بریده‌هایی از کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی

همان‌طور وقتی که یک مرد تحت فشار روحی قرار می‌گیرد، دوست دارد ذهنش را فقط روی یک مسئله معطوف و سایر مسائل را فراموش کند، زن هم که تحت فشار و استرس قرار می‌گیرد تمایل دارد که به بیان مسائل بپردازد و غرق تمام مشکلات می‌شود. او بدون اینکه فکرش را به حل مشکل متمرکز سازد، فقط با حرف زدن درباره‌ی آن حالش بهتر می‌شود. او هنگام حرف زدن احساساتش را بررسی می‌کند و درمی‌یابد که واقعا چه چیزی ناراحتش کرده‌است و ناگهان به آرامش خاطر می‌رسد.

یک مرد با حل مشکلات همسرش می‌خواهد به او کمک کند تا احساس بهتری داشته باشد، می‌خواهد فرد مفیدی برای او باشد. وقتی توانایی‌هایش در حل مشکلات همسرش مفید واقع می‌شود، خود را شایسته‌ی عشق و محبت او می‌بیند. وقتی یک مریخی راه‌حل ارائه می‌دهد ولی ونوسی را همچنان ناراحت و آشفته می‌بیند دیگر گوش دادن به حرف‌های همسرش برای او بسیار مشکل می‌شود؛ زیرا راه‌حل او قابل قبول نبوده و به همین دلیل احساس می‌کند اصلاً آدم مفیدی نیست. او حتی به این مسئله فکر نمی‌کند که تنها با گوش دادن به حرف‌های همسرش از روی همدلی و علاقه می‌تواند حامی او باشد. مریخی نمی‌داند که در ونوس صحبت کردن درباره‌ی مشکلات مشورت و درخواست راه‌حل نیست.

مردها هنگامی انگیزه پیدا می‌کنند که احساس کنند به آن‌ها نیاز دارند، در حالی که زن‌ها وقتی انگیزه پیدا می‌کنند که مورد مهر و محبت قرار بگیرند.

زن به همدردی نیاز دارد، اما مرد فکر می‌کند که او به دنبال راه‌حل می‌گردد.

ما به اشتباه فکر می‌کنیم که اگر همسرمان ما را دوست دارد، پس باید رفتار و عکس‌العمل‌هایش نسبت به ما درست همان‌طوری باشد که وقتی ما کسی را دوست داریم از خود بروز می‌دهیم. این نوع نگرش باعث می‌شود ما نسبت به یکدیگر دلسرد و نومید شویم و نتوانیم درباره‌ی تفاوت‌های‌مان با عشق و علاقه صحبت کنیم.

یکی از مهم‌ترین هنرهایی که یک مرد باید آن را فرا بگیرد، گوش دادن به احساسات و عواطف زن و برداشت درست از آن‌ها می‌باشد. او با این کار خود بهتر می‌تواند با همسرش ارتباط برقرار کند. البته، باید در نظر داشت که گوش دادن هنری است که احتیاج به تمرین کردن دارد.

۴. وقتی زن می‌گوید: «احساس می‌کنم که انگار برات مهم نیستم.» مرد در جواب می‌گوید: «واقعا که خیلی مسخره است، معلومه که برام مهمی.» استدلال مرد این است که احساس همسرش بی‌مورد است. زیرا او به دنبال راه‌حلی است که به نفع همسرش هم هست. مرد متوجه نیست که وقتی ذهنش را تنها معطوف یک مسئله می‌کند و مسائلی را که موجب آزار همسرش می‌شود نادیده می‌گیرد، هر زن دیگری هم که به‌جای او باشد تقریبا همین واکنش را از خود نشان می‌دهد و آن را به خودش می‌گیرد و احساس می‌کند که وجودش بی‌اهمیت است.

اکنون به‌طور خلاصه به دو اشتباه بزرگ و رایج که در روابط زناشویی به چشم می‌خورند می‌پردازیم: ۱. وقتی زن ناراحت است مرد تبدیل به آقای چاره‌ساز می‌شود و سعی می‌کند برای رفع مشکل همسرش راه‌حل ارائه بدهد. اما نمی‌داند که با این کار احساسات زن را جریحه‌دار می‌سازد. ۲. وقتی مرد اشتباه می‌کند زن به کمیته‌ی بهبود و اصلاح خانواده تبدیل می‌شود و بدون اینکه از او خواسته باشند، انتقاد و پیشنهاد می‌کند

وقتی زن یا شوهر تغییر مثبتی پیدا کند، همسرش هم تغییر می‌کند و این مسئله یکی از عجایب زندگی است. وقتی که شاگرد آماده است، معلم از راه می‌رسد. وقتی سؤالی پرسیده می‌شود، جواب را نیز می‌توان شنید.

یکی از علل پناه بردن مردها به اعماق درون‌شان برای حل مشکلات‌شان است. اگر آنان از رضایت همسرشان مطمئن باشند، وقت کمتری را در غار تنهایی برای حل مشکلات‌شان سپری می‌کنند. چرا که همسرشان مشکلی ندارد تا بخواهد برای حل آن نیز وقت بگذارد. در این زمینه هر کاری که زن را سرگرم کند و به او احساس خوبی بدهد برای مرد کمک محسوب می‌شود.

مردها وقتی بر سر شوق می‌آیند و انرژی می‌گیرند که احساس کنند به آن‌ها نیاز هست... زن‌ها وقتی بر سر شوق می‌آیند و انرژی می‌گیرند که احساس کنند مورد عشق و حمایت قرار گرفته‌اند.

اگر مرد احساس کند به‌وجودش احتیاجی نیست، دچار مرگ تدریجی می‌شود.

مردها وقتی بر سر شوق می‌آیند و انرژی می‌گیرند که احساس کنند به آن‌ها نیاز هست... زن‌ها وقتی بر سر شوق می‌آیند و انرژی می‌گیرند که احساس کنند مورد عشق و حمایت قرار گرفته‌اند.

مردان این موضوع را نمی‌دانند چون وقتی ناراحت‌اند به‌طور غریزی ترجیح می‌دهند تنها باشند. وقتی زن ناراحت می‌شود مرد از روی احترام یا او را تنها می‌گذارد یا با راه‌حل‌هایی که می‌دهد اوضاع را بدتر می‌کند. او فطرتا نمی‌داند که صمیمیت، نزدیکی و همدردی برای زن تا چه حد اهمیت دارد. زن در این شرایط به کسی نیاز دارد که به حرف‌هایش گوش دهد.

برای اینکه یک مرد از اشتباهش درس بگیرد احتیاج به توصیه و راهنمایی ندارد، بلکه به تأیید زن نیاز دارد. وقتی یک مرد حس کند همسرش به دنبال اصلاح و تغییر او نیست به احتمال زیاد خودش خواهان راهنمایی و نظر او می‌شود.

وقتی زن تحت فشار روحی قرار می‌گیرد بلافاصله به دنبال حل مشکلش نیست، بلکه درصدد آن است که درباره‌ی آن‌ها با دیگران حرف بزند و درکش کنند تا آرام بگیرد.

مردها زمانی انگیزه و قدرت پیدا می‌کنند که احساس کنند به‌وجود آن‌ها نیاز هست. وقتی مرد احساس کند که همسرش در موردی به او احتیاج ندارد، کم‌کم بی‌تفاوت می‌شود. شور و شوقش را از دست می‌دهد و در آن باب کمتر از خودش مایه می‌گذارد. از طرف دیگر، وقتی مرد احساس کند که همسرش به او اطمینان دارد، هر کاری از دستش برمی‌آید انجام می‌دهد تا نیازهای او را برآورده کند و مطمئن است همسرش قدردان زحمات اوست، این امر باعث می‌شود بیشتر احساس قدرت کند و از خودش مایه بگذارد. مانند ونوسی‌ها، زنان وقتی انگیزه و نیرو پیدا می‌کنند که احساس کنند مورد لطف و محبت قرار گرفته‌اند. وقتی زنی احساس کند مورد عشق و حمایت شوهرش قرار نگرفته، به تدریج و بی‌اختیار خودش را مسئول می‌داند و از اینکه در روابط‌شان زیاد از خود مایه می‌گذارد خسته می‌شود. اما برعکس، وقتی مورد لطف و احترام شوهرش قرار بگیرد، احساس رضایت می‌کند و به همان نسبت بیشتر از خودگذشتگی نشان می‌دهد.

یک زن هیچ تصوری از این حساسیت مرد ندارد، زیرا برایش مایه‌ی افتخار است که کسی به او پیشنهاد کمک بدهد و احساس می‌کند که مورد عشق و محبت قرار گرفته است. ولی پیشنهاد کمک به یک مرد این حس را در او ایجاد می‌کند که بی‌کفایت و ضعیف است یا حتی مورد بی‌لطفی قرار گرفته است.

ما از روی سادگی فکر می‌کنیم که ازمشکلاتی که والدین‌مان داشتند معافیم و عشق ما جاودانی است، آسوده خاطریم که به مراد دل خود رسیده‌ایم و به حکم تقدیر همیشه با سعادت و شادکامی زندگی می‌کنیم.

یکی از روش‌های احترام گذاشتن به مریخی‌ها این است، همیشه فرض کنیم می‌توانند به تنهایی مشکلات‌شان را حل کنند. مگر اینکه خودشان تقاضای کمک کنند.