بریده‌هایی از کتاب سفر زندگی

او همچنین بر این عقیده بود که آنهایی که دیگر در هیچ‌یک از اقرارهای نهادی احساس راحتی نمی‌کنند، می‌توانند از طریق یک ملاقات شخصی با نمادهایی که فی‌البداهه ایجاد شده‌اند و از روح نشأت می‌گیرد، به زندگی «روح الهی» نیز دسترسی پیدا کنند

رسالت زندگی او این بوده است که افراد را متقاعد کند که یک معنویت گسترده درون هریک از ما جاری است، این که اگر بخواهیم، می‌توانیم عمق جدیدی از رابطه با سنت اعتقادی‌مان را بیابیم

ما تحت‌تأثیر نیروهایی درونی زندگی می‌کنیم که وانمود می‌کنیم آنها را به خوبی درک می‌کنیم: این نیروها عشق‌های ما را برای ما تدراک می‌بینند، این نیروها کل زندگی ما را هدایت می‌کنند: تیر دشمن، بیماری و حتی کارهایی که با دستان‌مان انجام می‌دهیم. دابلیو. اِیچ. اُدِن

معنای وجود من این است که زندگی سؤالی از من پرسیده است؛ یا برعکس، خود من یک سؤال هستم. «کارل یونگ، «خاطرات، رؤیاها و اندیشه‌ها»

اگر ما به زندگی‌ای که به آن فرا خوانده می‌شویم بی‌اعتنایی کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ در این صورت، آیا درست است بگوییم اینجا بوده‌ایم و واقعاً زندگی کرده‌ایم؟ آیا ما عملاً می‌توانیم ادعا کنیم که حضور داشته‌ایم؟

فرآیند انتخاب باید در طول زمان اتفاق بیافتد، با مرورهای مداوم و تعمق‌های طولانی. فقط در فیلم‌هاست که تصمیم‌گیری‌های بزرگ در یک لحظه به ذهن قهرمان داستان می‌رسد؛ یا یک رؤیا یا نشانه همه چیز را به طور کامل و به طرزی واضح تغییر می‌دهد. انتخاب‌های واقعی در زندگی همیشه شامل تضاد بین ارزش‌های رقیب هستند که هریک ادعایی قابل ملاحظه روی ما دارد، در غیر این صورت اصلاً هیچ دشواری‌ای وجود نداشت.

دعا به زندگی افراد هدف می‌دهد. مطالعات بیشتر و بیشتری نشان می‌دهد که در نتیجه دعا و نیایش، انرژی‌های شفابخشی برای فرد و دیگران فعال می‌شوند. دعا به طور واضح وسیله‌ای است که انرژِی میتواند از طریق آن در خدمت رشد قرار بگیرد. دعا همچنین از ملزومات معناست. چیزی که من آن را دعا می‌کنم، محل تمرکز انرژی‌های من خواهد بود.

فقط ادبیات و هنر به نظر می‌رسید به رضایت‌مندی نزدیک هستند.

کسی که قدرت ناخودآگاه را کشف کرده باشد، پس از آن می‌داند که در خانه خودش ارباب نیست.