بریدههایی از کتاب رحمت واسعه
نویسنده:آیتالله العظمی محمدتقی بهجت
انتشارات:انتشارات واژه پرداز اندیشه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۵۰ رأی
۴٫۵
(۱۵۰)
اهلبیت (ع) آنقدر مقامات و کمالات دارند که تمام عالم هیچ نسبتی با آنها ندارد و اصلاً عالم در مقابل آنها ارزشی ندارد. خدا میداند چه عظمتی دارند و در عالم چه خبر است!
R.Khabazian
معتقد بود که گریه، تنها یک اتفاق فیزیکی نیست، رابطهٔ انسان با عالم بالاست و اشک نشانهٔ این ارتباط است:
اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند.
Fatemeh Torabi parizi
فصل چهارم: اشاراتی در بیان خبائث و شقاوت سیدالشهدا (علیه السلام)
یونس
انبیا و ائمه (ع) نیامدهاند که بگویند مردم از دنیا هیچ بهرهای نداشته باشند؛ بلکه آمدهاند طریقهٔ دنیاداری با سعادت و عزت و... را هم به ما نشان بدهند. انفاق، احسان، صداقت، دوستی و محبت و در فکر هم بودن یکی از راههای سعادت دنیوی ماست.
marzieh.21
مادر معاویه بنیزید آمد و گفت: ایکاش، لکهٔ حیضی بودی. به مادرش اینجور جواب داد: مادر جان، مظلمهاش به گردن من باشد، لذتش برای دیگران؟!
شیدا
در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضهخوانی و همهٔ اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجدی اجتماع کرده بودند و شخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود. از قضا، پاسبانی از پنجرهٔ مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه، وحشتناک بهسوی او نگاه میکردند، دراینحال آن آقا که بر بالای منبر بود، فرمود: اگر به اندازهٔ ترس از یک پاسبان، از خدا میترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمیکشید!
شیدا
خدا میداند که مثل معاویهبنیزید چند نفر در عالم هست که از چنان سلطنت و خلافت برای رضای خدا صرف نظر کند! ایکاش میفهمیدیم که آمرزیده شده است. آیا شوخی است که انسان خلافت را رها کند و بگوید: پدرم بر باطل بود و پدرش هم باطل بود!
شیدا
یزید برای حاکم [مدینه] نوشت: «اخذ بیعت بکن از حسین و اگر بیعت نکرد، جواب را با رأس حسین، برای من بفرست». تا این درجه او ملعون بوده است. البته چه امتناعی دارد؟! «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ»، همهٔ اینها را میپوشاند. اما انسان [است که] باید بفهمد؛ انسان! نه هر حیوانی!
شیدا
[عالمی بوده که] خیلی آدم حسابی بوده است؛ خدا رحمتش کند. من خودش را ندیده بودم، ولی کسی که در منبرش بوده را [دیدهام]. آن آقا بالای منبر میگفته: [وقتی] میخواهید به روضه بروید، [اگر] از شما سؤال کردند کجا میخواهید بروید، نگویید میخواهید بروید روضه، بگویید میخواهیم برویم کربلا».
سلمی
توصیه آیتالله بهجت به فرزندش این بود که نوه کوچکش را برای تماشای دستههای عزاداری ببرد، تا با مشاهدهٔ آن، با چنین مجالسی انس گرفته و یاد بگیرد که چگونه در آن مجالس شرکت کند.
حضور کودکان در مجالس اهلبیت (ع) شاید با قصد قربت همراه نباشد، و ثواب فرد بالغی که از روی معرفت و اخلاص عزاداری میکند شامل او نشود، اما باعث انس کودکان با این جلسات میشود و بذر محبت اهلبیت را در دل آنها میکارد، و زمینه حفظ و نشر معارف اهلبیت در نسلهای بعدی را فراهم میسازد.
سلمی
یا حَبِیبَ مَنْ لاحَبِیبَ لَهُ» (ای دوستِ کسی که دوستی جز تو ندارد).
sepideh
در روایت آمده است که وقتی سیدالشهدا (ع) را شهید نمودند، خداوند متعال به مَلَکی دستور داد که ندا در دهد: «أَیتُّهَا الْأُمّةُ الظَّالِمَة الْقَاتِلَةُ عِتْرَةَ نَبِیِّهَا لَاوَفَّقَکُمُ اللهُ تَعَالَی لِفِطْرٍ وَ لَا أَضْحَی» (ای امت ستمکاری که نوادهٔ پیامبرتان را کشتید، هرگز خداوند متعال شما را به عید فطر و اضحی موفق نگرداند!).
زهرا یارمحمد
محبت صادقانه
محبت صادقانه این است که محبتِ مخالف در آن نباشد. هرکس به هرکدام از این چهارده معصوم (ع) محبت داشته باشد، کارش تمام است، فقط شرطش این است که محبتش راست باشد.
sepideh
تکلیفی الهی
خدا تنبه دهد و ما را بیدار کند تا تکلیف الهی نسبت به خود را بدانیم و از کسانی که باید دوری کنیم، دوری کنیم و به آنها که باید نزدیک شویم و مأمور به محبت و قرب به آنها هستیم _ یعنی قرآن و عترت _ نزدیک شویم و آنها را دوست داشته باشیم.
شایستۀ عشقورزی
خدا کند در ما عشقی پیدا شود به مجموع قرآن و عترت تا اولاً بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکّب از آن دو را بیابیم و ثانیاً در مقام پیروی و عمل، باتوجهبه آن دو و بر محور آن دو، طواف عاشقانه بنماییم و
کاربر ۲۷۸۱۴۶۹
چنانکه در مسائل فقهی با «شمّالفقاهة» و حدس، گویی به انسان الهام میشود، به ما هم باید در این چارهجویی الهامی بشود. شاید بعضی بدانند که چاره و تکلیف چیست، ولی نتوانند بگویند!
سیما
۱. خواندن زیارت عاشورا در هر روز؛
۲. خواندن نماز وحشت در هر شب، برای مؤمنین و مؤمنات، در هرکجای عالَم فوت کرده باشند؛
۳. نماز اول ماه را ترک نکنید.
کاربر ۳۴۵۰۰۹۶
روزی در حرم رضوی، جوانی به او گفت: «آقا، ما که جوانیم از پا افتادیم. شما خسته نمیشوید؟!»، حرفی نزد. تمام رواقها را طی کرد و از صحنها هم گذشت. در طول مسیر برای بسیاری از اموات، فاتحه میخواند. از حرم که خارج شد، دست در جیب کرد و پولی به آن جوان داد و گفت: «به مغازۀ عطاری برو و داروی عین، شین، قاف (عشق) طلب کن و مصرف کن تا خسته نشوی».
fatemeh.fm
نقل کردهاند: در اثر یک منبر عالِمی، چهارهزار نفر شیعه شدند. کسی که اینگونه بیان داشته باشد، در ثواب، از مراجع بالاتر است؛ زیرا در روایت آمده است: «لأنْ یَهْدِیَ اللهُ عَلَی یَدَیْکَ رَجُلاً، خَیْرٌ [لکَ] مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ» (اگر خداوند یک نفر را بهوسیلۀ تو هدایت کند، قطعاً از تمام آنچه آفتاب بر آن میتابد و غروب میکند، بهتر خواهد بود).
خدا میداند هدایت نفوس چقدر ارزش دارد. البته نباید از اول کار چنان بار تکلیف را سنگین کرد که طرف مقابل از مذهب بیزار گردد و «أَدْخَلَهُ فی شَیءٍ أَخْرَجَهُ مِنْهُ» (او را از چیزی که در آن وارد نموده بود، خارج کرد) صدق کند، بلکه باید با رفق و مدارا رفتار نمود.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
دین خدا تبعیضی نیست؛ یا باید همهاش را بگیری یا هیچچیزش را نگیری.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی میرساند! برای همین، سباع و بهایم رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند.
مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضهخوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری (ره) گفته شد: روضهخوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است!
زیرا مجلس روضه فقط روضهخوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان