بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فعلا خوبم | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فعلا خوبم

بریده‌هایی از کتاب فعلا خوبم

نویسنده:گری دی اشمیت
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۶از ۲۷۵ رأی
۴٫۶
(۲۷۵)
شاید هم چیزی اول کامل و یکپارچه باشد، اما تبدیل به آشغال شود
آترین🍃
هنرپیشه‌های هالیوود حاضر بودند آدم بکشند تا لبخندی مثل لبخند مادرم داشته باشند،
Mary gholami
اتاق لیل پر از دستگاه‌های عظیم بود و همین باعث می‌شد اتاق کوچک به نظر برسد. تابلوهایی با تصاویر پرنده‌ها به دیوار بود، تصاویری که اصلاً خوب نبودند. اتاق دو پنجره داشت، اما پنجره‌ها کوچک و آن‌قدر بالا بودند که فقط می‌توانستی آسمان را از پشتشان ببینی، تازه اگر سرت را درست خم می‌کردی. باز هم لوله. چیزهایی توی لوله‌ها می‌ریخت. و بعد هم توی بدن لیل. وقتی وارد شدم، لیل دستمالی به سرش بسته بود. آن را فشار داد روی سرش. لوله‌های دستش را کشید تا بتواند دستمال را روی سرش فشار بدهد و من نبینم که مو ندارد. گریه‌اش گرفت.
yara.
برای مدتی کوتاه. هفتهٔ آخر ماه، وقتی همه‌جا گرم و سرسبز بود، وقتی شاهین‌ها سوار بر باد پرواز می‌کردند، لیل آمد خانه. در اولین شنبه بعد از برگشتنش، با هم رفتیم کتابخانه و پرستوی قطبی را که توی کتاب پرندگان آمریکای جان جیمز ادوبون بود نشانش دادم. نگاهش کرد و زد زیر گریه. گفتم که هنر با مردم چه کار می‌کند.
yara.
«پیر شدن هیچ لذتی نداره مگه اینکه تا اون موقع کمی خوش گذرونده باشی.»
کاربر ۷۲۹۹۲
دبلیو، اچ اودن تأکید می‌کند: «کتاب‌های خوبی وجود دارند که تنها برای بزرگسالان هستند، اما کتاب‌های خوبی که تنها برای کودکان باشند نه.»
Chista
سی. اس. لوییس می‌گوید: «اگر فقط بچه‌ها از کتابی لذت ببرند، معلوم است که کتاب بدی است.»
Chista
اما توی آشغالدونی، سکوتِ عصبانی، دوستی قدیمی بود که دوباره برگشته بود. هیچ‌کس حرف نمی‌زد چون همه می‌خواستیم فریاد بزنیم.
Book
فهمیدم که لحنم مثل لحن لوکاس شده بود، وقتی که می‌خواست بیشتر از هر وقت دیگری عوضی باشد
Book
هنر می‌تواند کاری کند که اطرافتان را فراموش کنید. هنر همچین کاری می‌کند
starlight
آن پلیکان قهوه‌ای خیلی زیبا بود. می‌توانست به مسخرگی پافین‌های منقاربزرگ باشد، چون بیشتر بدنش منقار بود. اگر می‌گذاشتیدش بغل پرستوی قطبی، به‌سختی می‌توانستید تصور کنید که پرواز کند. با آن پاها، قوس گردن و رنگ‌ها می‌توانست یک جغد باشد، اما نبود. وقتی نگاهش می‌کردید مهم نبود اعضای بدنش چطوری بودند، چون باشکوه بود. اگر پرنده بودید در مقابلش تعظیم می‌کردید.
starlight
وقتی چیزی پیدا می‌کنید که کامل و یکپارچه است، هر کاری که بتوانید می‌کنید تا همان‌طور نگهش دارید. و وقتی چیزی پیدا می‌کنید که کامل و یکپارچه نیست، شاید بد نباشد سعی کنید دوباره کامل و یکپارچه‌اش کنید. شاید.
starlight
چیزهای زیادی توی دنیا نیستند که کامل و یکپارچه باشند، می‌دانید که. همه‌چیز را با دقت نگاه می‌کنید و می‌بینید یک جایی بالاخره ضربه خورده. ضربه‌ای، سیلی‌ای چیزی، یا تکه‌ای از آن گم شده یا خالکوبی‌اش کرده‌اند.
starlight
یک‌شنبه، به محض اینکه بیدار شدم، فهمیدم از آن روزهایی است که هوا حسابی گرم می‌شود، آن‌قدر که آدم از خودش می‌پرسد چطور هنوز زنده‌ایم.
M Z
یکی از آن روزهایی که هوا گرم‌تر از آن است که آسمان آبی باشد و تنها چیزی که از دستش برمی‌آید مه سفید گرم است. همه‌چیز داشت عرق می‌کرد و آدم با خودش فکر می‌کرد اگر می‌رفتی بالا (منظورم خیلی بالاست) بالاترین صندلی‌های ورزشگاه یانکی، شاید آنجا بادی
کاربر ۷۴۹۰۸۷۲
«چیزهایی توی دنیا هستن که ما نمی‌تونیم درستشون کنیم، و اتفاق می‌افتن، تقصیر ما هم نیست، اما باید باهاشون روبه‌رو بشیم. چیزهای دیگه‌ای هم توی دنیا اتفاق می‌افتن که می‌تونیم درستشون کنیم.
ar
آمار هیچ معنایی ندارد. اما بعضی چیزها از همه‌چیز پرمعناترند.
aida
دویدم. تند. خیلی تند. آن‌قدر دویدم که پهلوهایم درد گرفت و دیگر مهم نبود که دنیا آن‌قدر بی‌ثبات است. حتی مهم نبود که اشتباه می‌کردم؛ وقتی توفان بگیرد، پلیکان قهوه‌ای را هر جا که بخواهد می‌برد.
aida
آدم دلش می‌خواست توی سفینه‌ای که به ماه می‌رفت جایی هم برای او بود.
aida
«اگه از من بپرسی، از اون آدم‌هایی هستی که به کمک زیادی احتیاج داری.»
aida

حجم

۷۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

حجم

۷۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان