بریدههایی از کتاب ویرانه های من
۳٫۵
(۱۱)
زندگی من پُر از رنج بوده. و مال کی نبوده؟ کی بوده که احساس نکرده باشد کمتر از لیاقتش قدر دیده و کمتر از نیازش خوشبخت بوده و زندگی کمتر از آنی که باید به او داده؟ رنج اصلی همین است که آدم بیشتر میخواهد، از هر چیزی بیشترش را میخواهد و این همگانیترین رنج جهان است
ZohreAalipour
دلم میخواهد بنویسم اولین صید من حاصل تنهایی بود، اما این فقط بزک کردن حقیقتی تلخ است. در آن اولینبارِ تنهایی، آن لحظههایی که در تاریکروشنای غروب فرومیرفتم و ترسیده بودم، میدانستم تنهاییهای زیادی پیشِ رویم است ولی کسی برای کمک نخواهد رسید.
ZohreAalipour
جوانی و جوان نبودن برای همه یکطور نیست، یک جا اتفاق نمیافتد، چون سن رشد برای همهمان یکی نیست. انگار هر کدام در سیارههایی فرادا زندگی میکنیم با مدارهای گردش ناهمسان. یک سال عمر کسی برابر هفت سال زندگی دیگری است یا کسانی از درون پیشپیشکی جوانی را کسب میکنند، نابغههایی که زودتر جهان را آموختهاند. برای من جوان نبودن عادت کردن به ناراستی است.
niktamz
جوانی و جوان نبودن برای همه یکطور نیست، یک جا اتفاق نمیافتد، چون سن رشد برای همهمان یکی نیست. انگار هر کدام در سیارههایی فرادا زندگی میکنیم با مدارهای گردش ناهمسان. یک سال عمر کسی برابر هفت سال زندگی دیگری است یا کسانی از درون پیشپیشکی جوانی را کسب میکنند، نابغههایی که زودتر جهان را آموختهاند. برای من جوان نبودن عادت کردن به ناراستی است.
niktamz
تنها جایی که میشود مبارز بمانیم جوانی است و البته شکل مبارزهمان هم چیزی است غیرقابلانتقال، یا تکثیر یا حتی توصیه. ما به شکلی مطلقاً انحصاری مبارزه میکنیم. بدون استاد یا راهنمایی که شگردهای این مبارزه را بیاموزاندمان.
niktamz
زندگی در جوانی درست مثل ماجرای آن شاگرد است، سؤالی نداری چون آنقدر منتظر ماندهای یادت نیست اصلاً چه میخواستی بپرسی. یادت نیست چون آینده منتظرت گذاشته. خود این آینده اما مفهومی است که در جوانی بیمعنی است.
niktamz
شاید این باریک شدن و اثرگذار بودن جوانی واقعی باشد، اما اینکه خطی و بیبازگشت است نه. مطمئن باشید که نیست. جوانی آنقدر طولانی است که میتوانید هر کاری تویش بکنید، تغییر جهت بدهید، اشتباه بکنید، همهٔ زندگیِ تاحالاکرده را برگردید. این را کسی میگوید که همهٔ این کارها را کرده و این خیلی عجیب است و اینکه هر کس که از جوانی گذشته میگوید آن و آهی بیش نیست، رمنده و گذرنده و بیدامن که بگیریاش و نگهش داری، عجیبتر
niktamz
تنهایی چیزی بیشتر از حضور یا عدمحضور دیگران است. تنهایی ضمیربردار نیست، نمیتوانی بگویی ما تنهایی را از بین میبرد
n.jahangard
تنهایی چیزی بیشتر از حضور یا عدمحضور دیگران است. تنهایی ضمیربردار نیست، نمیتوانی بگویی ما تنهایی را از بین میبرد
n.jahangard
تحمل روزهای طولانی درد برای لحظههای کوتاه خوشی.
Mohadese
وطنی که ساخته نمیشود پیش نمیرود، فقط دورههایی درخشان را از سر میگذراند، بعد در حسرت آن روزها سالها مدیحه میسراید.
Mohadese
تاریخ در هر چیز دردآوری بعدها سویههایی لذتناک هم میسازد؛ ما در این تضادها زنده ماندهایم.
Mohadese
رزمنده بودن، دائم به سلیح خوابیدن و به جنگ بیدار شدن، جوان بودن و جوان ماندن در این زندگی فقط از عهدهٔ موجودی فضایی برمیآید.
Mohadese
جوانی و جوان نبودن برای همه یکطور نیست، یک جا اتفاق نمیافتد، چون سن رشد برای همهمان یکی نیست. انگار هر کدام در سیارههایی فرادا زندگی میکنیم با مدارهای گردش ناهمسان. یک سال عمر کسی برابر هفت سال زندگی دیگری است یا کسانی از درون پیشپیشکی جوانی را کسب میکنند، نابغههایی که زودتر جهان را آموختهاند.
Mohadese
بوطیقای ویرانگی خودم را در یک جمله ساختم: جای آنکه با ویرانی مبارزه کنم سعی کنم ویرانهای زیبا باشم.
Mohadese
دکتر بریکمن وقت گذاشته سر اینکه به ما بگوید دنیا یک تردمیل بزرگ رنج و شادی است. نه این احساس رنج دوامی دارد، نه آن احساس شادی عمری.
Mohadese
بوطیقای ویرانگی خودم را در یک جمله ساختم: جای آنکه با ویرانی مبارزه کنم سعی کنم ویرانهای زیبا باشم.
Mohadese
حجم
۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۷۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
قیمت:
۴۱,۵۰۰
۲۰,۷۵۰۵۰%
تومان