بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب دزد | صفحه ۸ | طاقچه
۴٫۱
(۳۳۳)
ترک نکردن: عملی از روی عشق و اعتماد که اغلب توسط کودکان کشف می‌شود.
yasinds
اشک‌ها بر چهرۀ کتاب دزد یخ زده بودند.
yasinds
یک خبر اطمینان‌بخش لطفاً، با وجود تهدیدی که کردم، آرامشتان را حفظ کنید. داد و بیداد کردن را دوست دارم اما با خشونت میانه‌ای ندارم. بد نیستم. من فقط یک نتیجه‌ام.
yasinds
است. بدون شک سفید یک رنگ است،
yasinds
ابتدا رنگ‌ها سپس آدم‌ها. معمولاً وقایع را اینگونه می‌بینم یا بهتر بگویم سعی می‌کنم اینگونه ببینم. اینجا یک حقیقت کوچک وجود دارد خواهید مُرد.
yasinds
تعریف کلمه‌ای که در فرهنگ لغت پیدا نمی‌شود ترک نکردن: عملی از روی عشق و اعتماد که اغلب توسط کودکان کشف می‌شود.
ناهید
نت‌ها در نفسش متولد می‌شدند و بر لبانش جان می‌دادند
محمدرضا
برای من، جنگ شبیه ارباب جدیدی است که انتظار انجام کارهای غیرممکن را دارد. او بالای سرتان می‌ایستد و مدام یک حرف را تکرار می‌کند: «تمومش کن، تموش کن.» و شما هم مجبورید بیشتر کار کنید. کارتان را تمام می‌کنید اما ارباب از شما تشکر نمی‌کند. او خواهان کار بیشتری است.
محمدرضا
خانه‌ها تقریباً شبیه جذامی‌ها بودند یا لااقل می‌شد آنها را زخم‌هایی عفونی بر پیکر مجروح آلمان به حساب آورد.
zara
فقرا همیشه این‌ور و آن‌ور می‌روند، انگاری مهاجرت کمک‌شان می‌کند. آنها بر این حقیقت چشم می‌بندند که نوع جدیدی از همان مشکل قدیمی در انتهای سفر به انتظارشان نشسته
ali ns
آیا این مردم لیاقت بهتر از این را داشتند؟ چند نفر از آنها به یک نگاه هیتلر، فعلانه به تعقیب و آزار دیگران پرداخته بودند، جملاتش و نوشته‌هایش را تکرار کرده بودند؟
Farshad
احتمالاً، منصفانه است اگر بگویم در تمام سال‌های حکومت هیتلر، هیچ‌کس قادر نبود به اندازۀ من صادقانه به پیشوا خدمت کند. انسان قلبی همچون قلب من ندارد. قلب انسان‌ها یک خط است، در حالی‌که قلب من دایره است، و من توانایی بی‌حد و حصر دارم که درست در زمان مناسب، در جای مناسب حضور پیدا کنم. نتیجه‌اش این می‌شود که همیشه انسان‌ها را در بهترین و بدترین حالتشان می‌بینم. من زشتی‌ها و زیبایی‌هایشان را می‌بینم و مبهوت می‌مانم که چطور موجودی می‌تواند این دو را با هم داشته باشد. با این حال، یک چیز هست که به آن حسودی‌ام می‌شود. انسان‌ها، اگر هیچ چیز دیگری نداشته باشند، این حس خوب را دارند که می‌میرند.
وحید
ابتدا رنگ‌ها سپس آدم‌ها. معمولاً وقایع را اینگونه می‌بینم یا بهتر بگویم سعی می‌کنم اینگونه ببینم. اینجا یک حقیقت کوچک وجود دارد خواهید مُرد.
مژده
اینجا یک حقیقت کوچک وجود دارد خواهید مُرد. صادقانه تلاش می‌کنم در مورد این موضوع با شادمانی حرف بزنم، اما به‌رغم تلاشم اغلب آدم‌ها از باور من هراس دارند. لطفاً به من اعتماد داشته باشید، بدون شک من هم می‌توانم خوشرو باشم. می‌توانم دلنشین باشم. دوست‌داشتنی، یا چیزهایی از این دست. فقط از من نخواهید خوب باشم. خوب بودن هیچ نسبتی با من ندارد.
YAZAIKHRA
من سال‌های متمادی مردان جوانی را دیده‌ام که تصور می‌کنند در پی سایر مردان جوان می‌دوند اما اینگونه نیست، آنها به سوی من می‌شتابند.
Estatira
جای تعجب نداشت اگر برخی از اعضای برگزارکننده جشن به انتشار صدها جلد یا بیشتر کتاب و پوستر غیراخلاقی دست می‌زدند، صرفاً برای اینکه بتوانند آنها را بسوزانند.
Estatira
بچه‌های آلمانی در پی سکه‌های بی‌صاحب و یهودی‌های آلمانی مراقب دستگیری احتمالی بودند.
mani
سال‌های بسیاری سپری شده اما هنوز هم مشغله‌ام زیاد است. می‌توانم بهتان قول بدهم که دنیا یک کارخانه است. خورشید به حرکتش وا می‌دارد و آدم‌ها اداره‌اش می‌کنند. و من همانم که بودم؛ همانی که آنها را با خود می‌بَرَد
کاربر ۱۳۰۶۴۰۲
هر دوی آنها با توجه به این واقعیت که هیچ‌کدامشان شیفتۀ جنگیدن نبودند به تدریج با یکدیگر طرح دوستی ریختند. آن دو پیچیدن سیگار را به پیچیده شدن در برف و گِل ترجیح می‌دادند. آنها پرتاب تاس را به شلیک گلوله ترجیح می‌دادند. دوستی محکمی بر اساس قمار، سیگار و موسیقی بینشان ایجاد شده بود، فارغ از میل مشترکشان به زنده ماندن.
Mehr
در سال‌های پیش رو او به یک بخشندۀ نان بدل خواهد شد نه دزد نان، که بار دیگر نشانگر تضاد وجودی انسان‌هاست. بی‌اندازه خوب، بی‌اندازه بد.
Mehr

حجم

۷۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

حجم

۷۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

قیمت:
۱۴۳,۰۰۰
۱۰۰,۱۰۰
۳۰%
تومان