بریده‌های کتاب آخرین شب دنیا
کتاب آخرین شب دنیا اثر ری برادبری

کتاب آخرین شب دنیا

۳٫۱
(۱۰۹)
در آخر، از خندیدن دست کشیدند و در تخت شب سرد خود دراز کشیدند و دست‌های هم را گرفتند و سرانشان را کنار هم گذاشتند. شوهر بعد از لحظه ای گفت: «شب بخیر». همسر گفت: «شب بخیر».
میرفندقی
ـ ما خیلیم بد نبودیم، بودیم؟ ـ نه، خیلیم خوب نبودیم. فکر می‌‌‌کنم مشکل همینه. ما بجر خودمون چیز زیادی نبودیم
min
اگه می‌دونستی امشب آخرین شب دنیاست چی کار می‌کردی؟ _ چی کار می‌کردم؟ جدی می‌گی؟ _ آره. جدی. _ نمی‌دونم. بهش فکر نکردم.
min
ـ من خستم. ـ هممون خسته‌ایم
.
و اون گفت دیشب یه خوابی دیدم، و حتی قبل از اینکه خوابش رو بهم بگه من می‌‌‌دونستم خوابش چی بوده.
سیامک
چه جوری می‌‌‌تونیم اینجا بشینیم و این جوری حرف بزنیم؟ ـ چون کار دیگه‌ای نداریم انجام بدیم.
.
ـ ما خیلیم بد نبودیم، بودیم؟ ـ نه، خیلیم خوب نبودیم. فکر می‌‌‌کنم مشکل همینه. ما بجر خودمون چیز زیادی نبودیم وقتی قسمت بزرگی از دنیا مشغول بود
.
ـ ما خیلیم بد نبودیم، بودیم؟ ـ نه، خیلیم خوب نبودیم. فکر می‌‌‌کنم مشکل همینه. ما بجر خودمون چیز زیادی نبودیم وقتی قسمت بزرگی از دنیا مشغول بود چیزهای خیلی وحشتناکی باشه.
🌻mehrnaz
ـ ما خیلیم بد نبودیم، بودیم؟ ـ نه، خیلیم خوب نبودیم. فکر می‌‌‌کنم مشکل همینه. ما بجر خودمون چیز زیادی نبودیم
mahsan_salehi
_ اگه می‌دونستی امشب آخرین شب دنیاست چی کار می‌کردی؟ _ چی کار می‌کردم؟ جدی می‌گی؟ _ آره. جدی. _ نمی‌دونم. بهش فکر نکردم.
hedgehog

حجم

۷٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۸ صفحه

حجم

۷٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۸ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد