بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من و کتاب | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب من و کتاب

بریده‌هایی از کتاب من و کتاب

امتیاز:
۴.۱از ۱۷۰ رأی
۴٫۱
(۱۷۰)
این حنابندان آقای قدمی ... عجب کتاب خوبی است. ... این کتاب چقدر خوب نوشته شده است. چقدر این کتاب فرماندهٔ من عالی است و چقدر من را متأثر و منقلب کرد. یا بعضی از این داستان های کوتاه، مثل نجیب یا زنده باد کمیل و ... که یک عالم درس دهنده و روحیه دهنده است.۱۵
قریشی
ایران با این فرهنگ و با این داعیه و محصولات فرهنگی، نمی تواند رمان تحویل ندهد؛ این کار بالاخره باید بشود. تا حالا میدان خالی بوده و یک عده آدم بی ارزش و هوچی ... آمدند و خودشان را به عنوان رمان نویس بزرگ جا زدند و ضد انقلاب هم این ها را ترویج کرد. آن بندهٔ خدا کتابش که درآمده بود، از صد جا برایش نوشتند که کتابش را خوانده اند و گفتند: به به! لذت بردیم؛ درحالی که این همه اشکال از لحاظ هنری و غیره بر این کتاب وارد است! بالاخره شما باید این کار را بکنید.۱۱
shariaty
امروز کتاب خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفهٔ ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان باید احساس وظیفه کنند
shariaty
من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم. غیر از کتاب های درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، هم کتاب تاریخ، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می خواندم. به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان های معروف را در دورهٔ نوجوانی خواندم. شعر هم می خواندم.
shariaty
اینها خوب بودند: عبد الفتاح شعشاعی، استاد کل، شیخ مصطفی اسماعیل (که مرا از خود بی خود کرد) عبد الباسط، شیخ محمود خلیل حصری، شیخ محمود علی البنا؛ رقیب گردن کلفت شیخ مصطفی اسماعیل که واقعا عالی می خواند. شیخ محمد صدیق المنشاوی. تحقیقا در شمار درجه اول هاست.»
shariaty
باید امور تسهیل بشود، تا افراد بتوانند کتاب بخرند. بالاخره به کسانی که اهل کتاب اند، باید یارانه داده بشود، ... تا بتوانند کتاب تهیه کنند.۳۰
hosseinbaghbani
یعنی اگر شما قدر خودتان را بدانید، می توانید حامل آن چنان نورانیتی باشید که انسان ها را تکان می دهد.
فائزه🌱
برای اصلاح فرهنگ عمومی، باید «کتاب» منتشر بشود.۱۹
hosseinbaghbani
ترجمهٔ کتاب به زبان های دیگر به هرحال ترجمه، کار بسیار مهمی است؛ منتهی باید هوشمندانه انجام بگیرد. من وقتی این کتاب ها [کتاب های دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری] را گاهی می خواندم، به نظرم می آمد که مثلاً اگر ما بخواهیم ترتیبی برای ارسال کتاب های ترجمه شده درخصوص جنگ قایل بشویم، باید اول یک کتاب کوچک، با نشانه ای نه چندان ایرانی، با بیان و قلمی که حقیقتاً خوب باشد و خوب نوشته شده باشد، به آنجا برود و پخش بشود و بخوانند. بعد که این سابقه در ذهن ها پیدا شد، بعد یک کتاب دیگر برود ... و هر کتابی ... راه را برای کتاب بعدی باز خواهد کرد؛ تا برسد به کتاب های مفصل تر و خاطره های طولانی تر.۱۳
hosseinbaghbani
کتاب خوان درست کنیم، کتاب خودش می آید مردم میل به کتاب خوانی ندارند. ... به نظر من، تدابیر عمدتاً باید متوجه این نکته باشد. اگرچه ممکن است کتابخانه درست کردن همین فایده را داشته باشد، اما اگر ما می توانیم دو نوع کتابخانه درست کنیم، اگر می توانیم تعداد انتشار را به دو صورت بالا ببریم؛ یکی به نحوی که این میل را ایجاد بکند، یکی هم بدون توجه به این نکته، آن نوع اول لازم است؛ یعنی ما باید فکر کنیم و این را پیدا بکنیم. واقعاً این حرف درستی است که: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست اگر مردم کتاب خوان باشند و دنبال کتاب بگردند، سراغ ناشر و سراغ مؤلف می آیند و ناشر خودش را به آب و آتش خواهد زد تا کتاب را پدید بیاورد.۳۸
العبد
اگر هر منصفی به بیانات نب‌ّی مکرم اسلام و ائمه علیهم السلام، و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که این ها در چه زمانی به کتاب و کتاب خوانی دعوت می کردند و فرامی خواندند، همهٔ افسانه ها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلام راهی جز این نداشتند که افسانه های کتاب سوزی و کتاب ستیزی را بر سر زبان ها بیندازند؛ چون اسلام پرچم دار کتاب خوانی است.۱
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
اگر هر منصفی به بیانات نب‌ّی مکرم اسلام و ائمه علیهم السلام، و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که این ها در چه زمانی به کتاب و کتاب خوانی دعوت می کردند و فرامی خواندند، همهٔ افسانه ها از ذهنش شسته خواهد شد و خواهد فهمید که دشمنان اسلام راهی جز این نداشتند که افسانه های کتاب سوزی و کتاب ستیزی را بر سر زبان ها بیندازند؛ چون اسلام پرچم دار کتاب خوانی است.۱
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
مثل خوردن و خوابیدن متأسفانه کتاب خوانی، جز در بین یک عده از اهل علم و اهل تحصیل و کسانی که به طور قهری با کتاب سر و کار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمی آید؛ درحالی که کتاب خوانی باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد بشود.۱۰ کتاب نباید به یک عده از افراد جامعهٔ ما مخصوص بماند؛ کما اینکه در گذشته این طور بوده است که یک عده کتاب خوان و اهل کتاب و اهل مراجعهٔ به کتاب بودند؛ اکثریت هم دور از کتاب و فارغ از هم کتاب؛ این درست نیست. امروز البته وضع بهتر شده است؛ انسان می تواند این را حس کند.۱۱
hosseinbaghbani
ما در کشور مشکل کتاب خوانی داریم. مردم حوصلهٔ کتاب خواندن ندارند. من مکرر به دوستانی که اهل این چیزهایند، گفته ام که ما می نشینیم مثلاً بیست دقیقه تبلیغات گوناگون تلویزیون را تماشا می کنیم، برای اینکه منتظر فیلمی هستیم که می خواهیم آن را ببینیم؛ درحالی که اگر این بیست دقیقه را کتاب بخوانیم، چند ده صفحه کتاب خواهیم خواند و چقدر مطلب یاد می گیریم؛ اما نمی خوانیم! حتی اگر آن کتاب رمان هم باشد، کتاب قصه هم باشد، باز خیلی به مراتب بهتر از نشستن و تماشا کردن یک چیز بی معنی است که همین طور انسان بی کار بنشیند و صفحه ای را تماشا کند؛ بدون اینکه هیچ آموزش و یا اقلاً لذتی از آن ببرد؛ اما این کار را نمی کنند! کتاب دم دستشان نمی گذارند که بخوانند! این همان حالت تن پروری ذهنی است که ما بایستی به شدت با آن مبارزه کنیم؛ جایش هم در آموزش و پرورش است.۳۶
العبد
جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند کتاب، مقولهٔ بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری، تصویری، تلویزیون، سینما یا از این قبیل چیزها، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند. کتاب را باید ترویج کرد. ... مردم باید به کتاب خوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود.
Fatima
هر کس که کتاب بخواند، از بخشی از معارف موجود عالم، از خبرهایی که در دنیا هست، از چیزهایی که بوده است، حتی از آنچه که در همهٔ زمینه ها خواهد بود، مطلع خواهد شد؛ بنابراین بایستی کتاب خوانی را برای خودمان عادت قرار بدهیم.
Fatima
کتاب، دروازه ای به سوی جهان گستردهٔ دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. ... کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد، بی شک از مهم ترین دست آورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند؛ و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه، باشد.
Fatemeh Eshghabadi
مخاطب شما کیست؟ شما با چه کسی حرف می زنید؟ سر چه کسی را می خواهید بتراشید؟ در مدرسه های ما تعبیری است که می گویند: فلانی سر بی صاحب می تراشد. فرض کنید که سری آنجا افتاده، صاحبی هم ندارد و کسی آن را دارد می تراشد؛ چه فایده ای دارد؟! باید بدانید با چه کسی طرف هستید؛ سریعاً مخاطبان خودتان را تشخیص بدهید و برسید به اینکه مخاطب شما جوانان هستند. جوانان هم طبیعت خاصی دارند. شما اگر عالی ترین مطالب را به شکل بی جاذبه عرضه کنید، جوان نخواهد گرفت.
Fatemeh Eshghabadi
نمی دانم کدام یک از شما آن کتاب مربوط به امدادگران را نوشته اید. من دیدم که این کتاب واقعاً چقدر لازم است. معلوم بود که این فرد خودش امدادگر بوده است. بدون اینکه آدم امدادگر باشد، نمی تواند مطلبی بنویسد. یا آن کس که کتاب آتش به اختیار را نوشته است، پیدا بود که قاعدتاً باید دیده بانی را ... لمس کرده باشد.
Fatemeh Eshghabadi

حجم

۴۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۴۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۱
۱۲
صفحه بعد