بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیدا | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیدا

بریده‌هایی از کتاب شیدا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۰ رأی
۴٫۳
(۲۰)
این غیر خدا که در وجود ماست جا را برای خدا تنگ کرده و تا بیرون نرود، خدا وارد نمی‌شود. افکار غیر خدایی، نگاه غیر خدایی، گفتن و شنیدن‌های غیر خدایی، این سیاهی‌ها و ظلمت‌ها همه و همه باید با مراقبه بیرون بروند.
erfan
بهشت را بهشته‌ام بهشت من علی بود علی است آن‌ که از رخش، بهشت منجلی بود
erfan
«مؤمن (کامل) اگر در جایی باشد، صد هزار خانۀ اطراف در رحمت و آسایش هستند.»
mh.mirvakili
۱۸ فروردین ۱۳۷۸ه. ش همان روزی است که او مدت‌ها انتظارش را کشیده بود. «فَتَطیرُ الرُّوح مِن أیدی الملائکهِ فَتصعَدُ إلی الله تعالی فی أسرَع مِن طَرفَه عینٍ فَلا یبقی حِجابٌ و لا سِترٌ بینها و بَین الله تَعالی و اللهُ عز و جلَّ إلیها مُشتاق» «سپس روحش از دست فرشتگان پرواز می‌کند، سریع‌تر از یک چشم به هم زدن به دربار الهی بالا می‌رود، دیگر بین او و خداوند پرده و حجابی باقی نمی‌ماند و خداوند بدان روح اشتیاق دارد.»
mh.mirvakili
کجا رفتند آن رعنا جوانان؟ کجا رفتند آن پاکیزه‌جانان؟ همه بار سفر بستند و رفتند مرا خونین‌جگر کردند و رفتند
mh.mirvakili
تا رفت مرا از نظر آن نور جهان‌بین کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
mh.mirvakili
گاهی که دلم برای مولا خیلی تنگ می‌شود سورۀ مؤمنون را می‌خوانم، این سوره سورۀ علی(ع) است، هدیه می‌کنم به روح حضرت و گاهی آقا را مشاهده می‌کنم.
mh.mirvakili
از در خویش خدایا به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
mh.mirvakili
«الدنیا لکم و الاخرهُ لکم و المولی لی» «دنیا برای شما و آخرت هم برای شما و مولا برای من.»
mh.mirvakili
دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی‌آید برای هر سر مویی مرا دلی باید
mh.mirvakili
«کمترین حد اخلاص این است که بنده تمام توان خود را برای خشنودی خدا به کار گیرد و کار خود را نزد خداوند درخور پاداشی نداند که آن را بر پروردگار خود فرض شمرد.»
mh.mirvakili
«الدنیا حَرامٌ علی اهلِ الآخره و الآخرهُ حرامٌ علی اهلِ الدُنیا و الدنیا و الآخره حَرامٌ علی اهلِ الله»
mh.mirvakili
«یا داوود ذِکری للِذاکرین و جنَّتی للمُطیعین و حُبی لِلمُشتاقین و أنا خاصهٌ لِلمُحبین» «ای داوود، یادم را برای یادکنندگان، بهشتم را برای فرمان‌برداران و عشقم را برای مشتاقان پاداش می‌دهم اما خودم ویژۀ عاشقانم هستم.»
mh.mirvakili
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش که آب زندگی‌ام در نظر نمی‌آید
mh.mirvakili
عاشقان از بی‌مرادی‌های خویش باخبر گشتند از مولای خویش
mh.mirvakili
ستاره باز به دامان شب دوید، بیا سرشک شوق ز چشمان شب چکید، بیا فروغ نقره‌ای مه به گرد خیمۀ شب کشید هاله‌ای از پرتو امید، بیا نیامدی که شفق دامنی پر از خون داشت کنون که دست فلق جیب شب درید، بیا ستاره سحری کورسو زنان از دور گشود پنجرۀ صبح و آرمید، بیا ستاره چشم به راه تو ماند تا دم صبح سحر دمید و شد از دیده ناپدید، بیا نیامدی که دل من حدیث شب می‌گفت کنون که قصه به پایان خود رسید، بیا بیا که گوش دل من به کوچه کوچۀ شوق صدای پای تو را بارها شنید، بیا بیا، بیا که دل بی‌قرار پروانه به شوق روی تو از دیده سر کشید، بیا
mh.mirvakili
دیر باید تا که سرّ آدمی آشکارا گردد افزون و کمی زیر دیوار بدن گنج است یا خانۀ مار است و مور و اژدها
mh.mirvakili
آن به که نظر باشد و گفتار نباشد تا مدعی اندر پس دیوار نباشد
mh.mirvakili
«أسئلک... أن تجعَلنی ممن یدیمُ ذِکرک» از تو می‌خواهم مرا از آنان قرار دهی که پیوسته نام و یاد مهدی‌ات را بر زبان و در سویدای دل دارند و او را حتی برای لحظه‌ای به فراموشی نمی‌سپارند.
mh.mirvakili
تو دعای منی، تو ذکر منی ذکر و فکر و دعا نمی‌خواهم
mh.mirvakili

حجم

۳۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۳۰۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
۲۳,۰۰۰
۵۰%
تومان