بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر زندگی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفر زندگی

بریده‌هایی از کتاب سفر زندگی

۴٫۵
(۱۳)
هر چیزی که ما از آن می‌ترسیم، تبدیل به دستور کار ما برای رشد و ترقی می‌شود.
Zohreh
. هر چیزی که جزء دامنه احتمالات من باشد و من بخواهم از آن اجتناب کنم، سایه من است و من آن را به همسرم می‌دهم تا برای من حمل کند.
الهام
اُدن نیز تغییرناپذیری پیشینه را می‌فهمد. چطور ممکن است ما تباهی را به جای تغییر برگزینیم یا از ترس بمیریم؟ پاسخ این است که ما آن‌قدر از ترس عظمتی که زمان حال از ما می‌طلبد وحشت کرده‌ایم و آن‌قدر تحت‌تأثیر جابه جایی ارزش‌های قدیمی (هرچند منفی) هستیم که سکون و عدم تغییر، تکرار پیشینه و ترس‌ها و نگرانی‌های قدیمی را به اضطراب‌ها و ناراحتی‌های جدید ترجیح می‌دهیم
lady_lawyer
ما بر اساس چه حقایقی زندگی می‌کنیم، یا چه حقایقی درون ما زندگی می‌کنند؟ هرجا الگویی را پیدا کنید، متوجه خواهید شد که عقده‌ها در کار هستند. هرجا عقده‌ها وجود دارند، پیشینه بر زمان حال غلبه دارد. و هرجا پیشینه بر زمان حال غالب باشد، ما گیر داریم. هرجا گیری داریم، یک کار اخلاقی وجود دارد. هرجا کار اخلاقی وجود داشته باشد، ما ملزم هستیم قدری اضطراب را تحمل کنیم. هرجا ما تمایل داشته باشیم اضطراب را تحمل کنیم، رشد خواهیم کرد و الگوهایی جدید و پیشینه‌ای جدید خلق خواهیم کرد. هرجا در لحظه اکنون انتخاب‌های جدیدی داشته باشیم، سفرمان آگاهانه‌تر، بزرگ‌تر و احتمالاً هماهنگ‌تر با چیزی می‌شود که سرنوشت می‌طلبد.
DelAram
عقده‌ها مجموعه‌ای متراکم از انرژی هستند که حیات مستقلی دارند و وقتی به چالش کشیده نشوند، زندگی فردی ما را در حال کنترل خودکار قرار می‌دهند.
Hossein shiravand
آیا ما با خلق خیالبافی‌های نجات، توجیه کردن تناقض‌های علوم الهیات و... جهان را قابل زیستن، ترس و وحشت را قابل تحمل، و بحران‌ها را معنادار نمی‌کنیم؟ آیا پس از آن این موارد را با ادعاهایی تاریخی ترکیب نمی‌کنیم (شواهدی که هرگز محکمه‌پسند نیستند)؟ آیا ما با ترس تنبیه، احساس گناه را در ذهن افراد جا نمی‌دهیم و آنهایی که این توافق گروهی را به چالش بکشند را بایکوت نمی‌کنیم؟ همان‌گونه که جمله‌ای قدیمی از دوره ویکتوریا بیان می‌کند: «ما کودکانی بیش نیستیم که از این‌که وقت آرمیدن‌مان نزدیک می‌شود مضطرب می‌شویم.» این شرایط ماست؛ پرمخاطره، آسیب‌پذیر، و پر از ابهام.
Moorche
به قول سقراط زندگی‌ای که هوشمندانه نباشد، ارزش زیستن ندارد؛ با این که ما ممکن است بعضی روزها ترجیح دهیم خیلی ساده هویج‌های شاداب باشیم و خود را از اضطرارها و اضطراب‌ها و آرزوهای غیرممکن رها کنیم. وقتی آن‌گونه که روان می‌خواهد زندگی نکنیم درد و رنج زیادی را تحمل خواهیم کرد. چنین ایمان ناقص هستی‌گرایی همیشه هزینه‌هایی را به ما تحمیل می‌کند: هزینه‌هایی جسمانی، هزینه‌هایی در روابط‌مان، در خواب‌های آزاردهنده و در بار سنگینی که فرزندان‌مان مجبورند برای ما به دوش بکشند.
کاربر ۳۰۰۸۵۲۰
فردیت یافتگی به معنای فردگرایی (تک روی) و خودشیفتگی نیست بلکه فراخوانی است برای آن که تا جایی که می توانیم در طول زندگی مان بر روی این کره خاکی کامل شویم. فراتر از خودشیفتگی که تنها می تواند یک نگاه افراطی به خود باشد
احسان رضاپور
اصطلاح نیمه دوم زندگی در اینجا به صورت استعاری برای اشاره به دوره‌ای که فرد را وادار می‌کند سؤال دوم را بپرسد، متفاوت است و بستگی به افراد و موقعیت‌های آنها دارد. نیمه دوم زندگی تغییر تمرکزی است که اغلب حدوداً در ۴۰ سالگی رخ می‌دهد. هرچند این تغییر تمرکز ممکن است در هر زمان دیگری در طول عمر فرد اتفاق بیفتند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
خود زندگی‌مان یک سؤال است. دوباره، همان‌گونه که یونگ خردمندانه بیان می‌کند: معنای وجود من این است که زندگی سؤالی از من پرسیده است... یا برعکس، خود من یک سؤال هستم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
نفع ما در سؤالاتی است که ما را به دردسر انداخته و ما را وادار به رشد می‌کنند. با تلاش پیگیر و مجدانه می‌توانیم از این دشواری و دردسر، زندگی بزرگ‌تری را به دست آوریم و مرگی که ارزش این زندگی را داشته باشد نصیب‌مان شود. در طول مسیر، ما همچنین ممکن است قدری عشق، درک، همدردی زیاد) و (اگر خوش‌شانس باشیم) دردسر فراوان را تجربه کنیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
چیزی اراده کرده است که از طریق ما زندگی کند و ما لازم است این اجازه را به او بدهیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
زندگی ما هم با یک جدایی زخم‌گونه از خانه رحم آغاز می‌شود و این‌که گهواره ایدئولوژی قبیله‌ای همچون برگ‌های پاییزی زرد و کم‌رنگ شده است، با یک نتیجه‌گیری گریزناپذیر برجا می‌مانیم که خود سفر تنها خانه ما و تنها امید ما برای بازسازی است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
گاتولد لسینگ (کارشناس الهیات قرن هجدهم) می‌گوید که وقتی ما در مقابل دو دست خداوند قرار می‌گیریم (که یکی حقیقت را داشته باشد و دیگری جستجوی حقیقت را) ما باید در احترام به اولی، دومی را بگیریم. با نگرفتن دستی که حقیقت بسته‌بندی شده را دارد، ممکن است احساس گناه و اضطراب را تجربه کنیم، اما دقیقاً همین تلاطمات و نگرانی‌های روح است که ما را در یک موقعیت مذهبی نگه می‌دارد، یعنی در موقعیتی که ما از لحاظ روانی صادق هستیم. همچون داستان ظاهراً متناقض بودایی (وقتی بودا را در جاده دیدی، او را بُکُش!) ما زمانی بیش از همیشه از رمز و راز افراطی استقبال می‌کنیم و پذیرای آن هستیم که بتوانیم در برابر گرایش به کدگذاری وجود پر رمز و راز و تبدیل آن به ساخته «من» خودآگاه مقاومت کنیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
گاتولد لسینگ (کارشناس الهیات قرن هجدهم) می‌گوید که وقتی ما در مقابل دو دست خداوند قرار می‌گیریم (که یکی حقیقت را داشته باشد و دیگری جستجوی حقیقت را) ما باید در احترام به اولی، دومی را بگیریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
بعد از این که ماتیسن از تمام کوه‌ها بالا می‌رود و بعد از این که دچار ناراحتی‌ها و محرومیت‌های فراوان می‌شود تا ببر برفی را ببیند و با این حال نمی‌تواند هیچ ببری ببیند، از او می‌پرسند: «آیا توانستی هیچ ببر برفی ببینی؟!» در پاسخ می‌گوید: «نه، آیا این حیرت‌انگیز نیست؟» و این گزارش یک مرد طریقت ذِن است که کشف کرده است که هدف دیدن ببر برفی نیست، بلکه این استعاره‌ای برای سفر است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
در نهایت این‌که، مسئله اصلاً رسیدن به پاسخ‌ها نیست، پاسخ‌هایی که همواره مقطعی و گذرا خواهند بود. بلکه مسئله اصلی رویارویی با چالش پرسیدن این سؤالات است
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
هرچه سنّ‌مان پایین‌تر باشد، بیشتر به واسطه این عدم وضوح و آشکاری حقیقت سرخورده می‌شویم. هرچه سنّ‌مان بالاتر می‌رود، احتمالاً بهتر می‌توانیم با ابهام کنار بیاییم. هرچه بالغ‌تر می‌شویم، بیش‌تر قادر خواهیم بود نه تنها ابهام، بلکه همچنین اضطرابی که این ابهام به دنبال دارد را تحمل کنیم. در پایان، ما متوجه می‌شویم که سفرمان همان خانه‌مان است و کیفیت این خانه تابعی از سؤالاتی است که می‌پرسیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
باور نکردنی است، اما ما در نهایت ممکن است به این نتیجه برسیم که پاسخ‌هایی که زمانی در درماندگی و استیصال به دنبال آن بودیم دیگر خیلی مهم نیستند. اما سؤالات همچنان وجود دارند و هرگز از بین نمی‌روند. وقتی ما ریسک زندگی کردن با آنها در روزهای پیش‌رویمان را بپذیریم، این سؤالات ما را به حقیقت می‌رسانند و احتمالاً به درکی مفید و منحصر به فرد درباره لحظه‌ای که در آن قرار می‌رسیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اگر خواندن این کتاب سؤالات را با این تصور آغاز کردید که به پاسخ برسید، انتظار می‌رود که اکنون کاملاً سرخورده شده‌اید. اگر پاسخ‌ها را داشتم، مطمئناً از ارائه آنها دریغ نمی‌کردم، اما حقیقت این است که هیچ پاسخ معتبری برای همه و برای همیشه وجود ندارد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷

حجم

۱۹۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۶ صفحه

حجم

۱۹۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۶ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۴۳,۲۰۰
۴۰%
تومان