بریدههایی از کتاب عشق سالهای وبا
نویسنده:گابریل گارسیا مارکز
مترجم:اسماعیل قهرمانیپور
انتشارات:نشر روزگار
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۸۸ رأی
۳٫۶
(۸۸)
کاپیتان به صورت فرمینا دازا نگریست و روی مژههای او، اولین آثار یخزدگی زمستان را مشاهده کرد. سپس به فلورنتینو آریزا نگاه کرد و قدرت مغلوب نشدنی او را در نظر گرفت، عشق متهورانهی او را سنجید و از اینکه دیر متوجه شده که «این زندگی است که حد و حدودی ندارد، نه مرگ» بهتزده شد.
Naarvanam
زیرا هردوتایشان به اندازهی کافی در کنار یکدیگر زندگی کرده بودند که بدانند در همه جا و در همه وقت، عشق، همیشه عشق است. اما هرچه به زمان مرگ نزدیک بشود، استوارتر و پایدارتر میگردد.
Naarvanam
آن دو دیگر مانند تازه عروس و داماد و یا حتی مانند عاشق و معشوقی که دیر به هم رسیده بودند، رفتار نمیکردند. بلکه رفتارشان طوری بود که انگار از فراز مراحل پرتشریفات زندگی نکاحی پریده و مستقیمآ در قلب سرزمین عشق، فرود آمدهاند و در سکوت چنان در کنار یکدیگر بودند که انگار زوج مسن ازدواج کردهای هستند که ملاحظهی زندگی را میکنند. و فراتر از خطرات اشتیاق شدید، فراتر از امید استهزاءآمیز و تصورات غیرواقعی قرار دارند، یعنی در ماورای عشق؛
Naarvanam
همینطور رویای مسافرتهای دیگر به همراه فلورنتینو آریزا در افق ذهنیاش نمایان شد. سفرهای جنونآمیز، بدون چمدانهای بزرگ و دست و پاگیر، بدون تعهدات الزامآور اجتماعی، مسافرت عشق.
Naarvanam
فرمینا به خاطر عجلهی او و ناشیگریاش دلش به حال وی سوخت. اما از این ترحم خود ناراحت نشد زیرا در این مواقع تشخیص فرق بین ترحم و عشق مشکل است.
Naarvanam
در این جور مواقع، عشق و علاقهی مفرط به همان اندازه بد است که اصلا عشقی وجود نداشته باشد.
Naarvanam
«عشق در زمان بدبختی و مصیبت شدیدتر میشود.»
Naarvanam
فرمینا دازا این بار لبهایش را با لرزش اشتیاقآمیزی جلو آورد، لرزشی که سعی میکرد با خندهای که آن را بعد از شب عروسیاش فراموش کرده بود، پنهان کند و گفت:
خدای من، کشتیها مرا دیوانه میکنند.
Naarvanam
زنان چقدر موجودات عجیبی هستند.
Naarvanam
ما مردان، بردههای بدبخت پیشداوریها هستیم. در صورتی که وقتی زنی تصمیم میگیرد با مردی همبستر بشود، هیچ دیواری وجود ندارد که او از آن بالا نرود، هیچ برج و بارویی وجود ندارد که او آن را با خاک یکسان نکند، هیچ جنبههای اخلاقی وجود ندارد که او آن را از بیخ و بن ندیده نگیرد. یعنی حتی خدا را نیز فراموش میکند و از خشم او نمیهراسد.
Naarvanam
ناگهان آهی کشید و گفت:
واقعآ باور نکردنی است که چطور کسی میتواند در میان آن همه جر و بحثها، آن همه مشکلات، و بدبختیها، برای آن مدت طولانی خود را شاد بداند و واقعآ نداند که همهی اینها، عشق بوده است یا نه.
Naarvanam
او نمیتوانست خود را قانع کند که شوهری بهتر از آنکه داشت، وجود داشته باشد. با وجود این، وقتی زندگی زناشویی خود با شوهرش را مرور نمود، دریافت که ناراحتیهای آن بیش از دلخوشیهایش بوده است، مثلا عدم درک متقابل در اکثر موارد، جر و بحثهای بیمورد، و خشمهای فرو خورده.
Naarvanam
فلورنتینو آریزا دریافت که وقت آن فرا رسیده تا او و همینطور فرمینا دازا از خود بپرسند که با این عشق بیصاحب ماندهی خود چه کار باید بکنند.
Naarvanam
«عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند.
Naarvanam
ضمنآ با وجود مسافرتهای فراوانی که کرده بود، احساس میکرد که این اولین سفر اوست و هرچه روز سفرش نزدیکتر میشد، بر شدت هیجان او افزوده میشد.
Naarvanam
همهی آنها میتوانند به جهنم بروند. تنها امتیازی که ما بیوهها داریم، این است که آقابالاسری نداریم تا به ما دستور بدهد.
Naarvanam
عاشق شدن در سن و سال ما مسخره است، اما در سن و سال آنها یک فاجعه است.
Naarvanam
عشق در هر سنی امکانپذیر است.
Naarvanam
فلورنتینو آریزا، همواره خوش داشت گامهای لرزان و اندیشه برانگیز عمر را بپاید.
Naarvanam
فرمینا دازا از همان دورانی که به آموزشگاه میرفت، آموخته بود، کسانی که برای اعتراف، پا به کلیسا میگذارند، چه زن و چه مرد، تقوای خدادادی را در خود کشته و به دور انداختهاند و گرچه خود میدانند که به خانوادهی خویش چه خنجرهایی میزنند، اما به روی خود نمیآورند.
Naarvanam
حجم
۴۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۲۵ صفحه
حجم
۴۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۲۵ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰۵۰%
تومان