بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلام بر ابراهیم (۱) | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلام بر ابراهیم (۱)

بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۱)

۴٫۷
(۲۵۸۸)
من شک نداشتم ابراهیم می‌دانست کجا باید اذان بگوید، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. وآن‌هایی را که هنوز ایمان در قلبشان باقی مانده هدایت کند!
hashem
تا وارد شد بی‌مقدمه گفت: ابرام جون، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده! تو راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می‌زدند! بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملاً مشخصه ورزشکاری! به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد! انگار توقع چنین حرفی را نداشت. جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت! پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی لباس‌ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود! از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می‌آمد!
hashem
شک نداشتم ابراهیم می‌دانست کجا باید اذان بگوید، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. وآن‌هایی را که هنوز ایمان در قلبشان باقی مانده هدایت کند!
F313
دیگر هیچ حرفی نداشتم. همینطور نشسته بودم و فکر می‌کردم. با خودم گفتم: ابراهیم با یک اذان چه کرد! یک تپه آزاد شد، یک عملیات پیروز شد، هجده نفر هم مثل حرّ از قعر جهنم به بهشت رفتند.
F313
جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت! پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی لباس‌ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود! از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می‌آمد! بچه‌ها می‌گفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می‌یایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس‌هائیه که می‌پوشی؟! ابراهیم به حرف‌های آن‌ها اهمیت نمی‌داد.
محسن
گفت: آن سال من در نیمه نهائی حریف ابراهیم شدم. اما یکی از پاهایم شدیداً آسیب دید. به ابراهیم که تا آن موقع نمی‌شناختمش گفتم: رفیق، این پای من آسیب دیده. هوای ما رو داشته باش. ابراهیم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازی‌های او را دیده بودم. توی کشتی استاد بود. با اینکه شگرد ابراهیم فن‌هائی بود که روی پا می‌زد. اما اصلاً به پای من نزدیک نشد! ولی من، در کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم. ابراهیم با اینکه راحت می‌تونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی این کار رو نکرد.
zeinab
گفت: آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بده، نه قهرمان شدن.
zeinab
«سعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت می‌شود»
Hamed
از دیگر صفات برجسته شخصیت او دوری از نامحرم بود. اگر می‌خواست با زنی نامحرم، حتی از بستگان، صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمی‌گرفت. به قول دوستانش: ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت! و چه زیبا گفت امام محمد باقر(ع): «از تیرهای شیطان، سخن گفتن با زنان نامحرم است.»
Hamed
ابراهیم خندید وگفت:‌ای بابا، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم.
.GH.
که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره می‌گیرد: «برادری که در راه خدا با او رفاقت کند، علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه.»
m.mah
از پیامبر(ص) سؤال شد: «کدامیک از مؤمنین ایمانی کامل‌تر دارند؟ فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند»
ms
هرکس ظرفیت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم.
دختر_گرانبها
پیامبراعظم(ص)می‌فرماید: «فرزندانتان را در خوب شدنشان یاری کنید، زیرا هر که بخواهد می‌تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون کند.»
بر چرخ زمان
آگاه باش عالم هستی ز بهر توست غیراز خدا هرآنچه بخواهی شکست توست
Saeid
بعد از نماز به دوستانم گفتم: برای رفع این گرفتاری‌ها با دقت تسبیحات حضرت زهرا(س)را بگوئید. بعد ادامه دادم: این تسبیحات را پیامبر، زمانی به دخترشان تعلیم فرمودند که ایشان گرفتار مشکلات و سختی‌های بسیار بودند.
مرتضی ش.
ابراهیم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه‌های خوبی تربیت کرد. به خاطر سختی‌هائی بود که برای رزق حلال می‌کشید.
alirezazal
تصمیم خودم را گرفتم. باید بهتر و کامل‌تر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم. شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است.
alirezazal
مروری بر زندگی ابراهیم‌ها می‌تواند چراغی در شب ظلمانی باشد.
Amin
«اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می‌شود. یا اینکه هر نَفَسی که انسان در دنیا برای غیر خدا کشیده باشد در آخرت به ضررش تمام می‌شود.»
Hossein

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان