بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
انسان تنها حیوانی است که به مثابۀ نمادی از صلح لبخند میزند، درحالیکه بقیۀ حیوانات برای تهدید کردن دندانهایشان را نشان میدهند.
Samadi
آدم هیچوقت نمیفهمد کسانی مثل اینگرید چون بازی کردن را دوست داشتند همیشه خوب بازی میکردند یا چون خوب بازی میکردند بازی کردن را دوست داشتند.
Samadi
ارزش زندگی بیشتر از کفشهایی است که هربار عوض میکنی. حتی بیشتر از خودت. زندگی یعنی با هم بودن، یعنی قسمتی از وجودت در دیگری بودن. یعنی خاطرات، دیوارها، گنجۀ ظروف، کشوها و قفسۀ کارد و چنگال، طوری که جای همهچیز را بدانی.
یعنی سازش برای رسیدن به نظمی ایدئال، یعنی یک سبک مشترک براساس دو شخصیت متفاوت. یعنی شریک شدن در چیزهای خیلی عادی. مثل سیمان، سنگ، کنترل تلویزیون، جدول روزنامه، پیراهن، جوششیرین، کمدهای دستشویی و ریشتراش برقی در کشوِ سوم.
zohreheb
اگر کسانی را که دوستشان نداریم نبخشیم، آن وقت دیگر برایمان چه باقی میماند؟ عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
سورینام
«اسم من بریتماریه. فقط خواهرم بهم میگه بریت.»
«هوم، خواهر؟ چیزه، یعنی یکی دیگه از تو هم هست؟ خدا به دادمون برسه پس!»
بیوتیفول مایند
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
بیوتیفول مایند
آدم وقتی به سن خاصی میرسد تقریباً همۀ سؤالهایی که از خودش میپرسد به یک چیز ختم میشود: چطور باید زندگی کرد؟
سورینام
بعضی وقتها راحتترین کار این است که آدم فقط زندگی کند، بدون اینکه خودش را بشناسد، بدون اینکه بداند به کجا میرود، همین بس که میداند کجاست.
shirin
پسرک میپرسد: «دوستش داری؟» طوری بیهوا سؤال را پرسید که کم مانده بود بریتماری گوش پسرک را با قیچی ببرد.
shirin
هر زندگی مشترکی بدیهای خودش را دارد، چون همۀ آدمها نقطهضعفهای خودشان را دارند.
shirin
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
smile
سالها طول میکشد تا کسی را بشناسی. یک عمر طول میکشد. و همین است که خانه را خانه میسازد.
آدم توی هتل فقط مهمان است. هتلها نمیدانند از چه گلی خوشتان میآید.
سورینام
مرگ یعنی درماندگی و درماندگی یعنی ناامیدی
AHMADI
یکی از مأموران میپرسد: «اگه بتونین چهرۀ سارق رو واسهمون توصیف بکنینِ کمک بزرگی کردین.»
بریتماری با پرخاش میگوید: «معلومه که میتونم.»
«خبِ چی میخواین دربارهاش بگین؟»
«یه هفتتیر داشت!»
«بهجز این چیز دیگهای یادتون نمیآد؟ یه ویژگی خاص؟»
بریتماری با تعجب میپرسد: «مگه هفتتیر ویژگی خاص نیست؟»
در همین لحظه پلیسها تصمیم میگیرند که به شهر برگردند.
محمد
هر زندگی مشترکی بدیهای خودش را دارد، چون همۀ آدمها نقطهضعفهای خودشان را دارند. اگر با آدم دیگری زندگی میکنی، باید یاد بگیری که با این نقطهضعفها کنار بیایی. اگر نقطهضعفها را شبیه یک مبل سنگین در خانه فرض بکنی، یاد میگیری موقع تمیزکاری اطرافش را تمیز بکنی و به خودش کاری نداشته باشی.
سمیرا
سالها طول میکشد تا کسی را بشناسی. یک عمر طول میکشد. و همین است که خانه را خانه میسازد.
آدم توی هتل فقط مهمان است. هتلها نمیدانند از چه گلی خوشتان میآید.
بابای مینو
آدمها دلشان میخواهد کارهایی را انجام بدهند که خوب از پسشان برمیآیند. آدمها میخواهند کسی آنها را ببیند.
سورینام
«اونها یادشون رفته چی باعث موفقیتشون شده.»
«تو اگه واسهت همچین چیزی پیش بیاد چیکار میکنی؟»
«دوباره شروع میکنم.»
sara
چون اگر کسانی را که دوستشان نداریم نبخشیم، آن وقت دیگر برایمان چه باقی میماند؟ عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
sara
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد.
sara
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان