بریده‌هایی از کتاب نبرد من

حالا سوال و مسئله اینجا مطرح می‌شود که این افراد از کجا آمده اند که به جای فداکاری و خدمتگزاری این کار را انجام می‌دهند و چه اتفاقی باعث شده که این افراد فاسد و خیانت کار در آغوش جامعه تربیت شوند؟ آیا دولت ها زحمت آموزش حس وطن پرستی را به خود نداده‌اند؟ پس برای تربیت جوانان خود چه کرده‌اند؟

دسته سوم که تعدادشان از دو گروه قبلی کمتر است روشنفکران هستند و اغلب امیال و خواسته‌های امپریالیسم را به صورت مبهمی‌اجرا می‌کنند بنابراین آنها نظر مساعدی روی دولت‌ها ندارند و می‌خواهند به جای دولت کسانی روی کار باشند که با ملت هم‌زبان باشد و از قدرت ملت خود برای تقویت بنیه خود استفاده کنند.

دسته سوم که تعدادشان از دو گروه قبلی کمتر است روشنفکران هستند و اغلب امیال و خواسته‌های امپریالیسم را به صورت مبهمی‌اجرا می‌کنند بنابراین آنها نظر مساعدی روی دولت‌ها ندارند و می‌خواهند به جای دولت کسانی روی کار باشند که با ملت هم‌زبان باشد و از قدرت ملت خود برای تقویت بنیه خود استفاده کنند.

دولت به معنی ملت است و اگر دولت از ملت نباشد دولت زوال پذیر خواهد بود

تنها سرگرمی‌من در آن سالها خواندن کتاب بود، سرگرمی‌که به خاطر به دست آوردن آن مجبور بودم اغلب اوقات خود را بدون غذا سر کنم به همین دلیل کتاب ها را با علاقه و عمیق مطالعه می‌کردم. مطالبی را که از آن کتاب ها آموختم هنوز هم بعد سالیان سال مورد استفاده ام قرار می‌گیرند. با مطالعه همین کتاب ها و در همین دوران بود که نظریات جدیدی در من شکل گرفت.

اعتقاد من همیشه این بود که دوران جوانی بهترین فرصت برای کسب تجربه و سرمایه گذاری برای آینده است و آنان که در سال های کهنسالی پیروز و موفق هستند در دوران جوانی به سرمایه گذاری و کسب تجربه پرداخته اند.

اما متاسفانه یهود به همه جا رخنه کرده بود و صحبت های من بی‌نتیجه بود. به هر جمعی که می‌رفتم در آن وجود داشتند، آنها چند خصوصیت داشتند یکی این که شجاعت مقاومت در مقابل خطر نداشتند و در مواقع خطر فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند هم چنین در دو به هم زنی استاد بودند، در مقابل گرانی سریعا اعتراض می‌کردند و برای رسیدن به حق خود در خیابان تجمع می‌کردند و شعار می‌دادند.

بعد از تحقیق و مطالعه دریافتم که مدیر کارخانه ها و تولید کنندگان مواد آلوده و کثیف همه یهودی هستند، تهیه کننده اکثر قرص ها، داروها و مواد غذایی مسموم و تقلبی یهودی ها بودند و بعد به این نتیجه رسیدم هرچیزی که به دست یهودی ها در کارخانه ها و کارگاه‌ها تهیه و تولید شود تقلبی و آلوده هست. انحرافاتات ادبی که باعث انحراف و فساد جوانان می‌شد و هم چنین فیلم ها و نمایش‌های فاسد همه به دست کسانی ساخته و اداره می‌شد که یهودی بودند و یک صدم جمعیت کشور را تشکیل داده بودند.

بسیاری از معلمان تاریخ نمی‌دانند که هدف از درس تاریخ آموزش حوادث جنگی به دانش آموزان نیست و حوادث جنگی فایده ای برای دانش آموزان ندارد. این که دانش آموز بداند تاریخ وقوع جنگ ها چه زمانی بوده و مارشال چندم در چه تاریخی به دنیا آمده است بی فایده است. چیزی که در جنگ ها مهم هست، علت وقوع جنگ و تحقیق درباره نبردها و حوادث تاریخ است.

یک جامعه هنگامی‌به درجهٔ اعلای رشد خود می‌رسد که طبقهٔ ممتاز آن جامعه نمونهٔ بهترین مردم باشند و دورهٔ فروپاشی یک جامعه هنگامی‌است که بدترین عوامل در آن حکومت ایجاد قدرت نماید!

یک انقلاب هنگامی‌به خطرمی‌افتد و پیشرفت آن متوقف می‌شود که یک تفکر جدیددر مردم نفوذ کند. و آنها را تعلیم دهد. در این حال حتی با قیام حداقل مردم همه طرفداران به سمت آنان کشیده خواهند شد و البته تفکری در مردم نفوذ می‌کند که دارای ریشه و پایه و اصلی و محکم باشد.

انسان فقط برای لذت بردن از از مسائل مادی زندگی نمی‌کند و این اصل مهم به انسان یاد خواهد داد که روزی فرا می‌رسد که آدمی‌بتواند حد اعلای سعادت را به طور شرافتمندانه از کار و زحمت خودبه دست آورد.

نکته بعدی در رابطه با سختگیری در دوران سربازی است چون دولت درباره تربیت جوانان بعد از دوران مدرسه مسئول است. البته اعتقاد من این است که این آموزش‌ها باید از دوران مدرسه آغاز شود تا وقتی جوان به خدمت سربازی اعزام می‌شود آمادگی تعلیم علوم و فنون نظامی‌را داشته باشد. سربازی که با این روش تحت تعلیم قرار می‌گیرد دو گواهینامه خواهد داشت: یکی گواهینامه ملی که با آن می‌تواند در مشاغل عمومی‌مشغول شود و دیگری گواهینامه بهداشت که مشخص می‌کند او فرد سالمی‌است و می‌تواند ازدواج کند. به علاوه پسران، این نظارت باید بر روی دختران هم باشد تا در آینده بتوانند نقش مادری را به خوبی ایفا کنند.

اگر سیاست جلوگیری از بچه دار شدن افراد ناتوان سیصد سال اجرا شود قطعا بشر از بسیاری از بدبختی‌ها نجات می‌یابد و بهداشت اجتماعی در کشور برقرار می‌شود و عوامل فساد و انحطاط ریشه کن می‌شود و مردم از ناتوانی‌های جسمی‌و روحی دور خواهند شد.

ارزش و قدرت یک دولت را نباید با توجه به تمدن و یا دیگر ملت‌ها اندازه گرفت بلکه باید اینگونه سنجید که این دولت تا چه حد می‌تواند برای ملت خودش مفید باشد و شرایط ایده آل را را برای ملتش ایجاد کرده است. در مقابل این دولت‌ها، دولت‌هایی هستند که پیشرفت خود را بر روی اختلاط نژاد استوار کرده اند. بنابراین قضاوتی را که می‌توان درباره یک دولت کرد اول در فایده‌ای است که به ملت خود می‌رساند و همین مطلب است که تاریخ درخشان یک ملت را برای همیشه سربلند نگه می‌دارد.

نژاد آریایی اساس تمدن‌های جهان بوده است، اما اگر قرار بود این نژاد از بین برود مسلما نمی‌توانست یک نژاد اصیل بماند. نژاد برتر باید به زندگی خود با قدرت ادامه بدهد تا بتواند سایر ملت‌ها را هم استوار و محکم سازد. می‌توان گفت که از بین رفتن دولتی که با روح و فکر و نژاد اصیل آن کشور به وجو آمده، باعث می‌شود که نمایندگان و متفکران این نژاد نیز در این مسیر ویران شوند.

انسان فقط برای لذت بردن از از مسائل مادی زندگی نمی‌کند و این اصل مهم به انسان یاد خواهد داد که روزی فرا می‌رسد که آدمی‌بتواند حد اعلای سعادت را به طور شرافتمندانه از کار و زحمت خودبه دست آورد.

نکته بعدی در رابطه با سختگیری در دوران سربازی است چون دولت درباره تربیت جوانان بعد از دوران مدرسه مسئول است. البته اعتقاد من این است که این آموزش‌ها باید از دوران مدرسه آغاز شود تا وقتی جوان به خدمت سربازی اعزام می‌شود آمادگی تعلیم علوم و فنون نظامی‌را داشته باشد. سربازی که با این روش تحت تعلیم قرار می‌گیرد دو گواهینامه خواهد داشت: یکی گواهینامه ملی که با آن می‌تواند در مشاغل عمومی‌مشغول شود و دیگری گواهینامه بهداشت که مشخص می‌کند او فرد سالمی‌است و می‌تواند ازدواج کند. به علاوه پسران، این نظارت باید بر روی دختران هم باشد تا در آینده بتوانند نقش مادری را به خوبی ایفا کنند.

اوضاع لباس پوشیدن هم مسئله‌ای است که باید به آن توجه شود چون همانطور که این روزها می‌بینیم جوانان ما همه تابع مدهای عجیب و گیج کننده شده اند و لباس ای گشاد را انتخاب می‌کنند و موقعیت‌ها را گم کرده اند و نمی‌دانند در کجا باید چه لباسی را بپوشند مشخص است که این افراد نمی‌توانند خود را برای کار کردن آماده کنند. این لباس پوشیدن مردان باعث شده دختران به سمت آرایش‌های عجیب و غریب بروند و فساد در بین آنها گسترش پیدا کند و فرزندان نامشروع آنها از یهودیان در کوچه و خیابان‌ها رها شوند.

اگر سیاست جلوگیری از بچه دار شدن افراد ناتوان سیصد سال اجرا شود قطعا بشر از بسیاری از بدبختی‌ها نجات می‌یابد و بهداشت اجتماعی در کشور برقرار می‌شود و عوامل فساد و انحطاط ریشه کن می‌شود و مردم از ناتوانی‌های جسمی‌و روحی دور خواهند شد.