بریدههایی از کتاب از کوتهی توست که دیوار بلند است
۴٫۶
(۱۵)
برای یافتن اشتباهات خود، از آینه استفاده کنید، نه از ذرهبین!
زهرا۵۸
آن چنان زی که بمیری برهی
نه چنان زی که بمیری برهند
(سنایی)
زهرا۵۸
در باب توکل به خدا:
تو به راه من بِنه گامی تمام
تا مَنَت نزدیک آیم بیست گام
زهرا۵۸
در باب همنشین بد:
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
(سعدی)
زهرا۵۸
سالک با حیرت به زن نگاه کرد و زن ادامه داد: «آنگاه که از دور میآمدی، پنداشتم مسافری گمکرده راه هستی و شایستهی کمک. آنگاه که دقالباب نکردی و بیاذن از دیوار وارد باغ شدی، دانستم بیکاره و متجاوزی بیش نیستی! آنگاه که سیبها را نیمخورده رها و سیب دیگری را بر دندان میبردی، دانستم که دیوانه و اسرافکاری بیش نیستی! آنگاه که دلو در چاه کردی و ذکر «یا علی» گفتی، پنداشتم درویشی! آنگاه که با مکثی طولانی و به چشم خریداری بر من نگریستی، دانستم که درویش هم نیستی! آنگاه که به نماز ایستادی، پنداشتم زاهدی! آنگاه که بعد از نماز، نگاه دوم را به من انداختی، دانستم که زاهد هم نیستی! اکنون میبینی ای درویش که تو هیچ نیستی!»
مرد سالک سر بر گریبان تفکر بُرد به اندوه، در اندیشه
زهرا۵۸
زمانی فرا میرسد که حتی چیز مفیدی که استفادهی زیادی به ما رسانده است و دیگر نیازی به آن نداریم، برای ما دردسرساز میشود. باید آنچه را که به آن نیازی نداریم رها کنیم، چرا که ما را از پای خواهد انداخت.
زهرا۵۸
«جرجی تایلر» میگوید:
مغرور بودن به دانش خود، بدترین نوع نادانی است.
زهرا۵۸
راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت، هیچچیز و هیچکس به تو تعلق ندارد.
زهرا۵۸
مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود، از پسرکوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسرکوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم.
ـ روغن چطور؟
ـ نه!
ـ و حالا دو تا تخممرغ.
ـ نه مادربزرگ!
ـ آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوش شیرین چطور؟
ـ نه مادربزرگ! حالم از همهشان بههم میخورد.
ـ بله، همهی این چیزها بهتنهایی بد به نظر میرسند، اما وقتی بهدرستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود.
خداوند هم به همین ترتیب عمل میکند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم اما او میداند که وقتی همهی این سختیها را بهدرستی در کنار هم قرار دهد نتیجه همیشه خوب است.
زهرا۵۸
خوشبخت کسی است که خداوند دلی پر احساس به او ارزانی کرده باشد.
«ویکتور هوگو»
زهرا۵۸
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرندهای دانه بدهی و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیاش را سر میدهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبایی خواهی یافت، بهرایگان.
زهرا۵۸
آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگه دارد.
زهرا۵۸
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست و برخی دوستدار
که دستکم یکی در میانشان
بیتردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دستکم یکی از آنها اعتراضش بهحق باشد،
تا که زیاده به خودت غره نشوی.
زهرا۵۸
تنگی مطبخ سبب وسعت خانه شده!»
زهرا۵۸
«اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمیماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری.
زهرا۵۸
این قدر که برای تنبیه، سازمانهای مختلف به وجود آمده، برای تشویق جایگاهی وجود ندارد.
«شارل دوگل»
زهرا۵۸
و خدایی که
دراین نزدیکی است،
لای این شب بوها،
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب،
روی قانون گیاه.
«سهراب سپهری»
زهرا۵۸
بهلول بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستایی رسید و زیر درختی مشغول به استراحت شد. او پاهای خود را دراز کرد و دستانش را زیر سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهدهی او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: «تو دیگر چه کافری هستی!»
بهلول که آرامش خود را از دست داده بود، جواب داد: «چرا به من ناسزا میگویی؟ به چه دلیل گمان میکنی که من کافر و گستاخ هستم؟»
پیرمرد جواب داد: «تو با گستاخی دراز کشیدهای، در صورتی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کردهای.»
بهلول دوباره دراز کشید و درحالیکه چشمهای خود را میبست، گفت:
«اگر میتوانی، مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آنجا نباشد!»
زهرا۵۸
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
«سعدی»
زهرا۵۸
خلاقیت یعنی توانایی دیدن چیزها به شیوههای جدید، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوبها، فکر کردن به شیوهای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن به شکلهای جدید.
زهرا۵۸
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰۷۰%
تومان