بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب دزد | صفحه ۵ | طاقچه
۴٫۱
(۳۳۳)
می‌توانم بهتان قول بدهم که دنیا یک کارخانه است. خورشید به حرکتش وا می‌دارد و آدم‌ها اداره‌اش می‌کنند. و من همانم که بودم؛ همانی که آنها را با خود می‌بَرَد.
محمدرضا
لیزل از پل رودخانۀ آمپر گذشت. آب، شکوهمند و زمردین و سرشار بود. می‌توانست سنگ‌های کف رودخانه را ببیند و نغمۀ آشنای آب را بشنود. دنیا لیاقت چنین رودخانه‌ای را نداشت.
محمدرضا
وقتی کسی بمیرد که زمانی در کنارتان زندگی کرده و نفس کشیده، زمین زیر پایتان می‌لرزد
محمدرضا
آن همه سرزندگی، آن همه شور زندگی با این وجود تقریباً مطمئنم که اگر ویرانی هراس‌انگیز و آماس آسمان در شبی که مرد را می‌دید، حتماً عاشقش می‌شد. اگر می‌توانست کتاب دزد را که چهار دست و پا کنار جسد بی‌جانش قرار گرفته بود ببیند، فریاد می‌کشید، غلت می‌زد و می‌خندید. خوشحال می‌شد اگر می‌دید چطور بر لب‌های خاک‌آلود و شکافته از بمبش بوسه می‌زند.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
در اولین شب حضورش در خانۀ هابرمان‌ها، او آخرین حلقۀ اتصالش با برادرش ـ کتاب راهنمای قبرکن‌ها ـ را زیر تشکش پنهان کرد، و گاهی آن را بیرون می‌آورد و در دست می‌گرفت. به حروفی که روی جلدش نقش بسته بود زل می‌زد و روی حروف داخل کتاب دست می‌کشید، اصلاً نمی‌توانست بفهمد این کلمات دربارۀ چه چیزی حرف می‌زنند. مسئله اینجا بود که واقعاً اهمیتی نداشت که موضوع کتاب چه بود؛ بلکه مهم‌تر مفهومی بود که خود وجود کتاب در برداشت. مفهوم کتاب ۱. آخرین باری که او برادرش را دید. ۲. آخرین باری که او مادرش را دید.
Farshad
یک بار هانس به او گفت: «رزا» کلمات او به ملایمت یکی از جملات زن را برید: «می‌شه یه لطفی در حق من بکنی؟» او از بالای اجاق نگاه کرد: «چی؟» «ازت می‌خوام، التماست می‌کنم، می‌توانی فقط برای پنج دقیقه دهنت رو ببندی؟»
Hossein Heydari
گمان می‌کنم آدم‌ها دوست دارند تماشاگر اندکی نابودی باشند و این کار را از تخریب قلعه‌های ماسه‌ای وخانه‌های مقوایی آغاز می‌کنند. مهارت بزرگ آنها در تشدید این قبیل امور ناخوشایند است.
الف سین
می‌گویند جنگ بهترین دوست مرگ است، اما من اینجا باید نقطه نظر متفاوتی را به شما ارائه کنم؛ برای من، جنگ شبیه ارباب جدیدی است که انتظار انجام کارهای غیرممکن را دارد. او بالای سرتان می‌ایستد و مدام یک حرف را تکرار می‌کند: «تمومش کن، تموش کن.» و شما هم مجبورید بیشتر کار کنید. کارتان را تمام می‌کنید اما ارباب از شما تشکر نمی‌کند. او خواهان کار بیشتری است.
الف سین
انسان قلبی همچون قلب من ندارد. قلب انسان‌ها یک خط است، در حالی‌که قلب من دایره است، و من توانایی بی‌حد و حصر دارم که درست در زمان مناسب، در جای مناسب حضور پیدا کنم. نتیجه‌اش این می‌شود که همیشه انسان‌ها را در بهترین و بدترین حالتشان می‌بینم. من زشتی‌ها و زیبایی‌هایشان را می‌بینم و مبهوت می‌مانم که چطور موجودی می‌تواند این دو را با هم داشته باشد. با این حال، یک چیز هست که به آن حسودی‌ام می‌شود. انسان‌ها، اگر هیچ چیز دیگری نداشته باشند، این حس خوب را دارند که می‌میرند.
الف سین
گویا پسرک در وجودش به نوعی اطمینان داشت که هنوز زندگی چیزی جز یک جوک، توالی بی‌پایان گل‌های بازی فوتبال، حقه زدن‌ها و انباشتن دائم مزخرفات بی‌معنی نیست
forooghsoodani
تنها یک چیز بدتر از پسری است که از شما متنفر است پسری که شما را دوست دارد.
forooghsoodani
لبخند زدن پس از سیلی خوردن را در نظر آورید. حالا به این فکر کنید که این کار را باید در تمام بیست و چهار ساعت روز انجام دهید.
علی
انسان‌ها، اگر هیچ چیز دیگری نداشته باشند، این حس خوب را دارند که می‌میرند.
فهیمه
وقتی به زبان تند و تیزتان شهره باشید آن وقت می‌توانید پنهانی کارهای خوب زیادی انجام بدهید.
فهیمه
«وقتی مرگ به سراغم بیاید، مشتم رو توی صورتش حس خواهد کرد.»
فهیمه
هنوز واسه ما یه معماست که تو اون کتاب رو از کجا آوردی.» «بهت که گفتم پاپا، یکی از راهبه‌های مدرسه اون رو به هم داد.» پاپا به نشانۀ تسلیم دست‌هایش را بالا برد: «می‌دونم، می‌دونم.» آه بلندی کشید. «فقط ...» کلماتش را به تدریج انتخاب کرد: «گیر نیفت.» این نصیحت مردی بود که خود یک یهودی را دزدیده بود.
ز.م
کپه‌ای که ضربه‌خورده، شتک‌زده و حتی رویش تف شده بود. این کپه در نظر لیزل مانند کودکی منفور، بی‌کس و سردرگم بود، کودکی که حتی نمی‌توانست سرنوشت محتوم خود را تغییر دهد. هیچ‌کس دوستش نداشت.
باران ریزوندی
شاید هم این جواب را می‌داد که می‌خواست از حق خدادادی احمق بودن استفاده می‌کرد
ویکتـوریـا
اما گه‌گاه نگاهم به کسانی می‌افتد که هنوز جا مانده‌اند، کسانی که بر اثر تیغه‌های معمای واقعیت، ناامیدی و تعجب خرد می‌شوند و فرو می‌ریزند. آنها قلب‌هایی پاره پاره و جگرهایی فرسوده دارند.
rozhina
امنیت و در خانه بودن چیزهایی بود که او به شدت مشتاقشان بود،
n re

حجم

۷۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

حجم

۷۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

قیمت:
۱۴۳,۰۰۰
۱۰۰,۱۰۰
۳۰%
تومان