بریده‌هایی از کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

فراوان به پسرهای دانشجو گفته‌ام که خواستگاری و ازدواج معامله نیست و ما دختر را قیمت‌گذاری نمی‌کنیم؛ چون انسان قیمت ندارد، چون فراتر از قیمت است

پسر مؤمن، یعنی کسی که اگر همسرش او را خواست، نماز شبش را رها کند و بعد از خوابیدن همسر به سجاده برگردد.

دست به دعا بلند کرده و برایت آرزو می‌کنم که آرامشت را دوباره به‌دست آوری تا در ظهر عاشورای امتحانت، تیرباران جنود شیطان نشده و مشک وجودت از آب ایمان خالی نشود. پس تو نیز تمام تلاشت را بکن تا آب زلال ایمان را به خیمه‌ی ظهور برسانی.

ما در خانه و خانواده، درحال امتحانیم؛ ولی باور نمی‌کنیم. بعضی‌ها سریع برگه را پاره می‌کنند و به خیال خود به این امتحان پایان می‌دهند، اما نمی‌دانند که در دادگاه الهی و در مسیر سیروسلوک مردود شده‌اند. همه‌ی تلاش‌های شما فقط سعی در عوض کردن برگه‌ی امتحان است، درحالی‌که همه‌ی برگه‌ها مانند هم هستند و فقط استاد است که از این مطلب آگاه می‌باشد. همسر شما برگه‌ی امتحانی شماست؛ بدانید یا ندانید!

«این ازدواج من است یا شما؟» من یک‌بار ازدواج می‌کنم و می‌خواهم که آن براساس موازین اسلام باشد، نه گفته‌ها و خواسته‌های این و آن. من می‌خواهم حرف خدا و رسولش را اجرا کنم، چون رسول خدا (ص) فرموند: «از شومی دختر، مهریه‌ی زیاد است». من این مقدار مهریه را نمی‌خواهم! من این کالای لوکس را نمی‌خواهم! من این سرویس چوب فلان و بهمان را نمی‌خواهم! مگر برای من و خوشی من خرید نمی‌کنید، پس من نیازی به این اشیاء ندارم!

پیامبر مکرم اسلام از علی‌بن ابی‌طالب، بعد از زفاف فاطمه پرسیدند: کیفَ وَجَدْتَ أَهْلَک؟ اهلت را چگونه یافتی؟ قَالَ: نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ: فاطمه را بهترین یاور بر اطاعت خدا یافتم. پیامبر روی به‌سوی فاطمه گرداند و همین سؤال را از فاطمه هم پرسید. وسَأَلَ فَاطِمَةَ. فاطمه چه بگوید در تعریف از علی؟ فَقَالَتْ: خَیرُ بَعْل: بهترین شوهر!

گر در تمام این مملکت یک دختر پیدا کردید، که ماه رمضان دنبال سریال دیدن نباشد و حداقل سه بار ختم قرآن کند، به‌طور حتم یکی از عجایب خلقت را کشف کرده‌ای. اگر دختری پیدا کردی، که توانایی خریدن بهترین لباس عروس و کامل‌ترین جهیزیه را داشته باشد، اما با پدرش برای نخریدن کالای لوکس خارجی دعوا کرد، بدان یک فرشته پیدا کرده‌ای.

عرف زمانی معتبر است که ریشه در تدین و دین‌داری داشته باشد، نه زمانی که چشم به دنیاداران دنیازده دارد. سبک زندگی اسلامی و الگوی مناسب، نقش خودش را در تعیین عرف و ملاک صحیح رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد. مخالفت یا تبعیت از عرف، زمانی مهر صحت می‌خورد، که با دستورات کلی دین مطابقت داشته باشد.

همین الان در قم بهترین پزشک زنان شهر که ویزیت ایشان به این راحتی‌ها برای همگان فراهم نمی‌شود و مدت طولانی باید در صف باشید، از خانواده ی مراجع معظم تقلید هستند! شاید با اشاره‌ی من ایشان را شناخته باشید، اما به‌هر حال می‌خواهم بگویم بیت علما و مراجع نیز از این بانوان دانشمند و فعال در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی، فراوان دارند!

یک انسان مؤمن نمی‌تواند جز ایمان چیز دیگری را ملاک کفویت با یک انسان دیگر قرار دهد و داستان همین یک کلمه است که کفو بودن فقط در ایمان است و لاغیر، نه در شهری و روستایی بودن، نه در مدرک تحصیلی و سواد، نه در سطح دارایی و اموال. یا بگویید این داستان دروغ است و خیال ما را راحت کنید و یا بگویید این داستان دورغ نیست، اما برای امروز ما نیست و نسخه‌ی دین، برای امروز ما پیچیده نشده است.

قرار دادن ایمان به‌عنوان ملاک اصلی ازدواج و بعد از آن انتخاب خود شخص خواستگار، بدون نگاه کردن به خانواده و اطرافیانش و درآمدش، آن قدر زیباست که حتی پسر رهبر معظم انقلاب، فقط با نام یک طلبه به خواستگاری دختری برود و بعد از همه‌ی صحبت‌ها و بدون تکیه بر جایگاه پدرش، مشخص شود که داماد خانواده و خواستگار دختر، فرزند رهبر معظم انقلاب است!

قرار دادن ایمان به‌عنوان ملاک اصلی ازدواج و بعد از آن انتخاب خود شخص خواستگار، بدون نگاه کردن به خانواده و اطرافیانش و درآمدش، آن قدر زیباست که حتی پسر رهبر معظم انقلاب، فقط با نام یک طلبه به خواستگاری دختری برود و بعد از همه‌ی صحبت‌ها و بدون تکیه بر جایگاه پدرش، مشخص شود که داماد خانواده و خواستگار دختر، فرزند رهبر معظم انقلاب است!

یادم نمی‌رود که همسر شهید چمران در مستندهای روایت فتح می‌گفت: «مدت‌ها پس از ازدواج با مصطفی، از زبان دوستانم شنیدم که مصطفی کچل است. در این میان دوستم با تعجب به من گفت: "فلانی! تو با این همه ناز و عشوه، چه‌طور با یک مرد کچل ازدواج کردی؟" من نیز در پاسخ گفتم: "مگر مصطفی کچل است؟" با گفتن این سخن من، دوستم یک دل سیر به من خندید و وقتی مصطفی به خانه آمد، تازه متوجه شدم که او مو ندارد. با تعجب به او گفتم: "مصطفی تو کچلی!!؟"» او حتی کچل بودن مصطفی را ندیده بود. آن بانوی محترم، غرق زیبایی‌های اخلاقی و عرفانی مصطفی بود و اصلا سر بی‌موی شوهر را ندیده بود.

تکیه‌ی همه‌ی ما فقط باید بر انجام واجبات و ترک محرمات باشد و نباید مستحبات و مکروهات را معیار قرار داد. به‌عنوان نمونه نماز خواندن را معیار قرار دهید، نه نماز اول وقت را؛ البته اگر شد چه بهتر، اما درکل نباید معیار ما نماز اول وقت باشد. خلاصه این‌که حاجی گرینوف نشوید!!

اما اهل ایمان فقط یک دسته هستند: اهل ایمان چه پول‌دار و چه فقیر، در نخستین فرصت ازدواج می‌کنند. آنان نگران خرج زندگی نیستند، چون قناعت دارند و به رزاقیت خداوند مطمئن هستند و البته اسراف نیز نمی‌کنند. اهل ایمان اگر پول دارند، به اندازه خرج می‌کنند و اگر فقیرند، با توکل به خدا، در امر ازدواج قدم پیش می‌گذارند و خداوند به‌خاطر این توکل‌شان، آن‌ها را غنی می‌کند: «و ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله؛ خداوند صادق است و غنی می‌کند.»

او خدایی کردن می‌داند، ولی ما بندگی کردن نمی‌دانیم!

از دعا کردن و توسل جستن برای ازدواج نترسید. خداوند آسمان و زمین، خداوند دل‌های ما و خداوند تنهایی‌های ما نیز هست و غیر از او از کسی کاری بر نمی‌آید و فراموش نکنید که تمام راه‌کارهای شیطان، هرچه باشد، همه به بن‌بست می‌رسند.

زوجین برای هم فقط همسر هستند.

البته بارها گفته‌ایم که عمل صالح نیز تنها و تنها در عمل به رساله‌ی عملیه‌ی مراجع عظام تقلید است.