بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فعلا خوبم | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فعلا خوبم

بریده‌هایی از کتاب فعلا خوبم

نویسنده:گری دی اشمیت
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۶از ۲۷۵ رأی
۴٫۶
(۲۷۵)
می‌دانید چه حالی دارد که با خودتان فکر کنید دقیقاً می‌دانید به کجا می‌خواهید برسید و شاید الان هم همان‌جا باشید؟ انگار توی آپولو ۱۱ هستید و ماه را می‌بینید. همچین حالی دارد.
HeLeN
هر دو مثل احمق‌ها بودیم. اما می‌دانید؟ وقتی آدم‌ها با هم مثل احمق‌ها هستند آن‌قدرها هم بد نیست.
HeLeN
شاید خانه‌هایی باشند، مثل خانهٔ خانوادهٔ دائرتی که هرگز چنین سکوتی را ندیده‌اند، آن خانه احتمالاً یک روز هم ساکت نبوده. اما توی آشغالدونی، سکوتِ عصبانی، دوستی قدیمی بود که دوباره برگشته بود. هیچ‌کس حرف نمی‌زد چون همه می‌خواستیم فریاد بزنیم.
HeLeN
«پیر شدن هیچ لذتی نداره مگه اینکه تا اون موقع کمی خوش گذرونده باشی.»
HeLeN
گاهی، می‌دانم بیشتر از یک ثانیه نمی‌شود اما گاهی، دو نفر که تحمل هم را ندارند می‌توانند کاملاً همدیگر را درک کنند.
book worm
گاهی، هنر می‌تواند کاری کند که اطرافتان را فراموش کنید.
book worm
اما بعضی چیزها از همه‌چیز پرمعناترند. آن ماه، آن چیزهایی که از همه پرمعناترند، بیشتر و بیشتر اتفاق می‌افتادند.
book worm
می‌دانید که، وقتی کسی گریه می‌کند چیزی توی فضا باقی می‌ماند. چیزی نیست که بشود دید، یا بو یا احساسش کرد. یا کشیدش. اما آنجاست. مثل جیغ مرغ دریایی پشت‌سیاه که داشت توی فضای سفید دورش فریاد می‌کشید. وقتی نقاشی را نگاه می‌کنید نمی‌توانید صدایش را بشنوید. اما دلیل نمی‌شود که چیزی آنجا نیست.
book worm
یک‌شنبه، به محض اینکه بیدار شدم، فهمیدم از آن روزهایی است که هوا حسابی گرم می‌شود، آن‌قدر که آدم از خودش می‌پرسد چطور هنوز زنده‌ایم
book worm
می‌دانید چه حالی دارد که با خودتان فکر کنید دقیقاً می‌دانید به کجا می‌خواهید برسید و شاید الان هم همان‌جا باشید؟ انگار توی آپولو ۱۱ هستید و ماه را می‌بینید.
Arsi
می‌بینید وقتی حالتان خوب است چطور هیچی درست پیش نمی‌رود؟
mohadese
گفت: «منتظر اون بچه‌این که رو ویلچره؟» پدرم گفت: «نه.» اما مادرم نفسش را حبس کرد و دوید. با سرعت از کنار رانندهٔ اتوبوس گذشت و از پله‌های اتوبوس بالا رفت. می‌توانستیم صدای پاهایش را بشنویم که به طرف ته اتوبوس می‌دوید. پشت سرش وارد اتوبوس شدم و این چیزی بود که دیدم: مادرم جلو برادرم لوکاس زانو زده بود. یکی از چراغ‌های سقف اتوبوس روی موهایش نور می‌تاباند و طلایی‌شان می‌کرد. صورت لوکاس را با هر دو دست گرفته بود. کت آبی‌اش را باز کرده بود و هر دویشان را مثل بال‌های بزرگی در بر گرفته بود، حتی صندلی‌ای را که برادرم رویش نشسته بود. داشت لوکاس را می‌بوسید، اما نمی‌توانستم صورتش را ببینم، تا اینکه مادرم او را به خودش چسباند و سرش را کنار سر او گذاشت. بعد دیدمش. پانسمان پهن روی چشمش را دیدم. خدایا، فقط وقتی مادرم ایستاد و رو به من کرد، توانستم ببینم چرا لوکاس روی ویلچر است: هر دو پایش غیب شده بودند. از بالای زانو.
وحید
می‌دانید که، وقتی کسی گریه می‌کند چیزی توی فضا باقی می‌ماند. چیزی نیست که بشود دید، یا بو یا احساسش کرد. یا کشیدش. اما آنجاست. مثل جیغ مرغ دریایی پشت‌سیاه که داشت توی فضای سفید دورش فریاد می‌کشید. وقتی نقاشی را نگاه می‌کنید نمی‌توانید صدایش را بشنوید. اما دلیل نمی‌شود که چیزی آنجا نیست.
وحید
در را باز نگه داشت تا پاکت‌های خریدش را ببرم تو و روی میز آشپزخانه بگذارم. گفت: «چقدر لاغری.» گفتم: «فکر کنم همه‌اش همین بود.» گفت: «می‌خوام همین الان بشینی و یه لیوان شیر برای خودت بریزی.» بعد جعبهٔ دونات‌های دارچینی را که برایش آورده بودم باز کرد. نمی‌دانید چقدر دونات دارچینی دوست دارم. دو تا دونات و یک لیوان شیر خوردم. قیافهٔ اولین میسون همان‌قدر خوشحال بود که لابد من بودم. قول داد: «هفتهٔ دیگه دونات شکلاتی سفارش می‌دم.» من مخالفتی نکردم.
وحید
وقتی کسی گریه می‌کند چیزی توی فضا باقی می‌ماند. چیزی نیست که بشود دید، یا بو یا احساسش کرد. یا کشیدش. اما آنجاست. مثل جیغ مرغ دریایی پشت‌سیاه که داشت توی فضای سفید دورش فریاد می‌کشید. وقتی نقاشی را نگاه می‌کنید نمی‌توانید صدایش را بشنوید. اما دلیل نمی‌شود که چیزی آنجا نیست.
Decalcomania
دروغ نمی‌گویم، همهٔ کلاس عاشقمان شدند. آدم تا یک جایی طاقت شعر را دارد، به‌خصوص وقتی که شعر پرسی بش شلی باشد، که بالاخره روزی صاف یک مشت می‌زنم توی صورتش.
کاربر ۳۲۰۶
هنرپیشه‌های هالیوود حاضر بودند آدم بکشند تا لبخندی مثل لبخند مادرم داشته باشند
𝐑𝐎𝐒𝐄
یادتان هست بهتان گفتم وقتی اوضاع خوب می‌شود معمولاً اتفاقی می‌افتد که همه‌چیز را خراب می‌کند؟
Molaei
می‌بینید وقتی حالتان خوب است چطور هیچی درست پیش نمی‌رود؟
Molaei
هنرپیشه‌های هالیوود حاضر بودند آدم بکشند تا لبخندی مثل لبخند مادرم داشته باشند
Hoda

حجم

۷۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

حجم

۷۴۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۶ صفحه

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان