بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب توتالیتاریسم | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب توتالیتاریسم

بریده‌هایی از کتاب توتالیتاریسم

نویسنده:هانا آرنت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۶از ۱۴۰ رأی
۳٫۶
(۱۴۰)
تبلیغات یکی از مهم‌ترین ابزارهای توتالیتاریسم در معامله با جهان غیرتوتالیتر است، حال آن‌که ارعاب، ویژگی اصلی حکومت به شمار می‌آید. همچنان‌که در کشورهای دارای حکومت قانونی، وجود قوانین، به شمار کسانی که این قوانین را زیر پا می‌گذارند بستگی ندارد، وجود ارعاب در حکومت‌های توتالیتر نیز به عوامل روان‌شناختی یا ذهنی، بستگی اندکی دارد.
شاپور
هرچه جنبش کوچک‌تر باشد، انرژی بیش‌تری صرف تبلیغات خواهد شد؛ و هراندازه از جهان خارج فشار بیش‌تری بر رژیم‌های توتالیتر وارد شود ــ فشاری که حتی در پشت پرده آهنین نیز نمی‌توان نادیده‌اش گرفت ــ دیکتاتورهای توتالیتر فعالانه‌تر تبلیغ خواهند کرد.[ در این میان ]نکته اصلی این است که ضرورت‌های تبلیغات، غالبا از جهان خارج تحمیل می‌شوند و خود این جنبش‌ها، در حقیقت نه تبلیغ، بلکه تلقین می‌کنند.
شاپور
کوشش بزرگ مارکس، در جهت بازنویسی تاریخ جهانی برحسبِ کشمکش‌های طبقاتی، حتی آن‌هایی را که درستی نظریه او را باور نداشتند، مجذوب خود کرده بود؛ زیرا هدف اصلی مارکس این بود که وسیله‌ای بیابد تا سرگذشت‌های کسانی که در تاریخ رسمی نادیده گرفته شده بودند، در خاطره نسل‌های آینده نقش بندند.
شاپور
هر برنامه‌ای، هرچقدر هم که ریشه‌ای تنظیم شده باشد، اگر هدف سیاسی مشخصی را دربرداشته باشد که داعیه فرمانروایی جهانی را بیان نکند، و هر برنامه سیاسی که به مسائلی بجز «مسائل ایدئولوژیک قرن‌های آینده» بپردازد، مانعی بر سر راه توتالیتاریسم به شمار می‌آید.
شاپور
تنها زمانی که خیل ِ عظیمی از جمعیتِ اضافی وجود داشته باشند و بتوان بدون رویارویی با پیامدهای وخیم کاهش جمعیت آن‌ها را حدف کرد، فرمانروایی توتالیتر، به گونه‌ای متمایز از یک جنبش توتالیتر، امکان‌پذیر می‌شود.
شاپور
شگفت این‌جاست که زمانی که غول توتالیتاریسم، آغاز به بلعیدن فرزندانش می‌کند و ممکن است که خود آن فرد هم قربانی این جریان شود، او باز هم دچار تردید نمی‌شود، حتی اگر دستگیر و محکوم یا از حزب تصفیه شده و به یک اردوگاه کار و یا کار اجباری فرستاده شود. برعکس، آنچه سراسر جهان متمدن را شگفت‌زده می‌سازد، این است که او، ممکن است به دستگیری و مرگ خویش نیز کمک کند، به شرط آن‌که، پایگاه او به عنوان عضو جنبش دست نخورده بماند.
شاپور
این واقعیت، بارها در نظر گرفته شده است که ارعاب تنها می‌تواند بر انسان‌هایی فرمانروایی مطلق پیدا کند که از یکدیگر و علیه همدیگر منزوی شده باشند؛ و به همین دلیل است که یکی از دلمشغولی‌های حکومت‌های بیدادگر، اشاعه این انزواست. انزوا را باید آغاز ارعاب دانست. بی‌گمان، انزوا مساعدترین زمینه ارعاب و در ضمن همیشه نتیجه آن است. نشانه این انزوا که گویی به دوره ماقبل توتالیتر تعلق دارد، ناتوانی است. از آن‌جا که قدرت، همیشه از انسان‌هایی برمی‌خیزد که باهم عمل می‌کنند یا به تعبیر بِرک، «متفقا عمل می‌کنند»، پس بر اساس این تعریف، انسان‌های منزوی بی‌قدرتند.
کاربر ۷۷۶۳۶۷۷
به‌صورتی که سرانجام مردم کشور حتی در سرزمین خودشان نیز مانند افراد فاقد ملیت و بی‌خانمان، از حقوق قانونی محروم شوند. نابودی حقوق انسان و کشتن شخصیت حقوقی‌اش، لازمه چیرگی مطلق بر اوست.
کاربر ۷۷۶۳۶۷۷
آن‌ها معیارهای اخلاقی معمولی را به رسمیت نمی‌شناسند،
Saba_Radmehr
تنها در یک رژیم توتالیتر می‌توان سراسر بافت زندگی را بر وفق یک ایدئولوژی سازمان داد.
کاربر ۷۷۶۳۶۷۷
برای توده‌ها، چه ملیت‌گرایی قبیله‌ای و چه نیست‌گرایی خشونت‌آمیز، از منظر ایدئولوژی مناسب نیستند و ویژگی آن‌ها به شمار نمی‌آیند، حال آن‌که برای اوباش فراخور بودند. با وجود این، با استعدادترین رهبران توده‌ایِ زمانه ما، هنوز هم از میان اوباش برمی‌خیزند تا از توده‌ها. زندگینامه هیتلر، مانند یک کتاب درسی نمونه، در این زمینه به شمار می‌آید. استالین نیز از دستگاه توطئه‌باز حزب بلشویک، متشکل از رانده‌شدگان و انقلابیون برخاسته بود. حزب هیتلر، در آغاز منحصرا از ناجورها و ناکام‌ها و ماجراجویانی ساخته شده بود که به راستی نمایندگان «کولی‌های مسلح» بودند.
1984
در مقایسه با جنبش‌ها و احزاب دیگر، ویژگی آشکار جنبش‌های توتالیتر این است که از فردفرد اعضایشان، وفاداری تام و نامحدود، بی‌چون‌وچرا و دگرگونی‌ناپذیر می‌خواهند.
جهانگیر صدیقیان
جنبش توتالیتر باید پس از تثبیت فرمانروایی توتالیتر، سازمان داده شود و شرایط رشد آن، باید به گونه‌ای ساختگی ایجاد شود تا وفاداری تام (مبنای روان‌شناختی چیرگی تام) امکان‌پذیر شود. چنین وفاداری را تنها می‌توان از انسان کاملاً انزوایافته دید، انسانی که هرگونه پیوند اجتماعی‌اش با خانواده و دوستان و آشنایانش بریده شده است و تنها از طریق تعلق به یک جنبش و عضویت در حزب، احساس می‌کند که در این جهان جایی دارد.
جهانگیر صدیقیان
طبق معیارهای حکومت اکثریت، به قدرت رسیدن هیتلر رویدادی قانونی بود. چه او و چه استالین، نمی‌توانستند بدون اعتماد توده‌ها، رهبری جمعیت‌های بزرگی را در دست داشته باشند؛ و بحران‌های داخلی و خارجی بسیاری را به سلامت پشت سر گذارند و با خطرهای گوناگونِ ناشی از کشمکش‌های فروکش‌ناپذیرِ درونْ حزبی، مقابله نمایند. اگر توده‌ها از استالین پشتیبانی نمی‌کردند، محاکمات نمایشی روسیه و نیز قلع وقمع دارودسته روهم امکان‌پذیر نبود.
جهانگیر صدیقیان
در نتیجه، آن‌ها نیازی به رد استدلال‌های مخالف، احساس نمی‌کردند و پیوسته روش‌های منتهی به مرگ را بر ترغیب، ترجیح می‌دادند و بیش‌تر با زبان ارعاب سخن می‌گفتند تا بیان متقاعدکننده. همچنین، عدم توافق‌ها را به چنان شیوه‌ای ارائه می‌کردند که گویی از سرچشمه‌های عمیقا طبیعی، اجتماعی یا روان‌شناختی آب می‌خورند، از همین رو، در فراسوی قدرت خرد جای دارند
ریحانه اسمعیل آبادی
گفتار پرآوازه مائو در ۱۹۵۷، «درباره شیوه درست حل تناقض‌های میان مردم»، که معمولاً تحت عنوان گمراه‌کننده «بگذار صد گل بشکفد» معروف شده است، بی‌گمان درخواست آزادی نبود، اما نشان می‌داد که تناقض‌های غیرتنازع‌آمیز میان طبقات و از آن مهم‌تر، میان مردم و دولت، حتی در یک دیکتاتوری کمونیستی نیز به رسمیت شناخته شده بود. شیوه برخورد با مخالفان، شیوه «تصحیح افکار» بود، که با یک روش آراسته قالب‌بندی دائمی و مکرر اذهان صورت می‌گرفت، روشی که کم و بیش در مورد کل جمعیت کشور اعمال می‌شد.
ریحانه اسمعیل آبادی
در این میان، برای عضو یک جنبش توتالیتر، این دانش به حقیقت ربطی نداشته و همیشه برحق بودن نیز، به حقانیت عینی گفته‌های رهبر هیچ ارتباطی ندارد. زیرا حقانیت گفته‌های رهبر را نمی‌توان با واقعیت‌ها رد کرد، بلکه تنها توفیق یا عدم توفیق آتی این گفته‌ها، معیار درستی و نادرستی آن‌ها را مشخص می‌کند. رهبر در اعمالش همیشه برحق است و از آن‌جا که اعمال او برای سده‌های آینده طرح‌ریزی شده‌اند، آزمون نهایی آنچه که او انجام می‌دهد، از دسترس تجربه معاصرانش به‌دور می‌ماند
nmroshan
فرمانروای توتالیتر عملاً مانند کسی رفتار می‌کند که آن‌قدر به دیگری توهین می‌کند تا آن‌که همه بدانند آن شخص دشمنش است، و از آن پس بتواند با توجیه دفاع از خود، او را بکشد. این روش، بی‌گمان قدری زشت است، اما نتیجه می‌دهد؛
کاربر ۱۱۴۵۹۱۶
اصطلاح توده‌ها، تنها به آن مردمی اطلاق می‌شود که ماهیتا چیزی بیش‌تر از مجموعه‌ای از انسان‌های بی‌هویت و بی‌تفاوت نیستند. در نتیجه نمی‌توان آن‌ها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک، یا در احزاب سیاسی و حکومت‌های محلی یا در سازمان‌های حرفه‌ای و اتحادیه‌های کارگری، متشکل کرد. این مردم، به گونه‌ای بالقوه، در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افرادِ خنثی و از نظر سیاسی بی‌تفاوتِ کشور را تشکیل می‌دهند که نه به حزبی می‌پیوندند و نه حتی به پای صندوق‌های رأی می‌روند.
rahim alimardanloo
توتالیتاریسم در رأس قدرت، همه استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی به هواداری آن‌ها از جنبش، از سر کارها برمی‌دارد و به جای آن‌ها عقل‌باختگان و بی‌خردانی را می‌نشاند که همان بی‌عقلی و عدم آفرینندگی‌شان، بهترین تضمین وفاداری آن‌هاست.
ghazal

حجم

۴۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۳ صفحه

حجم

۴۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۳ صفحه

قیمت:
۱۸۱,۵۰۰
۱۴۵,۲۰۰
۲۰%
تومان