. البته گربه بلایی سرش نمیآید. گربهها میتوانند خودشان را نجات بدهند، اما نمیدانم بر سر بقیه چه میآید؟»
اقیانوس آرام
اینکه گربهها میدانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
mohammad hamid
یکشنبه عید پاک بود و فاشیستها به سوی ایبرو میتاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمیکردند. این موضوع و اینکه گربهها میدانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
helya.B
آن قدر خسته بود که نمیتوانست قدم از قدم بردارد.
helya.B
پرسیدم: «از چه کسی طرفداری میکنید؟»
گفت: «من سیاست سرم نمیشود. دیگر هفتاد و شش سالم است. دوازده کیلومتر را پای پیاده آمدهام و فکر نمیکنم بتوانم دیگر از اینجا جلوتر بروم»
البرز داوطلب
دیگر کاری نمیشد کرد. یکشنبه عید پاک بود و فاشیستها به سوی ایبرو میتاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمیکردند. این موضوع و اینکه گربهها میدانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
گفت: «من سیاست سرم نمیشود. دیگر هفتاد و شش سالم است.
🎈asi
یکشنبه عید پاک بود و فاشیستها به سوی ایبرو میتاختند. آسمان پر از ابرهای تیره و تار بود و هواپیماهایشان به ناچار پرواز نمیکردند. این موضوع و اینکه گربهها میدانستند چگونه از خودشان مواظبت کنند تنها دلخوشی پیرمرد بود.
F.Basiri
گفتم: «در قفس کبوترها را باز گذاشتید؟»
ـ بله.
ـ پس پرواز میکنند.
گفت: «بله، البته که پرواز میکنند. اما دیگران چطور؟ بهترست آدم فکرش را نکند.»
yurika stargirl
ـ اما آنها زیر آتش توپها چه کار میکنند؟ مگر از ترس همین توپها نبود که به من گفتند آنجا نمانم؟
● نگین ●