بریدههایی از کتاب سفر زندگی
۴٫۵
(۱۳)
در نهایت ما صرفاً حیوانات کوچک وحشتزدهای هستیم که همه تلاشمان را میکنیم تا در میان سایر حیوانات کوچک وحشتزده دوام بیاوریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اگر قادر نباشیم احتمالات جدیدی را تخیل کنیم، درون میدان نیرویی که توسط تقدیر به ما ارائه شده است گیر خواهیم کرد. محدود بودن قدرت تخیلمان بزرگترین تراژدی ما و منبع عمیقترین زخمهایی است که به خود وارد میکنیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
خانمی همچنان با همسر بدرفتارش میماند چرا که نمیتواند همسرش را متفاوت از پدر بدرفتارش تصور کند. هریک از این دو نفر به واسطه ترس کنترل میشوند؛ هریک از ناتوانی تخیل رنج میبرند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مکتب بودایی با تمرکز کردن روی این واقعیت که ما در موقعیت مشترک رنج کشیدن هستیم، کمک زیادی به درک ما از زندگی کرده است. رنج کشیدنی که با تمایل «من» به کنترل کردن و دربرگرفتن زندگی فقط بیشتر میشود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ما باید این زندگی ظریف را همانگونه که به ما میرسد پاس داشته و آن را مقدس بشماریم و ممنون و سپاسگزار آن باشیم. هرچه باشد، این زندگی تنها زندگیای است که ما داریم. و تفاوتی نمیکند چهقدر رنج بکشیم، بیمعنایی را تجربه کنیم و مضطرب و نگران شویم، روح و «خویشتن» همیشه وجود دارند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
زندگی ما یک مکان نیست بلکه یک سفر است، یک پاسخ نیست بلکه یک پرسش است و فردیت یک فرآیند است و نه یک مقصد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تفاوتی نمیکند کجا زندگی کنم، سفر من خانه من است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
سؤال مربوط به نیمه اول زندگی چیست: «جهان چه چیزی از من میخواهد یا انتظار دارد، و این که آیا من میتوانم در رویارویی با ترس و وحشت برآورده کردن این تقاضاها منابع درونیام را فعال کرده و سازماندهی کنم؟» مسلماً، سؤال نیمه دوم زندگی این است: «روان (روح) از من چه چیزی میخواهد؟» یک زندگی کامل و غنی، میطلبد که ما از هر دو سؤال رنج ببریم و چالش هر دو را بپذیریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی نمایش زندگی (که ممکن است یک تراژدی باشد) پایان مییابد، تماشاچی راه خودش را میرود. از نظر او این فقط یک داستان دروغین بوده است، یک کار تخیلی.
هنری دیوید تورو، کتاب «والدن»
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
البته چیزی که بیش از همه ما را آزار میدهد رابطه ما با خودمان است؛ ما تنها کسی هستیم که در تمام صحنههای نمایشی که آن را «زندگیمان» مینامیم حضور داریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
شما کجاها به طرزی تکراری خودتان را تضعیف یا تخریب میکنید؟ کجاها عمداً به پای خود شلیک میکنید؟ کجاها باعث اندوههای آشنا میشوید؟ کجاها از «خویشتن» و خود خطرناکتان فرار میکنید؟
البته چیزی که بیش از همه ما را آزار میدهد رابطه ما با خودمان است؛ ما تنها کسی هستیم که در تمام صحنههای نمایشی که آن را «زندگیمان» مینامیم حضور داریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
چیزی درون ما که میخواهد التیام یابد، همسرمان را انتخاب کرده است که با او تکرارها رُخ دهد، دقیقاً به این خاطر که بتوانیم اینبار مشکل را حل کنیم، کاری که به عنوان یک کودک نمیتوانستیم انجام دهیم. تلاقی سرنوشت و انتخاب، ما را به عقب برمیگرداند تا کار مربوط به رُشدمان را انجام دهیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
این مسئله برای همه یک معماست که چرا کسی که در کودکی با او بدرفتاری شده است وقتی بزرگ میشود با کسی ازدواج میکند که با او بدرفتاری میکند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تعریف همسرم از یک رابطه درازمدت این است: پیدا کردن فرد خاصی که بتوان مدتی بسیار طولانی او را آزار داد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
با اینکه زمانی زندگی برای کودک دشوار بود، اکنون برای بزرگسال گفتگو وجود دارد. اما از آنجایی که زندگی ناکافی بوده است، ما نیازمند، کنترلگر و سوءاستفادهکننده خواهیم بود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ما به این واقعیت بیتوجه هستیم که دقیقاً به این دلیل همان فرد را انتخاب کردهایم که او حملکننده سایه ماست. دقیقاً همان چیزهایی که زمانی جذابیت محسوب میشود، اغلب به دلایلی برای درگیری و تضاد تبدیل میشود، طوری که به سختی میتوان تشخیص داد چه چیزی درون خودمان است و چه چیز واقعاً به طرف مقابل تعلق دارد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
بهای صرفنظر کردن از نیازهای خود و اولویت دادن به خواستههای دیگران برای رسیدن به پذیرش، تأیید و مدیریت اضطراب، از دست رفتن کمال غریزیمان است که در واقع همان روانرنجوری میباشد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
به بیان ساده، سایه هر چیزی درباره من است که از آن ناراحت هستم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مادامی که این را تجربه نکرده باشی
که بمیری تا بزرگ شوی،
صرفاً یک میهمان پریشان خاطر
روی این زمین تاریکی.
گوته
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
یونگ بارها و بارها عنوان کرده است، کسی که قدرت ناخودآگاه را کشف کرده باشد، پس از آن میداند که در خانه خودش ارباب نیست.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حجم
۱۹۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
حجم
۱۹۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۴۳,۲۰۰۴۰%
تومان