بریدههایی از کتاب به امید دل بستم
۳٫۸
(۹۶)
من فکر میکردم اون کسیه که میتونم باهاش دل به دریا بزنم. فکر کردم شاید بهجای پاروزدن تا آخر دریا، میتونم باهاش تا بهشت هم برم. چون با اینکه اون فقط یک آدم بود، اما من بالأخره یک نفر رو داشتم.» نفس نئو گرفت. «فکر کردم بالأخره یه نفر رو دارم.»
sama
انگار دوستداشتنش رو شروع کردم اما هرگز نتونستم تمومش کنم.»
sama
به تمامشدنیهای دنیا التماس میکنم این نشدنی را به من هدیه بدهند
sama
«و حتی اگر هم یک انتخاب بود، من هر بار تو رو انتخاب میکردم.»
sama
رازها باعث میشوند آدم آسیبپذیر شود. آسیبپذیری هم چیزی است که باعث میشود آدم منزوی شود. آدمها را از اطرافت میراند.
hemat133
رازها باعث میشوند آدم آسیبپذیر شود. آسیبپذیری هم چیزی است که باعث میشود آدم منزوی شود. آدمها را از اطرافت میراند.
hemat133
وقتی زندانبان تو را آزاد میگذارد، دیگر برای دویدن از او اجازه نمیگیری.
بهار🐳
اگر کتابها و فیلمها یک خوبی داشته باشند این است که باعث میشوند برای مدتی همهچیز را فراموش کنی.
فراموشکردن بخش بسیار مهمی از پشتسر گذاشتنِ اندوه است.
parya.prz
نئو دوست ندارد کسی مزاحمش شود. جنبهٔ آسیبپذیرِ وجودش این را دوست ندارد.
parya.prz
«به این خاطر ناراحتم که تو تنها امید زندگیِ من هستی. اما حتی نمیتونی بهم بگی کی هستی. حتی نمیتونی بگی که دوستم داری.»
sama
آنقدر دلم برایت تنگ شده که حتی قلبم هم درد میکند.
کاربر ۸۶۶۰۹۴۵
حالا که بدنش نمیتواند ورجهوورجه کند، ذهنش از اینطرف به آنطرف میپرد.
parya.prz
پایانِ ما دست خودمون نیست
parya.prz
اگر بخوای کسی رو که اینقدر تو رو خوب میشناسه رها کنی از بین میری. با خودت فکر میکنی چطور ممکنه کس دیگری رو به این اندازه دوست داشته باشی.
parya.prz
چرا در نهایت هر دو تسلیم شدن؟
parya.prz
نمیتوانی آن را خنثی کنی. نمیتوانی نابودش کنی. نمیتوانی از آن فرار کنی.
parya.prz
ستارههایم دارند سقوط میکنند.
و من نمیتوانم نجاتشان بدهم.
parya.prz
تصمیم بگیرد که دیگر آرزوهای زندگیاش را دنبال نکند
parya.prz
خطاب به تمام آنهایی که از ما دزدی کردند. ما با شما مقابله میکنیم. شما جهان را فریب داده و آن را ویران میکنید، اما اگر جرأت دارید ما را ویران کنید. ذهنهای ما از بدنهایمان قدرتمندتر هستند و بدنهایمان متعلق به شما نیستند که آنها را ضعیف بنامید. ما شما را به هر شکلی که بتوانیم خواهیم کشت. اینگونه، آنگاه که وقتِ رفتن برسد، شانسِ برابر داشتیم.
sama
وقتی از درون تهی باشی، باد بهراحتی میتواند تو را از اینطرف به آنطرف پرتاب کند.
sama
حجم
۴۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۴۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان