوانمرد بودن، بخشش داشتن، گرانمایه و پرمقدار شدن و به معنای بزرگی نیز آمده است که نتیجهْ همهْ این معانی، احترام طرف مقابل است.
اهلبیت (ع) در رفتار با مردم، همیشه کرامت انسانی را رعایت میکردند؛ هر چند طرف مقابل دشمن و قاتل بود. حضرت امیرمؤمنان (ع) دربارهْ قاتل پلید خودش ـ اگر چه از دایرهْ انسانیت خارج شده و بلکه مصداق تام «... بل هم اضلّ...» بود ـ کرامت انسانی نشان داد و به امام حسن (ع) سفارش کرد از همان شیری که به من میدهید، به ابنملجم هم بدهید. اگر زنده ماندم، خود میدانم و اگر زنده نماندم، با همان یک ضربه، او را قصاص کنید.
نازبانو
یکی از عوامل مؤثر در جذب مخالفان، بذل و بخشش و احسان اهلبیت (ع) به مخالفان است و هیچ موجودی در خلقِ خداوند نیست که تحت احسان و مرهون منت این بزرگواران نباشد. آنها گاه به دشمنان سرسخت خودشان نیز احسان میکردند و آنها را به راه حق جذب مینمودند و دشمنی آنها را تبدیل به دوستی و محبت میکردند. پیامبر اکرم (ص) در فضیلت احسان میفرماید:
«أحسن بمن أساء إلیک؛ با کسی که به تو بدی کرده، احسان کن.»
حضرت امیرمؤمنان (ع) میفرماید:
«اَلانسانُ عبد الاحسان؛ انسان بنده احسان است.»
و نیز میفرماید:
«بِالاحسانِ تَملُکُ القُلوبَ؛ با احسان قلبها را مالک میشوی.»
نازبانو
حسن بن حسن (ع)، پسر عموی امام سجاد (ع) به محضر امام سجاد (ع) وارد شد و ایشان را ناسزا گفت و شتم کرد. آن حضرت (ع) پاسخی به وی نداد. چون مرد هتّاک از محضر امام خارج شد، حضرت از جا بَرخاست و با همراهانش راهی خانهْ آن مرد شد در حالیکه این آیه را تلاوت میفرمود: {وَالْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنْ النَّاسِ وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ}، چون به در خانهْ آن مرد رسید، وی را صدا زد و او از منزل خارج شد. حضرت به او فرمود:
ای برادر! اندکی پیش از این نزد من آمدی و چنین و چنان گفتی. اگر نسبتهایی را که به من دادهای راست و به جا بوده، از خدا میخواهم از کردههای من در گذرد و اگر آنچه به من نسبت دادهای، در من وجود نداشته، خدا از گناه تو در گذرد.
آن مرد متأثر شد و میان دو چشم آن حضرت (ع) را بوسید و با کمال شرمندگی عرض کرد: آری، آنچه به شما نسبت دادم و دربارهْ شما گفتم، در شما وجود ندارد و من خود سزاوارتر به آنم.
نازبانو
بر مسلمانان لازم است که احتیاجات تازه مسلمانان را برطرف کنند تا از دین برنگردند و ایمانشان قوی شود و نیز وقتی دیگران این ایثار را ببینند، آنها نیز به سوی اسلام جذب میشوند:
نازبانو
یکی از عوامل مؤثر در جذب مخالفان، ایثار و فداکاری اهلبیت (ع) است. آنها دیگران را بر خویش مقدم میداشتند؛ خود گرسنه میماندند، اما دیگران را سیر میکردند؛ تشنه میماندند، اما دیگران را سیراب میکردند و...
خداوند میفرماید:
{وَیؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}؛
آنها را بر خود مقدم میدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.
و امیر مؤمنان (ع) میفرماید:
«الایثَارَ اَعلی الاِیمان؛ ایثار و فداکاری بالاترین ایمان است.»
نازبانو
مسلمانان ثمامة بن اثال را دستگیر کردند و نزد پیامبر (ص) بردند. آن حضرت (ص) به او فرمود: من تو را بین یکی از این سه امر مخیر میکنم:
۱. دستور قتل تو را صادر کنم. گفت: در این صورت بزرگی را به قتل رساندهای؛
۲. یا از تو فدیه بگیرم. گفت: در این صورت مرا بخشنده مییابی.
۳. یا بر تو منت بگذارم و آزادت نمایم. گفت: در این صورت مرا شاکر مییابی.
پیامبر (ص) فرمود: به درستی که من بر تو منت میگذارم و آزادت میکنم. گفت: به درستی که من شهادت میدهم «لا اِلهَ اِلّا اللهُ و اَنّکَ رَسُولُ الله».
نازبانو
البته لازم نیست که ابراز ندامت و پشیمانی برای اهلبیت (ع) بهطور مستقیم باشد؛ بلکه اگر ابراز ندامت و پشیمانی توسط شخص دیگری اظهار شود، باز هم اهلبیت (ع) او را میبخشیدند.
نازبانو
عفو و گذشت در جایی بیشتر مفید جذب و جلب میشود که شخص بر دشمن خود غالب شود و قدرت بر انتقام داشته باشد، اما به دلیل پشیمانی و ندامت دشمن، او را عفو نماید.
نازبانو
حُسن خُلق: وقتی خُلق و صورت باطنی و نفسانی انسان، عقلاً و شرعاً پسندیده باشد؛
سوء خُلق: وقتی این خلق و صورت باطنی و نفسانی انسان، عقلاً و شرعاً پسندیده نباشد، بلکه زشت و قبیح باشد.
اهلبیت (ع) تجسّم عینی حُسن خُلق هستند و به سبب حُسن خُلقشان بسیاری از مخالفان، به دینِ مبین اسلام جذب شدند.
نازبانو
امام علی (ع) گاهی با صبر و سکوت و خانهنشینی، کاروان بشریت را به سوی تکامل هدایت میکند و امام حسن (ع) با صلح و سازش، انسانیت را به رشد و کمال سوق داده. امام حسین (ع) با قیام خونینش، کشتی بشریت را که نزدیک بود در اقیانوس سیاه کفر و ضلالت غرق شود، نجات داده و امام سجاد (ع) به وسیلهْ عبادت، دعا و مناجات این کشتی را به طرف معارف الهی هدایت فرموده و امام صادقین (ع) با تشکیل حوزه تدریس، تربیت شاگردان و بیان احکام و حکمتها، بشریت را از معارف نورانی الهی آگاه ساخته و امامان بعدی گاه با تحمل زندان و حبس... و گاه با پذیرفتن ولایت عهدی و... .
حقیقت اهلبیت یک چیز است و یک هدف دارد و آن، هدایت بشریت به کمال نورانیت است، که در هر عصری به مقتضای همان زمان جلوه میکند.
نازبانو
اگر خصم در مناظره برای پاسخ مهلت خواست، باید به او مهلت داده شود، زیرا هدف، هدایت خصم است و اگر مهلت داده نشود، ممکن است او ساکت شود، اما قانع نمیشود و نیز ندادن مهلت برای تفکر، نوعی ضعف به حساب میآید.
f_altaha
در مناظره باید ابتدا دربارهْ دلیلی که مخالف میخواهد به آن استدلال کند، از خصم اقرار گرفت و سپس استدلال کرد، تا برای خصم راه فراری باقی نماند و زمینه برای پذیرش حق فراهم شود و او یقین به گمراهی خود کند.
f_altaha
در مناظره با امثال زنادقه که خدا را قبول ندارند، باید ابتدا به ادلهْ عقلیه تمسک جست و استدلال کرد، زیرا اولین راهنما و هادی انسان، عقل است و ادلهْ غیر عقلی در اینجا معنا ندارد؛
f_altaha
پیامبر اکرم (ص) بعد از تسلط بر مخالفان، آنها را بر قبول اسلام مجبور نکردند؛ بلکه آنها را یا آزاد کرد و از خطایشان گذشت یا از آنان جزیه میگرفت.
در مورد مشرکان مکه فرمود: «اِذهبوا فانتوا الطلقاء؛ بروید شما آزاد هستید و آنها به سبب عفو و گذشت پیامبر (ص) مسلمان شدند. پس قدرت و توانمندی، با عفو و رعایت کرامت انسانها قابل جمع است؛ بلکه اعمال قدرت، حق بوده و عین عدل و انصاف بوده است.
پیمانهای صلح متعدد پیامبر (ص) بر این مطلب دلالت میکند؛ مثل: صلح حدیبیه و صلح با قبیله اشجع.
نازبانو
اهلبیت (ع) قدرت را علیه کسانی که نه موافق بودند و نه مخالف، اعمال نکردند؛ مثل «هرقل» پادشاه روم و دولت و قبایل بیطرف؛ بلکه قدرت را علیه کسانی که با قدرت و زور به مقابله با اسلام و پیامبر اسلام (ص) برخاستند، اعمال نمودند.
نازبانو
وقتی عدهای از سرکشان، فاسدان و متکبران مانع رشد و کمال و هدایت انسانها شوند و به هیچ وجه قابل هدایت نباشند، باید آنها را از میان برداشت و نابود کرد، زیرا وجود آنها جامعه سالم و انسانهای هدایت یافته را فاسد میکند؛ همانطور که یک طبیب وقتی یک عضو بدن انسان طوری فاسد شود که دیگر قابل درمان نباشد، آن عضو را از تن جدا میکند تا بقیه جسم فاسد نشود و سالم بماند. اگر طبیب چنین نکند، همه جسم انسان فاسد میشود و انسان میمیرد.
نازبانو
اما نام آن چشمه که مأوای ارواح مشرکان است «برهوت» و نام چشمهای که مقرّ و مکان ارواح اهل ایمان است «سلمی» میباشد.
نازبانو
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: اما آن چیزی که خداوند آن را نمیداند، گفتار شما یهودیان است که میگویید عُزیر پسر خداست، زیرا خداوند برای خودش فرزندی نمیشناسد. اما آنچه نزد خدا نیست، «ظلم» است، زیرا نزد خدا ظلمی به بندگان نمیشود و اما سؤال دیگرت که پرسیدی آن چیست که خداوند ندارد، آن «شریک» است که خداوند ندارد.
نازبانو
امیرالمؤمنین (ع) آمد و فرمود: ای رأس الجالوت! بدان که اصل چیزها آب است؛ چنانچه حق تعالی فرموده است: {وَجَعَلْنَا مِنْ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی}
آن دو چیز که با همند و با یکدیگر تکلّم ننمودهاند، شب و روز است. آن آبی که نه از آسمان است و نه از زمین، عرق اسب است که به فرمودهْ سلیمان در روز جنگ و تاختن اسبان گرفته و در شیشه کرده بودند و از چیزهایی بود که به جهت امتحان بلقیس فرستاد.
آن چیزی که بی روح نفس میکشد، صبح است که حق تعالی فرموده: {وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ}. آن قبری که با صاحبش سیر کرده، ماهی بود که سی شبانهروز یا بیشتر قبر یونس شده بود و او را در دریاها میگردانید.
بعد از این جوابها، رأس الجالوت نیز در دایرهْ اسلام در آمد.
نازبانو
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان