بریدههایی از کتاب رحمت واسعه
نویسنده:آیتالله العظمی محمدتقی بهجت
انتشارات:انتشارات واژه پرداز اندیشه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۵۰ رأی
۴٫۵
(۱۵۰)
اگر میخواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، باید قلبتان هم همان را بگوید که زبانتان میگوید؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در زیارتنامه قرائت میشود.
زیارت را با آدابش بهجا میآورد و میفرمود:
از اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین (ص) و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم امام حیّ است و حرفت را میشنود.
selde
اصحاب سیدالشهدا (ع) میگفتند: «اگر هفتاد مرتبه کشته شویم و زنده شویم و کشته شویم، دست از یاری تو برنمیداریم».
فاطمه
[در کربلا] همهجور حرفی میزدند. حضرت سیدالشهدا (ع) فرمود: «لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ حَلالاً حَرّمْتُ أو حَرَاماً حلَّلْتُ؟!» (چرا ریختن خون مرا حلال میدانید؟ آیا حلالی را حرام کردهام یا حرامی را حلال کردهام؟). یک ملعونی جواب داد: «نُحَارِبُکَ بُغْضاً مِنّا لأبِیکَ» (بهخاطر بغضی که از پدرت در دل داریم، با تو میجنگیم).
Mamadali Foruzandeh
التزام قلبی، بر اصل نماز مقدم است؛ زیرا فاسق تارکالصلاة [نه کافر] اگر در راه ائمه (ص) باشد، در راه نجات است. برعکس، کسی که به آنها اعتقاد نداشته باشد و از امامت انحراف داشته باشد، هلاک است، اگرچه نماز بخواند؛ چون اعتقادش خراب است.
وای بر کسانی که مدعی قرب به خدا هستند؛ اما ولیّ او را نمیشناسند!
محمد صادق
از اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین (ص) و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم امام حیّ است و حرفت را میشنود.
shariaty
زمانیکه قوای جسمانیاش بیشتر بود، در بین راه مشهد، بسیاری از امامزادهها را زیارت میکرد. مرقد بعضی از این امامزادهها بالای کوه بود؛ ولی با پای پیاده به زیارت آنان هم میرفت. معتقد بود همۀ این بزرگواران نوری واحد هستند، ولی مانند میوههایی که هریک خاصیتی دارند، این امامزادهها نیز هریک خواصی دارند و حیف است که انسان از این خواص بیبهره بماند.
کتابخوان
ما باید اهل محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خودِ محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی. سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم.
M.M. SAFI
عمر سعد گفت: «إِشْهَدُوا لِی عِنْدَ الأمیرِ أَنّی أَوَّلُ مَنْ رَمَی» (نزد امیر [عبیداللّهبنزیاد] گواهی دهید که من اولین کسی بودم که [بهسوی حسین (ع)] تیر پرتاب کردم)
M.M. SAFI
شیطان ملعون، پیش حضرت یحیی (ع) مجسم شد. گفت: پنج نصحیت به تو میکنم. گفت: خوب بگو. [شیطان] اول یک کلمه حکمتِ خیلی خوبی گفت؛ دوم هم بسیار خوب؛ سوم، هم بسیار خوب؛ چهارم [را] هم دید بسیار خوب است. گفت: دیگر برو! در پنجم کار خودت را میکنی، برو! پنجم را دیگر نمیخواهم، لابُد در پنجم، کارِ خودت را میکنی والاّ ابلیس نیستی. ابلیس داعی به شر است؛ اینها همه مقدمه بود برای اینکه آخرِ کار، کار خودش را انجام بدهد.
M.M. SAFI
رسولخدا (ص): «یا عَلِیُّ، إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یجْعَلَک مَعِی فِی الْجَنَّةِ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یزِیدَنِی فَزَادَنِی ذُرِّیتَک وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یزِیدَنِی فَزَادَنِی زَوْجَتَک وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یزِیدَنِی فَزَادَنِی مُحِبِّیک فَزَادَنِی مِنْ غَیرِ أَنْ أَسْتَزِیدَهُ مُحِبِّی مُحِبِّیک. فَفَرِحَ بِذَلِک أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مُحِبُّ مُحِبِّی؟ قَالَ: نَعَم یا عَلِی؛ یا علی، من از خدا خواستم تو را در بهشت همراه من قرار دهد، پس چنین کرد. و از او خواستم بر آن بیفزاید، پس ذریۀ تو را نیز افزود. و دوباره زیادتر طلبیدم، پس همسرت را نیز افزود. باز زیادتر طلبیدم، دوستداران تو را نیز افزود. و بدون آنکه بیش از این را طلب کنم، دوستدارانِ دوستداران تو را نیز افزود. پس امیرالمؤمنین (ع) از شنیدن این مطلب خوشحال شد و عرضه داشت: پدر و مادرم به فدایت، دوستداران دوستدارانم را نیز افزود؟ پیامبر (ص) فرمود: آری»
M.M. SAFI
زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) را تا آخرین سالها نیز ترک نکرد؛ چراکه اعتقاد ویژهای به این بزرگوار داشت و گویا در این زیارتها فرمایش امامهادی (ع) را مدام در نظر داشت که زائر حضرت عبدالعظیم (ع) را بهسان زائر سیدالشهدا (ع) معرفی فرموده بودند. از بیاعتنایی برخی مردم به ایشان خرسند نبود و میفرمود:
اهل تهران جفا کردهاند اگر هفتهای یک مرتبه به زیارت حضرتعبدالعظیم (ع) نروند.
M.M. SAFI
اگر میخواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، باید قلبتان هم همان را بگوید که زبانتان میگوید؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در زیارتنامه قرائت میشود.
M.M. SAFI
روزی در حرم رضوی، جوانی به او گفت: «آقا، ما که جوانیم از پا افتادیم. شما خسته نمیشوید؟!»، حرفی نزد. تمام رواقها را طی کرد و از صحنها هم گذشت. در طول مسیر برای بسیاری از اموات، فاتحه میخواند. از حرم که خارج شد، دست در جیب کرد و پولی به آن جوان داد و گفت: «به مغازۀ عطاری برو و داروی عین، شین، قاف (عشق) طلب کن و مصرف کن تا خسته نشوی».
علیرضا
کاری که به عابس (ره) نسبت میدهند که در روز عاشورا در میدان جنگ، زره را انداخت و لخت شد، سهل است؛ زیرا تمام اصحاب و خود آن حضرت مُستَمیت بودند و میدانستند که کار تمام است و تنها مسئلۀ مردن و شهادت در میان بود.
نون صات
در مقام امتحان
اگر ما جای خلفای بنیامیه و بنیعباس که خلافت را از اهلش غصب نمودند، بودیم و توانایی داشتیم، رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آنها فراهم بود، برای ما هم فراهم میشد، آیا مانند آنها عمل نمیکردیم؟! الآن چه میکنیم؟ آیا حقکشی نمیکنیم؟!
از خدا میخواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا میخواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مقام امتحان یا مانند سلمان (ره) در أعلیعلیین قرار میگیرد یا مانند یزید و معاویه از هالکین و در اسفل سافلین.
💐
همچنین به هنگام خروج از مکه و حرکت بهسوی کربلا، طی نطقی فرمود: «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا» (هرکس میخواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما کوچ کند).
یعنی همه را به جهاد و جنگ و کشتهشدن دعوت مینمود. اهل بهشت نیز دوستان خود در دنیا را دعوت میکنند که چرا نمیآیید و در قفس و زندان ماندهاید؟!
💐
معتقد بود که گریه، تنها یک اتفاق فیزیکی نیست، رابطهٔ انسان با عالم بالاست و اشک نشانهٔ این ارتباط است:
اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند.
hamnafas
از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی اطَّلَعَ إِلَی الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَهً ینْصُرُونَنَا وَ یفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا؛ خداوند تبارک و تعالی به زمین توجهی کرد و ما را انتخاب فرمود و شیعیانی برای ما انتخاب کرد که ما را یاری میکنند و به شادمانی ما شاد، و به اندوه ما اندوهگین میشوند.»؛ خصال، ج ۲، ص ۶۳۵.
محمودبهادری
یعنی تنها وسیلهٔ آرامش دل، ذکر الله است، ولی ما بر اسباب تکیه میکنیم و از مُسَبّبالاسباب غافل هستیم و حالاینکه خداوند متعال میفرماید: أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً ۳۴۶ (قدرت و توانایی همگی فقط از آن خداست).
میلاد
اینجا بود که امام (ع) به غضب آمدند و بعد از ذکر اوصاف خود و اوصاف یزید ملعون، فرمودند: «أَیهَا الْأَمِیرُ إِنَّا أَهْلُ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ یزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا یبَایعُ بِمِثْلِهِ»؛ ای امیر! ما اهلبیت نبوّت و معدن رسالت، و جایگاه رفتوآمد فرشتگان هستیم، خدا به ما افتتاح و اختتام فرمود، اما یزید مردی فاسق و شاربالخمر، و قاتل و خونریز جانهای محترم است، و شخصی چون من با چون اویی بیعت نکند.
محمودبهادری
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان