بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق سال‌های وبا | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق سال‌های وبا

بریده‌هایی از کتاب عشق سال‌های وبا

۳٫۶
(۸۸)
اما به آن اندازه روشن بینی داشت که بفهمد آن یادها، یادهای عشق یا پشیمانی نیستند؛ بلکه نمایی از غم و اندوه بودند که خطی از اشک را به روی گونه‌های او باقی می‌گذاشتند.
Naarvanam
به هرحال وقتی فرمینا دازا فکر می‌کرد که خاطره‌ی فلورنتینو آریزا را به طور کامل از ذهن خود پاک کرده است، او دوباره در جایی ظاهر می‌شد که وی، کم‌تر انتظارش را داشت. فلورنتینو، شبح دلتنگی‌های او شده بود
Naarvanam
در دنیا هیچ چیز دشوارتر از عشق نیست.
Naarvanam
بعد از سال‌ها، هر دوی آن‌ها از راه‌های مختلف خودشان به یک نتیجه‌ی معقول رسیدند و آن این بود که؛ نمی‌توانستند از طریق دیگری با هم همزیستی بکنند، یا ممکن نبود از طریق دیگری همدیگر را دوست بدارند و در دنیا هیچ چیز دشوارتر از عشق نیست.
Naarvanam
هر روز با اولین جرعه از قهوه‌اش یا با اولین قاشق از سوپش، هوارش که دیگر در آن خانه کسی را نمی‌ترساند به آسمان می‌رفت و با گفتن: وقتی این خانه را رها کردم و رفتم، آن وقت همه‌ی شما خواهید فهمید که من دیگر از سوختن دهانم خسته شده‌ام.
Naarvanam
لذیذترین و اشتها آورترین غذاها را روزی درست می‌کنید که من، به دلیل خوردن مسهل، نمی‌توانم از آن‌ها بخورم.
Naarvanam
در تاریکی سحرگاه، اگر به هنگام لباس پوشیدن یکی از دکمه‌هایش کنده می‌شد، فرمینا دازا صدای او را می‌شنید که می‌گفت: یک مرد باید دو تا زن داشته باشد، یکی برای دوست داشتن و دیگری برای دوختن دگمه‌هایش.
Naarvanam
او در حال و هوای درون خانه، می‌توانست به آسانی توهم آفرینی کند. یک روز، مقداری از چایی درون فنجانش را نوشید، آن را پس زد و گفت: طعم پنجره می‌دهد. هم فرمینا دازا و هم پیشخدمت‌ها هاج و واج ماندند؛ زیرا تا آن هنگام کسی نشنیده بود که پنجره را برای نوشیدن دم کرده باشند. اما وقتی خود آن‌ها، از آن چایی نوشیدند، فهمیدند که به راستی طعم پنجره می‌دهد.
Naarvanam
فرمینا دازا او را سرزنش نمی‌کرد؛ بلکه زندگی را به باد سرزنش می‌گرفت؛ زندگی‌ای که در آن، دکتر سر دسته‌ی سنگدلی بود. این مرد، با کوچک‌ترین بهانه‌ای، بشقابش را کنار می‌زد و می‌گفت: این غذا با عشق پخته نشده است.
Naarvanam
او به شیوه‌ی خویش، پاسخ درستی می‌داد؛ زیرا کسی باور نمی‌کرد که از او خوش روتر مردی در جهان باشد. اما وقتی زمان خوردن فرا می‌رسید، آن غذا نمی‌بایست چیزی غیر از آنی می‌بود، که او می‌خواست؛ آن هم بدون هیچ کم و کاستی. یعنی گوشت نباید مزه‌ی گوشت می‌داد؛ ماهی نباید بوی ماهی می‌داد؛ گوشت خوک نباید مزه‌ی علف می‌داد و گوشت مرغ هم نباید مزه‌ی پرهایش را می‌داد.
Naarvanam
اینک فرمینا دازا می‌دانست که برخلاف زندگی اجتماعی، زندگی خصوصی ملون و غیرقابل پیش‌بینی است.
Naarvanam
خداوند بی‌گمان راز و نیازهای کسی را شنیده بود؛
Naarvanam
شوهری داشت که حتی اگر دوباره می‌خواست شوهری برگزیند، بر تمام مردان دنیا ترجیحش می‌داد
Naarvanam
همین هفته‌ی گذشته بود که او به ناگهان زن و شوهری را دید که در اثر نامه‌های او با هم ازدواج کرده بودند و او نتوانست فرزند بزرگ آن‌ها را، که فرزند خوانده‌ی وی به شمار می‌آمد، بشناسد. و با گفتن: «خاک بر سرمن! ببین چه مردی شده است!» حیرت خود را نشان داد.
Naarvanam
تا آن زمان چنان رفتار کرده بود که انگار زمان برای او پابرجا و ماندگار شده است و تنها برای دیگران سپری می‌شود.
Naarvanam
حال در یکی از یکشنبه‌های ماه دسامبر، زمانی که بوته‌های گل رز، قیچی باغبانی را خسته کرده بودند، او پرستوهای روی سیم‌های برق را که به تازگی کشیده شده بودند، دید و ناگهان فهمید که چقدر از زمان مرگ مادرش، چه قدر از قتل اُلیمپیا زوله، چه روزهای بی‌شماری از آن بعدازظهر دوردست ماه دسامبر که فرمینا دازا نامه‌ای به وی نوشته و در آن گفته بود: بلی، او را برای همیشه دوست خواهد داشت، گذشته است.
Naarvanam
«سختی زندگی کردن در جامعه، چیره شدن بر دلهره‌هاست و سختی زندگی زناشویی، پیروز شدن بر یکنواختی و ملال است.»
Naarvanam
اما غیر از آن مواقع نادر، همیشه یکی از آن‌ها در مواقع به رختخواب رفتن، خسته‌تر از دیگری بود. فرمینا دازا اغلب در حمام، وقت خود را بیهوده تلف می‌کرد. در آن‌جا، سیگار خود را لای کاغذ معطری می‌پیچید، آن را در تنهایی می‌کشید و به عادت خود انزالی سابق خود برمی‌گشت که در زمان دختر و آزاد بودن در خانه‌ی خودشان به آن می‌پرداخت؛ یعنی معشوقه‌ی بدن خودش می‌شد.
Naarvanam
اشکال ازدواج در این است که هر شب بعد از عشقبازی خاتمه می‌یابد و بعد، صبح فردایش قبل از صبحانه دوباره از سرگرفته بشود.
Naarvanam
و می‌گفت که، عشق، گذشته از همه‌ی خوبی‌هایش نعمتی خدادادی است و می‌افزود: یا انسان با این نعمت خدادای زاده می‌شود و یا راز و رمزش را هرگز نمی‌فهمد.
Naarvanam

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰
۵۰%
تومان