بریده‌هایی از کتاب جهش اجتماعی

وقتی بیشتر مردم واکنش مشخصی نشان می‌دهند، این واکنش، به سبب تکرار و قابل‌پیش‌بینی شدن، بخشی از قدرت خود را از دست می‌دهد. افراد دارای مهارت اجتماعی بالا متوجه این مسأله می‌شوند، و با یافتن راهی برای اینکه فقط اندکی متفاوت از دیگران باشند، ارتباط مؤثرتری برقرار می‌کنند.

در گفت‌وگوهای بامعنا اغلب وزن اطلاعات خیلی کم است، اما تقریباً هرگز بار عاطفی‌شان کم نیست. و آن دسته از گفت‌وگوها هم که وزن محتوایی بالایی دارند، مثلاً بحث دربارهٔ رویدادهای جاری، معمولاً بار عاطفی زیادی هم دارند. معدود گفت‌وگوهایی که هیچ‌گونه عاطفه و احساسی در بر ندارند معمولاً با غریبه‌ها است و بی‌اهمیت یا ملال‌آور تلقی می‌شوند.

هیچ‌چیزی برای ما مهم‌تر از پیوندهای اجتماعی‌مان نیست، زیرا برای بقا و تولید مثلِ اجدادمان هیچ‌چیزی این اندازه اهمیت نداشت. در نتیجه، شیوه‌های بسیاری برای حفظ پیوند با گروه در ما تکامل یافته است؛ و یکی از مهم‌ترین این شیوه‌ها این است که بدانیم دیگران چه فکر می‌کنند.

«قدرت فساد می‌آورد، و قدرت مطلق فساد مطلق»

جامعه‌ستیزها اغلب در برخورد نخست اشخاص جذاب و بامزه‌ای هستند، اما می‌کوشند تا هر زمان که لازم شد با بقیه خوب رفتار کنند، چون در پی سوء استفادهٔ بی‌رحمانه از دیگران هستند. اگر احساس گناه یا شرم نداشته باشم، هنگامی که فرصت را برای گرفتن چیزی که از شما می‌خواهم مناسب ببینم، هیچ نیروی درونی‌ای وجود نخواهد داشت که مرا از این کار باز دارد.

آتش به ما امکان داد که زمان کنار هم بودنمان را طولانی‌تر کنیم و پس از تاریک شدن هوا نیز جمع باشیم، بدون اینکه خطر شکار شدن پیش بیاید، و به این ترتیب فرصت بی‌نظیری برای معاشرت و تأمل به ما داد، چون در آن هنگام انجام کارهای روز دیگر امکان‌پذیر نبود.

هیچ‌چیزی برای ما مهم‌تر از پیوندهای اجتماعی‌مان نیست، زیرا برای بقا و تولید مثلِ اجدادمان هیچ‌چیزی این اندازه اهمیت نداشت. در نتیجه، شیوه‌های بسیاری برای حفظ پیوند با گروه در ما تکامل یافته است؛ و یکی از مهم‌ترین این شیوه‌ها این است که بدانیم دیگران چه فکر می‌کنند.

در مورد تمایلات و ترجیحات انسان نیز همین قضیه صادق است -لازم نیست بفهمیم چرا زنانی که هیکلشان شبیه ساعت‌شنی است و چرا مردانی که هیکل مثلثی‌شکل دارند جذاب تلقی می‌شوند. صرفاً تکامل است که قطعی می‌کند بیشتر مردم چنین سلایقی داشته باشند.

داستان‌گویی به هر نسل امکان می‌دهد که بر اطلاعات گردآوری‌شدهٔ نیاکانش چیزی بیفزاید، و به این شکل در فرهنگ‌ها دانش مربوط به شیوهٔ رویارویی با محیط پیرامون انباشته می‌شود.

آتش به ما امکان داد که زمان کنار هم بودنمان را طولانی‌تر کنیم و پس از تاریک شدن هوا نیز جمع باشیم، بدون اینکه خطر شکار شدن پیش بیاید، و به این ترتیب فرصت بی‌نظیری برای معاشرت و تأمل به ما داد، چون در آن هنگام انجام کارهای روز دیگر امکان‌پذیر نبود.

توانایی کشتن از راه دور مهم‌ترین اختراع کل تاریخ جنگ است، چون به این ترتیب ضعیف‌ترها می‌توانند با عدهٔ بیشتر از محلی به‌نسبت امن به قوی‌ترها حمله کنند. سنگسار کردن احتمالاً یکی از نخستین شکل‌های مجازات است که اجدادمان برای همنوعانی که وظیفهٔ خود را ادا نمی‌کردند در نظر گرفتند، و تا دوران اخیر نیز به‌صورت یکی از شکل‌های رایج مجازات باقی مانده است.

اذعان به قدرت ژن‌ها به معنای انکار اهمیت تربیت و طبقهٔ اجتماعی و فرهنگ و عواملی از این دست نیست.

همکاریْ اجداد ما را باهوش‌تر کرد، اما مستلزم تغییرات متعدد در طرز کار ذهن آنها نیز بود. نخستین و مهم‌ترین تغییر این بود که اجدادمان یاد گرفتند از مزایای به اشتراک گذاشتن اطلاعات بهره‌مند شوند.

ژن‌های ما انسان‌ها [نیز مانند ژن‌های حیوانات] بر تصمیم‌هایمان اثرگذارند، اما این اثرگذاری فقط در ترکیب با طیف وسیعی از ورودی‌ها رخ می‌دهد و برخی از این ورودی‌ها درون مغزمان وجود دارند و تابعی هستند از اینکه چه تصوری از خودمان داریم و اینکه چگونه می‌خواهیم باشیم.