نویسندهای که دوستش دارم پاراگرافی مثل این را در یکی از کتابهایش نوشته: «آدمها چیزهای گوناگونی را به دست فراموشی میسپارند. آنها زندگیشان را با فراموش کردن میگذرانند. بااینهمه، افکارمان باقی میماند، همانطور که موجها رد خود را روی شنها به جا میگذارند.»
nani_ad_
در میان گذاشتن افکار با دیگری کار بسیار راحتی به نظر میرسد، اما گاهی ممکن است در کمال تعجب کار دشواری باشد. حتی بسیار دشوارتر از آن، وقتی آن فرد کسی باشد که برایتان اهمیت فراوانی دارد. هنگام راه رفتن در کنار او، چنین افکاری در سر داشتم. هرچند، اگر بتوانید شهامت انجام دادن چنین کاری را پیدا کنید، به یکدیگر نزدیکتر میشوید.
nani_ad_
«وقتی غصهدارم، کتاب میخونم. میتونم تا ساعتها کتاب بخونم. کتاب خوندن هیاهوی درونم رو آروم میکنه و باعث آرامشم میشه. چون وقتی غرق دنیای یه کتابم، ممکن نیست کسی آسیب ببینه.»
nani_ad_
«ممنون که بهخاطر من گریه میکنی. وقتی ناراحتی، سعی نکن جلوی گریهت رو بگیری. زیاد گریه کردن هیچ اشکالی نداره. اشکها برای این وجود دارن که باید به زندگی ادامه بدی. تو به زندگی ادامه میدی که یعنی مسائل بیشتری برای گریه کردن داری. این مسائل از همهطرف میآن سراغت. پس هیچوقت سعی نکن خودت رو از غم پنهان کنی. وقتی سراغت میآد، گریه کن. بهتر از اینه که همراه اون غم پیش بری. زندگی کردن یعنی همین.»
nani_ad_