بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کامی از نام (جلد اول) | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کامی از نام (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب کامی از نام (جلد اول)

۴٫۴
(۲۵)
مرحوم حاجی در ادامه به حسنۀ بین‌السیئتین در مرحلۀ حکمت نظری با عنوان منزلۀ بین المنزلتین اشاره می‌کند که از جملۀ آن‌ها منزل بین تشبیه و تعطیل است و منظور این است که صفات الهی را چگونه باید به خدا نسبت داد و خدا را چگونه باید تنزیه کرد که از یک طرف تنزیه خدا تعطیل نشود و از طرف دیگر در دام تشبیه خداوند نیفتد و این‌ها مرزهای حکمت نظری هستند. اگر مؤمن در عمل و نظر روی مدار بین دو سیئه که حسنه است قرار گرفت خود این مؤمن حسنۀ محض می‌شود
mb
اگر کسی این مرز حسنۀ بین‌السیئتین را در نظر داشت لاجبر و لاتفویض است که هم جبر سیئه و هم تفویض سیئه است و بین‌الامرین است که تحلیل و درک آن مشکل است.
mb
دلیلی که اکثر خوبان بر صراط تلوتلو می‌خورند به خاطر این است که همین‌جا تلوتلو می‌خورند و نمی‌توانند در عمل این حسنۀ بین‌السیئتین را مراعات کنند که همان صراط مستقیم است.
mb
. روایت دارد وقتی دارو را می‌خورید، این‌طور نیست که خدا در عالم شفا را به این دارو تفویض کرده باشد که این دارو شفابخش باشد. این دارو به اذن جدید هم نیاز دارد و گاهی که آن اذن نمی‌رسد، هیچ اثری نمی‌کند. اگر قدرت اسباب مال خودشان است دیگر اذن جدید چه معنایی دارد
mb
شرح اسم یا وَلی‌الحَسَنات یا وَلی‌الحَسَنات‌ ای کسی که متولی حسنات هستی. مرحوم حاجی سبزواری بحث را با آیۀ (ما أصابَک مِن حَسَنَۀٍ فَمِنَ‌ اللهِ)‌ و حدیث قدسی که می‌فرماید: «یا ابنَ آدَمَ أنا أولَی‌ بِحَسَنَاتِک مِنک» ‌ شروع می‌کنند، که یعنی اگر حسنه‌ای به شما برسد از خداست و ای فرزند آدم، من نسبت به حسنات تو از خودت سزاوارتر هستم.
mb
اسماء الهی بر دلتان جلوه کند این‌ها را کم‌کم حس می‌کنید که چگونه به دل فشار می‌آورد و می‌خواهد دل را پاره کند. دوای آن هم غفلتی است که خدا کمی برایش می‌آورد تا بنده بماند و الا می‌میرد. نمی‌دانید این اسماء الهی اگر گوشه‌ای از خودش را نشان بدهد با دل چه می‌کند. ما عمدتاً محروم هستیم و الان فقط دربارۀ آن می‌شنویم و یا در کتاب می‌خوانیم، خدا باید خودش عنایت کند.
mb
وای از این خشونت روح که ما را کشته است، وای از این عینک دودآلودی که هر نزدیکی را دور و هر واحدی را کثیر نشان می‌دهد. این چشم احول دوبین و چندبین ما را بیچاره کرده
میم.یزدان
در عالم چیزی غیر از خدا نیست اما مشرک به چیزی که جلوه و مظهر اسم خداست می‌گوید چیز دیگر است
Masoud Shahraki
هرکسی هرچه را می‌بیند اول خدا را می‌بیند بعد آن را می‌بیند، منتها از بینش خود خبر ندارد. همان‌طور که هرکسی شیئی را می‌بیند اول نور را می‌بیند که پیداکنندۀ شیء است بعداً شیء را می‌بیند. از شیء پی به نور نمی‌برد بلکه از نور پی به شیء می‌برد. پس چیزی که صددرصد به تو بستگی دارد نمی‌تواند دلیل تو شود
mb
هرکه از تن بگذرد جانش دهند هرکه جان در باخت جانانش دهند
mb
هر آدمی‌ یک طریقی دارد و چون طریق خود را پیدا نمی‌کنند سرگردان هستند. این مهره‌ها سرگردانند تا جای خود را پیدا کنند و همین که جای خود را پیدا کردند و در آن قالبی که جای خودشان است افتادند، تمام غم‌ها، غصه‌ها، گرفتاری‌ها حتی زیادت‌طلبی‌ها همه متوقف می‌شود.
mb
گیر سر این است که خدا ما را به جهلمان نمی‌گیرد بلکه به این می‌گیرد که تو خود ندانستی مهرۀ کجا هستی؟ تو خود ندانستی که مظهر کدام شأن از شئون الهی هستی که اگر ما را به آن شأن می‌خواندی ما جوابت را می‌دادیم.
mb
گر کسی نمی‌تواند خدا را توصیف کند حق ندارد بگوید که اسلام چه می‌گوید و چه نمی‌گوید. همه‌اش اشتباه و غلط می‌شود، کار ظریف و باریکی است. حرف اولیا را ضد و نقیض می‌بیند. حرف زدن امیرالمؤمنین (ع) را هم ضد و نقیض می‌دیدند. چون نمی‌فهمند ضد و نقیض می‌بینند مگر آنکه خدا نوری به انسان بدهد که بتواند بفهمد وقتی ولیّ خدا تأیید یا تکذیب می‌کند چه چیزی را تأیید یا تکذیب می‌کند.
mb
. امیرالمؤمنین (ع) آرد جو سبوس‌دار در دهان خود می‌ریختند که به کمک آب فرو می‌بردند. این‌ها چه حالی داشتند؟ این کارشان از این باب بوده است که لذتی سراسر دلشان را فرا گرفته بود که راضی نبودند حتی لحظه‌ای یک چیز ظریف لطیف لذت‌بخش شیرینی کامشان را مشغول کند.
mb
چیزی که بی‌وجود تو نمی‌تواند موجود باشد پس نمی‌تواند دلیل وجود تو شود. یعنی هرکسی هرچه را می‌بیند اول خدا را می‌بیند بعد آن را می‌بیند، منتها از بینش خود خبر ندارد. همان‌طور که هرکسی شیئی را می‌بیند اول نور را می‌بیند که پیداکنندۀ شیء است بعداً شیء را می‌بیند. از شیء پی به نور نمی‌برد بلکه از نور پی به شیء می‌برد. پس چیزی که صددرصد به تو بستگی دارد نمی‌تواند دلیل تو شود
mb
شرح اسم یا برهان یا برهان ای برهان، ای خود دلیل.
mb
دوست داشتن امیرالمؤمنین (ع) چون حاکی از دوستی خداست، این‌همه مطلوب شده است. جهال نمی‌فهمیدند و می‌گفتند پیغمبر قوم و خویش‌دوست است. پیامبر (ص) که می‌گفتند علی (ع) را دوست داشته باشید آن جاهلان می‌گفتند چرا دین را به علی ربط می‌دهد؟! عجب احمق‌هایی بودند! پیامبر (ص) می‌فرماید علی (ع) مظهر خداست و این محبت علامت آن است.
mb
یک توبه من‌الله است، یک توبه من‌العبد است، توبۀ من‌الله یعنی تاب علیه، یعنی به عنایت رو به بنده کرد آن‌وقت نتیجه‌اش توبۀ عبد می‌شود که بنده هم به طرف خدا رو می‌کند و عروجش به سوی حق شروع می‌شود. آدم (ع) در عروج به سوی خدا از اهل‌بیت (ع) مخصوصاً حضرت سیدالشهداء (ع) کمک گرفت
mb
توبۀ اخص بازگشت و توبه از التفات به غیر خداوند متعال و مقدس است و این توبه مختص رسول‌اکرم (ص) و توبۀ آل معصومین (ع) است. اهل‌بیت (ع) معصیت و ترک اولی نداشتند و توبه از التفات به غیرخدا بود که آن هم اجتناب‌ناپذیر بود و الا اگر اجتناب‌پذیر بود حتماً اجتناب می‌کردند. اهل سلوک هم روی این نوع توبه ‌کار می‌کنند. آن کسانی که اهل سلوک هستند - مخصوصاً در این امت- و می‌خواهند پا در جای پای نبی‌ و رسولشان بگذارند این‌ها هم باید مراقب این توبه که توبه از توجه به غیرخدا است باشند
mb
مولا فرمودند: از آنجا پروردگار خود را شناختم که می‌بینم کار از دست ما خارج است، عزم می‌کنم و عزمم از درون می‌شکند. دل تصمیم گرفت و حالتی داشت ولی این حالت دل از درون چرخید و از آنجا که به کاری همت داشتم یک‌باره همتم سست شد. از این فهمیدم کسی که مرا اداره می‌کند من نیستم، حتی ادارۀ ایمانم و ادارۀ توبه‌ام و ادارۀ حال دلم در دست من نیست. «عَلِمتُ أنَّ المُدَبِّرَ غَیری.»
mb

حجم

۲۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۲۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان