بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۱)
۴٫۷
(۲۵۸۶)
گمنامی صفت یاران محبوب خداست.
Bluelily
ابراهیم همیشه جمله معروف امام راحل را میگفت: «ورزش نباید هدف زندگی شود.»
zeinab
میگفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی قویتر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزشهای سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم میشوم. در واقع خودم را مطرح کردهام و این کار اشتباه است.
zeinab
رسیدگی ابراهیم به مشکلات مردم، مرا یاد حدیث زیبای حضرت سیدالشهداء انداخت که میفرمایند: «حاجات مردم به سوی شما از نعمتهای خدا بر شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض زوال و نابودی است»
Hamed
ابراهیم انگار حواسش به حرفهای من نبود. با نگاهش دوردستها را میدید! لبخندی زد و گفت: چی میگی! روزی مییاد که از همین جاده، مردم ما دستهدسته به کربلا سفر میکنند!
حسین احمدی
مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار میکنیم، به جز خدا.
m.mah
همیشه میگفت: در زندگی،آدمی موفقتراست که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد.
کار بیمنطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود.
nilrajaei19
قرآن را باز کردم. آن را روی میز گذاشتم.
صفحهای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم. با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهرهام پرید!
سرم داغ شده بود، بیاختیار اشک در چشمانم حلقه زد. در بالای صفحه آیات ۱۰۹ به بعد سوره صافات جلوهگری میکرد که میفرماید:
سلام بر ابراهیم
اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم
به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود
noorabady
مرا یاد حدیث زیبای حضرت سیدالشهداء انداخت که میفرمایند: «حاجات مردم به سوی شما از نعمتهای خدا بر شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض زوال و نابودی است»
Saeid
ابراهیم به جای کمک مالی، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبی را برای او مهیا کرد. او برای حل مشکل مردم هر کاری که میتوانست انجام میداد. اگر هم خودش نمیتوانست به سراغ دوستانش میرفت. از آنها کمک میگرفت. اما در اینکار یک موضوع را رعایت میکرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروری نکند. ابراهیم همیشه به دوستانش میگفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید.
او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند.
بعد میگفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض میدهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرضالحسنه است.
Saeid
و چه زیبا گفت امام محمد باقر(ع): «از تیرهای شیطان، سخن گفتن با زنان نامحرم است.»
سهیل
او همیشه میگفت کاری که برای خداست، گفتن ندارد.
fawtiar
او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند، چرا که گمنامی صفت یاران محبوب خداست.
سمانه
مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
*Zohre*
«به نماز نگوئید کار دارم ، به کار بگوئید وقت نماز است.»
Nafaspodcast
یادم افتاد روی تابلوئی نوشته بود: «رفاقت و ارتباط با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آنها باشی آنها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرفها داشت.
سمیه
او به خواندن دعاهای کمیل و ندبه وتوسل مقید بود. دعاها و زیارتهای هر روز را بعد از نماز صبح میخواند. هر روز یا زیارت عاشورا یا سلام آخر آن را میخواند.
همیشه آیه وجعلنا را زمزمه میکرد. یکبار گفتم: آقا ابرام این آیه برای محافظت در مقابل دشمن است، اینجا که دشمن نیست!
ابراهیم نگاه معنی داری کرد وگفت: دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد!؟
𝓐𝓵𝓻𝓪𝓱𝓲𝓵
ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حدیث پیامبر اکرم(ص)را گفت که فرمودند:
«چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید.»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
بلند را نشان میداد که بلوز قهوهای بر تنش بود.
خوب به عکس خیره شدم. کاملاً او را شناختم. من چهره او را بارها دیده بودم. شک نداشتم که خودش است. ابراهیم بود، ابراهیم هادی!!
کاربر ۸۵۸۹۲۰
دوباره نفسی تازه کرد و به آرامی گفت: عجب آدمی بود! یک طرف آرپیجی میزد، یک طرف با تیربار شلیک میکرد. عجب قدرتی داشت. دیگری پرید توی حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم میکرد، به مجروحها میرسید، اصلاً این پسر خستگی نداشت!
گفتم: مگه فرماندها و معاونهای گردان شهید نشدند!؟ پس از کی داری حرف میزنی؟!
گفت: جوانی بود که نمیشناختمش. موهایش کوتاه بود. شلور کردی پاش بود.
دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود. چه صدای قشنگی هم داشت. برای ما مداحی میکرد و روحیه میداد و...
داشت روح از بدنم خارج میشد، سرم داغ شد. آب دهانم را فرو دادم. اینها مشخصاتِ ابراهیم بود.
احسان
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۵۰%
تومان