بریده‌هایی از کتاب آنک نام گل

وظیفۀ سنگین مفتشی که باید ضربه را به ضعیف‌ترین فرد در اوج لحظۀ ضعف وارد بیاورد. »

«پس چرا می‌خواهید بدانید؟ » «چون حکمت فقط عبارت از دانستن آن چیزهایی نیست که باید کرد یا می‌توان کرد، بلکه شامل آن چیزهایی هم هست که می‌توان کرد و ای‌بسا نباید کرد. »

اگرچه آنجا جمهوری خوانده می‌شد، چنین نبود و دار و دسته‌های مسلح بر آن تاخته و آماج خشونت و غارتش کرده بودند. روحانیان با مصونیت در برابر حوزۀ قضایی غیرمذهبی، گروه‌های تبهکار را رهبری می‌کردند و دست به غارت می‌زدند و کارشان، شمشیر به‌دست زیر پا ‌گذاشتن قانون و اخلاقیات و سازمان دادن داد و ستدهای پلید بود.

وقتِ حرف زدن با اوبرتینو احساس می‌کنم دوزخ بهشتی است که از طرف دیگر دیده می‌شود. »

چنین است قدرت حقیقت که مِثل خوبی، خودش خود را اشاعه می‌دهد

یک بار وقتی از او پرسیدم که این چیست، با خنده گفت که مسیحی خوب گاهی می‌تواند از کافران هم چیز یاد بگیرد، و وقتی خواستم اجازه بدهد آن را بچشم، گفت علف‌هایی که برای یک فرانسیسی پیر خوب است برای یک بندیکتی جوان خوب نیست.

اگر دوست داری نظریه توماس آکویناس در باب فقر جسورانه‌تر از نظر ما کهتران است. ما می‌گوییم: ما مالک هیچ چیز نیستیم و از همه چیز استفاده می‌کنیم. او گفت: «فکر کنید مالک هستید، مشروط بر آن‌که اگر کسی چیزی را که در تملک شماست ندارد، حق بهره‌مند شدن را به او بدهید، و این کار را از روی وظیفه انجام دهید، نه صدقه. ولی مسئله این نیست که مسیح فقیر بود یا نه: مسئله این است که آیا کلیسا باید فقیر باشد یا نه. و "فقیر" به معنی صاحب کاخ بودن یا نبودن نیست، بلکه حفظ یا چشم‌پوشی از حق صدور حکم در امور دنیوی است.

من خود را در تماشا و سیر طبیعت گم کردم و کوشیدم افکارم را فراموش کنم و به موجودات چنان که پدیدار می‌شوند نگاه کنم و خود را در لذت مشاهدۀ آنها گم کنم.

هر گل‌سرخ محقری جلوۀ سیر تکامل دنیوی ماست.

«بعضی وقت‌ها آدم‌های عامی بهتر از عالمان امور را درک می‌کنند. »