بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بریت ماری اینجا بود | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بریت ماری اینجا بود

بریده‌هایی از کتاب بریت ماری اینجا بود

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۱از ۳۷۵ رأی
۴٫۱
(۳۷۵)
آدم نمی‌تواند محیط و شرایط اطرافش را خودش تعیین کند اما می‌تواند در مورد کارهای خودش تصمیم بگیرد.
زهرا
آدم باید حس کنه که دیگران بهش احتیاج دارند
زهرا
آدم‌ها می‌خواهند کسی آن‌ها را ببیند.
m.mah
هیچ مرگی عادلانه نیست. هر آدم سوگواری به دنبال مقصر می‌گردد.
Shaghayegh
نقطۀ مشترک قالیچه‌ها و خاطرات بریت‌ماری در این است که پاک‌سازی هر دو کار دشواری است.
Shaghayegh
هیچ مرگی عادلانه نیست. هر آدم سوگواری به دنبال مقصر می‌گردد. تقریباً همیشه خشم آدم آخرسر به نوعی لاعلاجی می‌رسد که هیچ‌کس را مسئول مرگ دیگری نمی‌داند. اما اگر کسی مسئول باشد چه؟ اگر بدانید چه کسی آدمی را که دوست داشتید از شما گرفته آن وقت چه؟ چه‌کار می‌کنید؟ توی چه ماشینی می‌نشینید و توی دستتان چه می‌گیرید؟
kimia khoshroo
شکستن قلبی که بارها تَرَک برداشته کار سختی نیست.
آبی ترین مرواریدِ آسمونی
قبلاً، موقع خواب، کِنت دست‌هایش را می‌گرفت و بریت‌ماری هم آرزوهای کِنت را در خواب می‌دید. نه اینکه بریت‌ماری برای خودش خوابی نمی‌دید، نه؛ فقط آرزوهای کِنت بزرگ‌تر بودند و در دنیای واقعی کسی برنده است که آرزوهای بزرگ‌تری داشته باشد. بریت‌ماری این‌طور یاد گرفته بود. برای همین در خانه می‌ماند و از بچه‌ها مراقبت می‌کرد بدون اینکه برای خودش آرزویی داشته باشد. چند سال دیگر هم در خانه ماند تا به سرووضع خانه برسد و به کِنت کمک بکند تا در کسب‌وکارش موفق بشود، بدون اینکه برای خودش آرزویی داشته باشد. همسایه‌هایش او را «نق‌نقو» صدا می‌زدند، چون همۀ هوش‌وحواسش این بود که اگر آشغال‌ها در راهرو بمانند یا راهرو بوی پیتزا بدهد، آلمانی‌ها چه فکری می‌کنند.
کوکا کوالا
یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و می‌بینی روزهایی که پشت‌سر گذاشته‌ای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمی‌فهمی چطور این‌قدر زود گذشت.
Fateme Soltani
بعضی از کارکنان شهرداری معتقدند که کِنت و بریت‌ماری دیر یا زود منصرف می‌شوند، اما این آدم‌ها هنوز نمی‌دانند لیستی که با خودکار نوشته شده باشد یعنی چه.
B.A.H.A.R
یک آدم، اصلاً هر آدمی، فقط چندبار برایش پیش می‌آید که در لحظه گیر بکند و زمان برایش بی‌معنی بشود. بتواند بدون هیچ قیدوبندی کسی را دوست داشته باشد و سرتاپایش شوروشوق شود. فقط چندباری وقتی بچه هستیم پیش می‌آید، آن هم برای کسانی که چنین فرصتی نصیبشان بشود. اما بعد از آن، چقدر وقت داریم، چند نفس، تا پا روی چارچوب‌های سفت‌وسخت خودمان بگذاریم؟ چندبار از سر احساسات خالصانه به وجد می‌آییم و از خوشی فریاد می‌کشیم، آن هم بدون احساس شرمندگی؟ چندبار شانس درِ خانه‌مان را می‌زند تا فراموشی بگیریم و بی‌خیال بشویم؟
🍃نــہـــالــــے🍃
انتخاب بریت‌ماری این نبود که هیچ انتظاری از زندگی نداشته باشد، فقط یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که تاریخ انقضای آرزوهایش خیلی وقت پیش گذشته است.
B.A.H.A.R
راستش، شنیده‌ام که هر کسی پدرش یا برادر بزرگش طرف‌دار لیورپول باشه هیچ‌وقت تسلیم نمی‌شه
me
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد
mary
وقتی مادرها بفهمند بچه‌هایشان زیر صخره گیر کرده‌اند می‌توانند صخره را هم بلند کنند.
Marziyeh
مردم چه فکری می‌کنند؟
A.A
شکستن قلبی که بارها تَرَک برداشته کار سختی نیست.
smile
شاید داخل گلدان‌ها فقط خاک باشد، اما زیر همین خاک گل‌ها به انتظار بهار نشسته‌اند. زمستان به آدم‌هایی که گلدان‌ها را آب می‌دهند یاد می‌دهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
مریم علیزاده
«بورگ شهری است در امتداد جاده. این بهترین تعریف از بورگ است. مردم شهر فقط دو سرگرمی دارند: فوتبال و پیتزافروشی. ظاهراً این دو مورد آخرین چیزهایی هستند که دست از سر آدم برمی‌دارند. بریت‌ماری پیتزا دوست ندارد و از فوتبال هم چیزی سر در نمی‌آورد.‌» «دوست‌داشتنِ فوتبال غریزی است. اگر در خیابان توپی جلوی پای شما قِل بخورد، شوتش می‌کنید. به همان دلیلی که آدم‌ها عاشق می‌شوند به همان دلیل هم فوتبال را دوست دارند. چون نمی‌توانی از آن فرار کنی.»
❤Lady Bug❤
اگر آدم چشم‌هایش را ببندد، می‌تواند تمام انتخاب‌های زندگی‌اش را به یاد بیاورد و بفهمد که همۀ آن‌ها به خاطر یک نفر دیگر بوده است.
(:Ne´gar:)

حجم

۳۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۳۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان