بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وضعیت آخر | صفحه ۲۷ | طاقچه
۴٫۲
(۲۶۷)
چنین انسان کوچکی خشونت هولناکی را تجربه کرده است، ولی زنده ماندن را هم تجربه می‌کند. آنچه اتفاق افتاده است می‌تواند دوباره اتفاق بیفتد. من زنده ماندم. من زنده می‌مانم. از تسلیم‌شدن خودداری می‌کند. و بتدریج که سنش بالا می‌رود، به زدن ضربه متقابل می‌پردازد. خشونت را دیده است و می‌داند که چطور می‌شود خشن بود. این اجازه را دارد (در «والد» خودش) که خشونت نشان دهد و ظالمانه رفتار کند. نفرت در او باقی می‌ماند، اگرچه ممکن است این نفرت را تا حدی زیر نقاب ادب حساب شده مخفی نگه دارد.
sara.m.shzi
زندگی، راحتیهایی را که در سال اول داشت، اکنون دیگر ندارد. نوازش ناپدید شده است. اگر این وضع رهاشدگی و سخت ادامه پیدا کند و در طول دوسالگی تسکین نیابد، طفل این نتیجه‌گیری را خواهد داشت که «من "خوب" نیستم ـ شما "خوب" نیستید». در این وضعیت رشد «بالغ» متوقف می‌شود زیرا یکی از ابتدایی‌ترین وظایفش ــ یعنی دریافت نوازش ــ مختل شده است، و ممکن است این احساس بوجود آید که منشأ نوازش دیگر وجود ندارد. شخصی که در این وضعیت قرار دارد به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهد. امیدی وجود ندارد. او زندگی را فقط می‌گذراند و بالاخره ممکن است با وضع اعتزال حاد و رفتار و حالتی قهقرایی در گوشه یک تیمارستان بیفتد، و آنچنان به درون تلخ خودش فرو برود
sara.m.shzi
این مورد همان مورد «پسر بد» است. می‌گویید من بدم، خوب من هم ثابت می‌کنم بدم! این شخص بی‌شک تمام عمر لگد می‌زند، تف می‌اندازد، پنجول می‌کشد، تا فقط این درستی فریب‌آمیز را نشان بدهد که «من "خوب" نیستم ـ شما "خوب" هستید». جنبه بدبختی رقت‌انگیزی که در این مورد وجود دارد، آن است که درستی وضعیت حفظ می‌شود، ولی به‌طور کلی به نومیدی می‌انجامد. نهایت این وضعیت تسلیم شدن یا خودکشی است.
sara.m.shzi
«برای کسی که عادت به بینش عظمت ندارد، آموزش اخلاقی محال است.»
میکائیل
ابزار ذهن ما وقتی شرایط بوجود آوردنده‌شان از بین بروند، سوهان روح ما می‌شوند. هانری برگسون
میکائیل
انسان هر قدر بیشتر درباره «کودک» و «والد» خود بداند، به آسانی بیشتری می‌تواند «کودک» و «والد» را از «بالغ» جدا کند.
میکائیل
مرگ جسمی که از آن به عنوان «تحلیل رفتن روزافزون» (Marasmus) یا «دق» یاد شده، اغلب در شیرخوارگاهها یا مؤسسه‌هایی از نوع آن، بکرات دیده شده است. در اینگونه مؤسسات بچه گاهی از تماس بدن و نوازش محروم می‌شود. در اینگونه موارد هیچگونه سبب جسمی برای وقوع مرگ جز غیبت این محرک اساسی، یعنی نوازش، وجود نداشته است.
Mary Adib
در سراسر تاریخ یک نظریه مکررآ ابراز شده است و آن اینکه انسان دارای طبیعتی چند جنبه است. بیشتر اوقات نظر این بوده است که بشر از دو نیروی متضاد درونی ساخته شده است. این نظریات از دیدگاههای مختلف اساطیری، فلسفی و مذهبی ابراز شده‌اند. اما در هر حال، روحیه انسان همیشه به صورت یک درگیری و تضاد درونی تعریف شده است: تضاد بین خوبی و بدی، بین طبیعت فرومایه و طبیعت عالی، بین انسان درون و انسان برون. سامرست موآم، نویسنده انگلیسی می‌گوید: «لحظه‌هایی هست که من به جنبه‌های مختلف روح خودم با شگفتی نگاه می‌کنم. می‌بینم که من واقعآ از چند آدم مختلف ساخته شده‌ام، و آن که در حال حاضر دست بالا را دارد بعد از مدتی عاقبت جای خود را به دیگری می‌دهد. اما کدام یک از اینها من واقعی است؟ تمام آنها یا هیچکدام؟
mehran
هرمان ملویلمی‌گفت: «مردی که واقعآ علم دارد لغات مشکل زیادی بکار نمی‌برد... لغات مشکل و بزرگ مشکلات بزرگ را حل نمی‌کنند.» لغات و واژه‌های «تحلیل رفتار متقابل» یک ابزار دقیق درمانی است.
mehran
«تحلیل رفتار متقابل» واقع‌بینانه است زیرا بیمار را با این واقعیت مواجه می‌سازد که صرفنظر از هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده او خودش مسؤول آنچه در آینده اتفاق می‌افتد خواهد بود. علاوه بر این، اشخاص را قادر به تغییر می‌سازد تا بتوانند در خود یک نوع کنترل شخصی و جهت‌یابی شخصی ایجاد کنند، و همچنین به این واقعیت دست یابند که همواره آزادی حق انتخاب دارند.
mehran
انسانهای جامعه مترقی باید تبعیض نژادی را کنار بگذارند و دورویی را محکوم و نابود کنند.
Mary Adib
«تحلیل رفتار متقابل» واقع‌بینانه است زیرا بیمار را با این واقعیت مواجه می‌سازد که صرفنظر از هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده او خودش مسؤول آنچه در آینده اتفاق می‌افتد خواهد بود
ali ahmadi
وقتی از کسی عیب می‌گیریم یا او را مقصر می‌دانیم، در حقیقت مشغول بازنواختن نوار عیبجویی و مقصر شمردنی هستیم که در «والد» ما ضبط است، و این بازنواختن به ما احساس «خوب» می‌دهد چون «والد» «خوب» است، و ما داریم «والد» را اجرا می‌کنیم.
Mähi
ما «بالغ» را جایگاه فعالیت، خانه امید، و محلی می‌بینیم که در آن تغییر ممکن می‌شود.
Mähi
وقتی «بالغ» بر «رفتار متقابل» تسلط دارد، نتیجه همیشه صددرصد قابل پیش‌بینی نیست. امکان موفقیت وجود دارد، ولی امکان شکست نیز هست. مهمتر از هر چیز، امکان تغییر وجود دارد.
Mähi
از آنجا که عکس‌العملهای اولیه «کودک» در مقابل انگیزه‌های دنیای خارج «بدون کلام» هستند، بارزترین سرنخهای جنبه «کودک» به صورت کارهای بدنی یا به عبارت دیگر «بیان از طریق حرکات جسمانی» است.
Mohammad Ali Zareian
انسان موجودی است که زندگی زمان حالش پیوسته تحت تأثیر نیروی آینده ناموجود ولی تواناست. آنچه که وجود ندارد بر آنچه که وجود دارد اثر می‌گذارد. من مسئله سختی دارم ولی حاصل آن تنها نتیجه ترکیب مکانیکی نیروها نیست، که در مورد یک جسم فیزیکی صدق می‌کند؛ در عوض، من فکر می‌کنم و بیشتر افکارم مربوط به این است که اگر چنان گامهایی را برداشتم چه نتایجی پدید خواهد آمد.
Mohammad Ali Zareian
ریشه علل رفتار انسانی نه تنها در گذشته نهفته است بلکه باید آن را در توانایی بشر در تأمل درباره آینده و تخمین احتمالات جستجو کرد: ذهن انسان... به‌طور گسترده‌ای بر مبنای رابطه با علل غائی کار می‌کند.
Mohammad Ali Zareian
این که بنشینیم و بگوییم گرفتاری داریم دردی را دوا نمی‌کند. نکته اینجاست که بیشتر انرژی زندگی روزمره ما صرف تصمیم‌گیری می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
بزرگترها هم در نوع پیچیده‌تری از بازی «مال من بهتر از مال تو است» داخل می‌شوند. عده‌ای تسکین موقت را از راه جمع‌آوری مال و منال پیدا می‌کنند، یا زندگی کردن در خانه‌ای بزرگتر و بهتر از خانه آقا و خانم فلان، یا حتی مبالغه کردن در فروتنی: من از شما درویش‌تر هستم. این مانوورها هم که براساس گفته آدلر «راهنماییهای خیالی» هستند، فقط امکان تسکینهای موقتی را با خود دارند ــ اگرچه شخص می‌داند که در پایان روز بدبختی تازه‌ای به شکل قسطهای هولناک وام بانک، یا صورتحسابهای وحشت‌آور مخارج دیگر در انتظارش است.
Mohammad Ali Zareian

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰
۳۰%
تومان