بریدههایی از کتاب از کوتهی توست که دیوار بلند است
۴٫۶
(۱۵)
اما «آنتونی رابینز» دیدگاه دیگری دربارهی نگرش دارد، او میگوید:
آنچه تفاوت میان زندگی ما و دیگران را رقم میزند،
نگرش ما در برخورد با دشواریهاست،
نه خود دشواریها یا اندازه و کوچکی و بزرگی آن.
زهرا۵۸
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس را لذت ندانی
زهرا۵۸
به دنبال غرایز جنسی ناسالم رفتن،
مانند لیسیدن عسل است بر روی لبهی شمشیر؛
عسل شیرین است، اما زبان را به دو نیم میکند.
زهرا۵۸
ترک شهوتها و لذتها سخاست
هر که در شهوت فروشد برنخاست
زهرا۵۸
به ملا نصرالدین گفتند: «میخواهی پدرت بمیرد تا تمام ثروت او را به ارث ببری؟»
جواب داد: «نه، میخواهم او را بکشند تا علاوه بر ارث و میراث، خونبها هم بگیرم!»
زهرا۵۸
انسانهای بزرگ به دنبال طرح پرسشهای بیپاسخ هستند.
انسانهای متوسط پرسشهایی میپرسند که پاسخ دارد.
انسانهای کوچک میپندارند پاسخ همهی پرسشها را میدانند.
انسانهای بزرگ به دنبال خلق مسأله هستند.
انسانهای متوسط به دنبال حل مسأله هستند.
انسانهای کوچک مسأله ندارند.
انسانهای بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمیگزینند.
انسانهای متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح میدهند.
انسانهای کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود میگیرند.
زهرا۵۸
انسانهای بزرگ دربارهی عقاید سخن میگویند.
انسانهای متوسط دربارهی وقایع سخن میگویند.
انسانهای کوچک پشت سر دیگران سخن میگویند.
انسانهای بزرگ درد دیگران را دارند.
انسانهای متوسط درد خودشان را دارند.
انسانهای کوچک بیدردند.
انسانهای بزرگ عظمت دیگران را میبینند.
انسانهای متوسط به دنبال عظمت خود هستند.
انسانهای کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند.
انسانهای بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند.
انسانهای متوسط به دنبال کسب دانش هستند.
انسانهای کوچک به دنبال کسب سواد هستند.
زهرا۵۸
ترس را میتوان، از طریق دعا و تفکر روشن و صحیح خاموش کرد، با مهربانی و صبوری و حضور سبز خداوند!
زهرا۵۸
بشر آنقدر که از ترس حوادث اتفاق نیفتاده در آینده رنج برده است، ازخودِ آن اتفاق آنقدر رنج نبرده است!
زهرا۵۸
صدای عمل شما از صدای فریادتان بلندتر است!
زهرا۵۸
پرسشهای نیروبخش شامگاهی
امروز چه چیزهایی را بخشیدهام؟ چه کمکهایی به دیگران کردهام؟
امروز چه چیزهایی یاد گرفتهام؟ چه مهارتها و امتیازات تازهای کسب کردهام؟
امروز تا چه حد کیفیت زندگی خود را بالا بردهام؟ چگونه میتوانم تجربههای امروزم را سرمایهی فردای خود سازم؟
زهرا۵۸
روزی شخصی بسیار خسیس در رودخانهای افتاده بود و عدهای جمع شده بودند تا او را نجات دهند. یکی از دوستانش دوید تا به او کمک کند. روی زمین کنار رودخانه نشست و به مرد خسیس گفت: «دستت را بده من تا تو را از آب بالا بکشم.» مرد درحالیکه سرش زیر آب میرفت و دست و پا میزد، دستش را به او نداد. شخص دیگری همین پیشنهاد را داد، ولی نتیجهای نداشت. ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود، خود را به لب رودخانه رساند و به مرد گفت: «دست مرا بگیر تا تو را نجات دهم.» مرد بلافاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بیرون آمد.
زهرا۵۸
در جریان یک همایش، مدیر فروش شرکتی از هزاران فروشندهاش پرسید:
«توماس ادیسون هرگز تسلیم شد؟»
فروشندگان فریاد برآوردند: «نه، نشد.»
- «برادران رایت هرگز تسلیم شدند؟»
- «نه، نشدند.»
- «کریستف کلمب تسلیم شد؟»
- «نه، نشد.»
مدیر فروش برای چهارمین بار فریاد کشید:
«جری باتلر هرگز تسلیم شد؟»
مدتی طولانی سکوت حاکم شد. سپس فروشندهای پرسید:
«جری باتلر دیگر کیست؟ کسی تاکنون اسم او را نشنیده است.»
مدیر فروش گفت: «البته که او را نمیشناسید، زیرا تسلیم شد.»
زهرا۵۸
اگر تکانی به خودت ندهی، دیر یا زود زندگی تکانت خواهد داد!
زهرا۵۸
به تردیدهای خود، تردید کنید!
زهرا۵۸
توانایی اشخاص به کارهایی نیست که شروع کردهاند، به کارهایی است که تمام کردهاند.
زهرا۵۸
حماقت یعنی بها دادن به چیزی که بها ندارد!
زهرا۵۸
«میچی استوارت» نیز در تمثیل زیبایی میگوید:
اکثر مردم به جای اینکه خدا را شکر کنند که تیغها، گل رُز دارند؛ شکایت میکنند که گلهای رُز، تیغ دارند!
زهرا۵۸
شاید بچهها شنوندهی خوبی برای حرفهای والدینشان نباشند، ولی در تقلید از آنها هیچ وقت خطا نمیکنند!
زهرا۵۸
به من بگو چه گناهی را غیرقابل بخشش میدانی تا به تو بگویم تو چه کسی هستی و در چه درجهای از رشد و توانمندی شخصی قرار داری.
زهرا۵۸
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰۷۰%
تومان