بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیدا | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیدا

بریده‌هایی از کتاب شیدا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۰ رأی
۴٫۳
(۲۰)
«ایشان برای شروع نظرشان اولاً و به ‌طور اهم مراقبه در فکر بود، بعد از آن مراقبه در چشم و بعد گوش و زبان را توصیه می‌کردند.»
عشق کتاب
«و مراقبه یعنی همان مبارزۀ با نفس. یعنی انسان در طول روز باید مراقب باشد که عمل و فعلی از او سر بزند که محبوب خدای تعالی باشد و فعلی که مغضوب خدا باشد از او سر نزند.»
عشق کتاب
و توصیۀ او‌ به ما که دوست داریم شروع کنیم، این است: «برای همه راه باز است و آن‌ها که گذشتۀ خوبی ندارند استغفار و ذکر یونسیه بگویند و عزم بر بازنگشتن به کارهای ناپسند گذشته کنند.»
عشق کتاب
تا کسی گذشته‌اش را جبران نکرده باشد و به طور کامل قادر به انجام واجبات و ترک محرمات نشده باشد، نمی‌تواند به اعمال مستحب و ذکر روی بیاورد که بی‌نتیجه خواهد بود.
عشق کتاب
خداوند نعمتی بر بنده‌اش همچون نعمت توفیقِ هم‌نشینی با آنان ارزانی نکرده است. آدمی‌ اگر هم‌نشینی می‌خواهد، باید در کنار اینان بنشیند تا رنگ و بوی الهی و خدایی به خود بگیرد که نشستن در کنار اهل دنیا و آنان ‌که به عالم ظلمانی و مادی تعلق دارند، چیزی جز سیاهی و کدورت و مردگی به انسان نمی‌افزاید.
عشق کتاب
برای تشخیص مدعیان باطل و دروغین از استاد حقیقی باید چه کرد؟ شاگردان می‌گویند: «قدم اول انطباق کارهایشان با شرع و شریعت مقدس است، باید مقید باشند، چون افراد منحرف که ادعایی دارند اگر به آن‌ها یک مقدار نزدیک شویم، خلاءها و خلاف‌ها را می‌توان در آن‌ها دید، باید قدم به قدم همراه با شرع پیش بروند و انسان از حیث حال و توجه او به خدای متعال و از حیث توجهش به حضرت صاحب‌الزمان(ع) احساس تقرب به خدای متعال کند و این حالی نیست که هر کجا باشد. افراد باطل به خودشان دعوت می‌کنند. خودشان روز به روز در نظر انسان بزرگ می‌شوند، راهی جلوی پای انسان نمی‌گذارند و این علامتی است.»
عشق کتاب
از او می‌پرسند: آقا بهترین و مستقیم‌ترین راه کدام است؟ می‌گوید: «راه علمای راه‌رفتۀ زاهد از دنیا را بروید. کسی که می‌خواهد هادی مسیر باشد باید از قرآن و اهل‌بیت (ع) جدا نشده باشد و اعتقاداتش هم محکم باشد.»
عشق کتاب
هرگاه زبان قال و ظاهر از گفتار بسته شود و به یاد الهی گویا شود به تبع آن زبان قلب نیز باز می‌شود و هرگاه چشم ظاهر از درک ظاهر دنیا بسته شود چشم باطن به روی حقایق گشوده می‌شود و چون گوش ظاهر از درک ادراکات ظاهری ناشنوا شود گوش باطن سروش عالم غیب را می‌شنود، چراکه: هرچه ادراکات حسی بیشتر، ادراکات معنوی کمتر.
عشق کتاب
سکوت ایشان همیشه بر حرف‌زدنشان ترجیح داشت. اصلاً ایشان حرف نمی‌زدند مگر اینکه سؤال می‌کردی وگرنه اصلاً آدم اهل حرف نبودند. کلاً آدم ساکتی بودند، ساکت و متوجه
عشق کتاب
یک گذشت و یک قدم روی خود و هرچه مظاهر این خود است، یک قدم روی تعلق، یک قدم روی آن چیزی که مانع رسیدن ما به خداست، یک قدم روی چشم، یک قدم روی دل، یک قدم روی اخلاق بد، یک قدم روی بخل، یک قدم روی کینه، یک قدم روی عصبانیت... و همه‌چیز در همین یک قدم است و قدم بعدی در بهشت است.
عشق کتاب
در به دست آوردن فضائل اخلاقی پسندیده هم باز حرف از گذشت است، باید یک قدم روی عادات اخلاقی ناپسند گذاشت و برخلاف آن رفتار کرد و به نفس و آنچه باب میل اوست، بها نداد و برخلافش رفتار کرد و آن‌قدر روی آن پافشاری کرد تا خلق نیکو جایگزین آن اخلاق بشود.
عشق کتاب
«ایشان معمولاً برای هر رذیله‌ای با ضد آن درمان می‌کردند مثلاً اگر کسی عصبانی است باید دربارۀ حلم مطلب بخواند و اگر هم حلم ندارد خودش را به حلم بزند، می‌گویند تحلّم، یعنی خود را به حلم زدن. یا اگر کسی زهد ندارد و هر غذایی را می‌خورد، هر جایی می‌رود و هر کاری می‌کند، می‌فرمودند: تزّهد، یعنی خودش را به زهد بزند. بر اثر مداومت کم‌کم آن رذیله از بین می‌رود و مناسب هر رذیله ذکری هم می‌دادند مثلاً برای از بین بردن عصبانیت ذکر یاحلیم و....»
عشق کتاب
«ایشان همان حرف آقای قاضی را می‌فرمودند که از اینجا تا بهشت یک قدم است. قدم اول را بگذارید روی هوای نفس، قدم دومی در بهشت است.»
عشق کتاب
«ایشان در ماه رمضان و حتی ماه‌های قبل از آن، سه روز یک‌بار قرآن را ختم می‌کردند یعنی روزی ده جزء و البته به کارهای دیگر هم می‌رسیدند و این خیر و برکتی بود که از جهت زمانی در کار ایشان بود. خیلی اوقات ما می‌رفتیم می‌دیدیم قرآن جلوی ایشان هست و مشغول‌اند و بعد خودشان می‌فرمودند: هر سه روزی یک‌بار قرآن را ختم‌ می‌کنم.»
عشق کتاب
«من کسی را ندیدم مثل ایشان اهل قرآن باشد، عجیب بود مخصوصاً قبل از سکته‌شان گاهی هر سه روز یک‌بار ختم قرآن می‌کردند. وقتی قرآن می‌خواندند، چهره‌شان واقعاً دیدنی بود. یک قرآن بزرگ داشتند، می‌گذاشتند جلویشان و می‌خواندند، و آن وقت چهره‌شان مثل مهتاب می‌درخشید، معلوم بود که در عالم دیگری است، عجیب به قرآن علاقه داشتند.»
عشق کتاب
«برای کسی که طاقت بیداری سحر و بین‌الطلوعین هر دو را ندارد بیداری سحر افضل است.»
عشق کتاب
یکی از شاگردان می‌گوید: «آقا، آخر ما توی دانشگاه و بیمارستان صبح تا شب مشغول بیمار! چگونه یاد خدا باشیم و با خدا باشیم؟!» جواب می‌شنود: «شما هر مریض که می‌بینید متوجه خدا باشید، علاوه بر آن، روزی نیم‌ساعت برای خودتان ساکت باشید.»
عشق کتاب
«نظر ایشان این بود که برای از بین بردن صفات رذیله‌ دو راه درمان وجود دارد: یک راه مجاهده است که انسان باید زحمت و ریاضت بکشد تا آن‌ها را بیرون کند اما یک راه دیگر هم هست که اگر به این مقام برسد همۀ رذائل با هم از بین می‌رود مثل کسی‌که غرق باشد و یک نفر بیاید او را نجات بدهد یا کسی که مثلاً پایش یا دستش نجس باشد و در آب کر همۀ بدنش تمیز و طاهر ‌شود. اگر انسان دائماً یاد خدا باشد این صفات رذیله کم کم نه، بلکه همه‌اش با هم برچیده می‌شود. این یاد و محبت خدا مانع می‌شود که انسان کار زشتی انجام دهد و ایشان با اینکه خودشان خیلی ریاضت کشیده بودند اما راه دوم را که محبت خداست اصلح می‌دانستند و خیلی بر آن تأکید داشتند.»
عشق کتاب
ما نمی‌دانیم او چه می‌گفت، فقط می‌دانیم بیست و چهار ساعت در حال ذکر بود حتی در حال راه رفتن، و زبانشان از صبح تا شب به ذکر الهی مترنم بود. فاصلۀ خانۀ ما تا صحن حضرت امیر(ع) خیلی زیاد بود حدود سه تا چهار کیلومتر و او این مسیر را هر روز چهار بار پیاده رفت‌وآمد می‌کرد و در طول راه زبانش از ذکر نمی‌ایستاد.»
عشق کتاب
او قریب است اما تو دوری و باید نزدیک شوی! اما چگونه؟! با دغدغۀ خدا را داشتن، با الله‌الله گفتن! با ذکر و سجده و عبادت و خلوت با خدا... این عبادت است که عبودیت می‌آورد، پیامبر(ص) هم اول بندۀ خدا می‌شود و بعد رسول او:
عشق کتاب

حجم

۳۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۳۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
۲۳,۰۰۰
۵۰%
تومان