بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گربه‌ی لوبیا پز | صفحه ۲ | طاقچه
۳٫۹
(۸۲۳)
گربه‌ی لوبیاپَز «مارمالاد» نام یک گربه‌ی لوبیاپَز است. من شرط می‌‌بندم که شما تاکنون با چنین گربه‌ای مواجه نبوده‌اید و اگر هم تا امروز واژه‌ی «مارمالاد» به گوشتان رسیده باشد، حتماً مربوط به «مارمالاد» (ژله‌ی میوه) بوده است، زیرا «مارمالاد» حقیقی تا آنجا که من اطلاع دارم، در تمام دنیا فقط یک نفر و آن هم گربه‌ی لوبیاپَز می‌‌باشد. بنابراین، می‌‌توانید حدس بزنید که چنین گربه‌ی لوبیا پَزی احتمالاً خیلی پُرمدعا و ایرادگیر خواهد بود.
H
«مارمالاد» به مرور این چنین بی‌عار و پُرافاده شده بود.
عطایا
اگر می‌‌خواهید که آن را با بی میلی مطالعه کنید و یا اینکه در اواسط راه رهایش سازید، همان بهتر که همین ابتدا از خواندنش صرف نظر نمائید، امّا اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند.
کاربر ۱۱۶۰۸۳۸
آن فقط یک درخت است و درختان اغلب آن چنان ریشه‌های قوی دارند که می‌‌توانند به خوبی از خودشان مراقبت به عمل آورند.
کاربر نُه
آیا به یادتان می‌‌آید که «مارمالاد» گربه‌ی فوق‌العاده تنبلی بود؟ امّا او از آن پس حقیقتاً پُرتلاش شد. او حتی در پاییز و زمستان هم که هوا سرد می‌‌شد، بسیار زحمت می‌‌کشید تا رضایت درخت محبوبش را جلب نماید و او را خوشحال سازد، زیرا دریافته بود که درختان در سراسر ایام سال حتی زمستان‌ها نیز نیازمند مراقبت و نگهداری هستند و توانایی آن‌ها برای برآورده ساختن کلیه‌ی نیازهایشان در شرایط عادی کفایت نمی‌کند.
آنیتا امیدی
به تنبلی عادت کرده بود و خیلی زود از پیگیری کارها دست بر می‌‌داشت.
.....
لذا هیچ وقت حتی به خاطر اینکه یگانه و منحصر به فرد هستم، حاضر به گفت‌وگو با من نشدید
عطر توت فرنگی
شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند.
www.ZnBook.ir
تمامی گربه‌های لوبیاپَز همواره فقط از لوبیاهای پخته تغذیه می‌‌کنند؛ یعنی آن‌ها لوبیای پخته برای صبحانه، لوبیای پخته برای نهار، لوبیای پخته برای چاشت و لوبیای پخته برای شام خویش مصرف می‌‌نمایند
www.ZnBook.ir
صراحتاً می‌‌توان ادعا کرد که «مارمالاد» حوصله‌ی جست‌وجو و پیگیری هیچ کاری را بیش از ۵ دقیقه نداشت و از زحمت‌کشیدن و تلاش‌کردن برای رسیدن به اهدافش متنفر بود.
نقاد (بر وزن قناد)
فعلاً به جز لوبیاهای پخته به خوردن تکه‌های گوشت رو آورده‌ام، زیرا آن‌ها بسیار نرم، خوشمزه و مقوی هستند و ضمناً خوردن مواد غذایی گوناگون برای تأمین سلامتی بدن مفیدند
oo
این قصّه شاید برایتان خیلی جذاب نباشد، لذا اگر می‌‌خواهید که آن را با بی میلی مطالعه کنید و یا اینکه در اواسط راه رهایش سازید، همان بهتر که همین ابتدا از خواندنش صرف نظر نمائید، امّا اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند. در هر صورت، از من گفتن و از شما نشنیدن.
zizi
سر انجام آن دو به خانه رسیدند. حالا ماه‌ها از این واقعه گذشته است و درخت از اینکه مجدداً به باغچه‌ی خانه مارمالاد برگشته، کاملاً شاد و خوشحال می‌‌نماید، زیرا «مارمالاد» از آن پس به طور منظم درختش را آبیاری می‌‌کند، علف‌های هرز اطرافش را وجین می‌‌کند، مرتباً با کود تقویتش می‌‌نماید و در بسیاری از مواقع کنارش می‌‌نشیند و با او به گفت‌وگو می‌‌پردازد.
.....SANA
«برنارد» او را به سمت برکه‌ی آب داخل پارک راهنمایی کرد؛ یعنی همان جایی که ساعاتی قبل درخت بدحال و افسرده را در آنجا مشاهده کرده بود. «مارمالاد» هیچ گاه حوصله‌ی جست‌وجوی طولانی را نداشت، زیرا به تنبلی عادت کرده بود و خیلی زود از پیگیری کارها دست بر می‌‌داشت. صراحتاً می‌‌توان ادعا کرد که «مارمالاد» حوصله‌ی جست‌وجو و پیگیری هیچ کاری را بیش از ۵ دقیقه نداشت و از زحمت‌کشیدن و تلاش‌کردن برای رسیدن به اهدافش متنفر بود. به هر صورت، «مارمالاد» با آدرسی که از «برنارد» گرفته بود، توانست خیلی سریع درخت لوبیاهای پخته را در گوشه‌ای از پارک بیابد. درخت در گوشه‌ای کِز کرده بود؛ به طوری که سرش در میان دستانش قرار داشت و به آرامی گریه می‌‌کرد.
.....SANA
آیا به یادتان می‌‌آید که «مارمالاد» گربه‌ی فوق‌العاده تنبلی بود؟ امّا او از آن پس حقیقتاً پُرتلاش شد.
sed_hosein_art
من قصد دارم که قصه‌ای در مورد همین گربه لوبیاپز یعنی «مارمالاد» برایتان تعریف نمایم. این قصّه شاید برایتان خیلی جذاب نباشد، لذا اگر می‌‌خواهید که آن را با بی میلی مطالعه کنید و یا اینکه در اواسط راه رهایش سازید، همان بهتر که همین ابتدا از خواندنش صرف نظر نمائید، امّا اگر همچنان مشتاق خواندنش هستید تا عاقبت کار را بفهمید، بدین معنی است که شما فردی با حوصله و مدبّر می‌‌باشید که این خصیصه معمولاً افراد را به موفقیت می‌‌رساند. در هر صورت، از من گفتن و از شما نشنیدن.
نرگس کتابخون
«مارمالاد» با بی میلی چکمه‌اش را به پا کرد، شال گردن، کلاه و کت پشمی خود را پوشید و سلانه سلانه از خانه خارج شد و با قدم‌های کوتاه و محتاط از روی برف‌ها به طرف درخت لوبیاهای پخته روانه شدگ یعنی همان جایی که آن درخت را از ابتدا در آنجا کاشته بود.
zarix
«مارمالاد» در یک خانه شخصی بزرگ زندگی می‌‌کرد و همه چیز در حد کفایت در آنجا برای یک گربه‌ی لوبیاپز موجود بود. در آنجا، کاغذهای دیواری با نقوش لوبیاهای پخته در تمامی اتاق‌ها نصب شده بودند به طوری که با قالیچه‌ها و کفپوش‌ها به نحو بسیار چشم‌نواز و خوشایندی هماهنگی داشتند. لوستری که در اتاق نشیمن روشن بود، به شکل یک لوبیای پخته طراحی شده بود. میزهای کلیه‌ی اتاق‌ها نیز به چنین اشکالی ساخته شده بودند. اثاثیه‌ی خانه از جمله صندلی نرم و راحتی «مارمالاد» نیز به شکل لوبیای پخته سفارش داده شده بودند؛ به طوری که بزرگ‌ترین لوبیاهای پخته‌ی دنیا را متصوّر می‌‌ساختند. درون اتاق خواب پتوهایی مزیّن به نقوش لوبیاهای پخته بر روی تختخواب بسیار زیبایی پهن بودند که به شکل یک لوبیای پخته‌ی بسیار بزرگ ساخته شده بود. به هرحال در تمامی گوشه و کنار خانه‌ی «مارمالاد» هیچ چیز مهمّی به جز لوبیای پخته مطرح نبود و به چشم نمی‌آمد.
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
پُرمدعا و ایرادگیر خواهد بود.
omid88
درخت با لحنی تمسخرآمیز و حاکی از طعنه و کنایه گفت: «ها؟ چرا فکر می‌‌کنید که من با شما به خانه بر می‌‌گردم؟ شما یک گربه‌ی خودخواه، تندخو، لجوج، بدجنس، موحش، بی‌عاطفه و بی‌فکر هستید. شما تنها از این جهت قصد دارید مرا به خانه ببرید تا همچنان از لوبیاهای پخته‌ای که تولید می‌‌کنم بخورید و لذت ببرید، امّا من می‌‌خواهم تا برخی موضوعات مهم را برایتان روشن سازم؛ مثلاً اینکه شما هیچ گاه به من مواد غذایی و کود نمی‌دهید، هرگز مرا آبیاری نمی‌کنید، تاکنون علف‌های هرز اطرافم را وجین نکرده‌اید و هیچ موقع با من صحبت نمی‌نمایید. من می‌‌خواهم به شما بگویم که به عنوان یک درخت لوبیاهای پخته‌بودن موضوع ساده‌ای نیست، لذا هیچ وقت حتی به خاطر اینکه یگانه و منحصر به فرد هستم، حاضر به گفت‌وگو با من نشدید».
.....

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

حجم

۱۱٫۰ کیلوبایت

قیمت:
رایگان