بریدههایی از کتاب توتالیتاریسم
۳٫۶
(۱۴۰)
برفراز دولت و پشت نمادهای قدرت ظاهری و ادارههای متعدد آن، که پیوسته دستخوش تغییر اقتدار و آلوده ناکاراییاند، کانون قدرت کشور، یعنی سرویسهای پلیس مخفی قرار دارند که از همه کاراتر و تواناتر عمل میکنند
شاپور
هدف نظامهای تکحزبی، صرفِ بهدست گرفتن دستگاه حکومتی نیست، بلکه آنها با تسخیر همه سمتهای دولتی بهوسیله اعضای حزبی، میکوشند دولت و حزب را در یکدیگر کاملاً بیامیزند، بهصورتی که پس از بهدست گرفتن قدرت، حزب تنها بهصورت یک سازمان تبلیغاتی برای دولت درمیآید.
شاپور
آنهایی که کارایی وحشتناک سازمان و پلیس توتالیتر را بهدرستی میفهمند، نیروی مادی کشورهای توتالیتر را دست بالا میگیرند و آنانی که بیکفایتی اقتصاد توتالیتر و ضایعات آنرا درمییابند، توانایی قدرتی را که میتوان بدون توجه به عوامل مادی ایجاد کرد، دستکم میگیرند.
شاپور
دیکتاتورهای توتالیتر، ثابت کردهاند که خطر موجود در ذات عادی شدن اوضاع را بهخوبی درک میکنند؛ یعنی همان خطرِ روی آوردن به یک سیاست ملیتگرایانه و یا بنا کردن سوسیالیسم در یک کشور. به همین جهت آنها میکوشند تا از طریق مغایرت دائمی بین گفتههای اعتمادبخشِ ظاهری و واقعیت فرمانرواییشان و با تکمیل روشِ پیوسته خلاف گفتار عمل کردن، بر این خطر فائق آیند
شاپور
دروغگویی منظم برای سراسر جهان را تنها تحت شرایط فرمانروایی توتالیتر میتوان انجام داد، یعنی در شرایطی که کیفیت ساختگی واقعیت هر روزه زندگی، تبلیغات را تا اندازه زیادی غیرضروری میسازد.
شاپور
هر اندازه رژیم توتالیتر در رأس قدرت بیشتر بماند، شماره ادارات و مشاغل وابسته به جنبش نیز فزونی میگیرد، زیرا هیچ ادارهای پس از سلب اقتدار از بین نمیرود.
شاپور
جنبش در چارچوب دستگاه توتالیتر، تحرکش را از این واقعیت دارد که رهبر، کانونهای واقعی قدرت را پیوسته از یک سازمان به سازمان دیگر انتقال میدهد، بدون آنکه سازمان سلب قدرتشده را منحل سازد و یا حتی افراد آن را از این قضیه باخبر سازد. در نخستین مرحله رژیم نازی، بلافاصله پس از آتش زدن مجلس آلمان، اس آ قدرت واقعی را در دست داشت و حزب قدرت ظاهری؛ پس از آن، این قدرت از اس آ به اس اس و سرانجام از اس اس به سرویس امنیتی منتقل شد. نکته این است که هیچیک از این ارگانها هرگز از این حق محروم نشده بودند که تظاهرکنند متجسمکننده اراده رهبرند.
شاپور
توفیق یا عدم توفیق در شرایط توتالیتر، بیشتر به افکار عمومیِ سازمانیافته و مرعوب بستگی دارد. در یک جهان سراپا ساختگی، نیازی نیست که شکستها گزارش و پذیرفته و یا بهیاد آورده شوند. خود عینیت نیز برای ادامه وجود خویش، به وجود جهان غیرتوتالیتر نیاز دارد.
شاپور
تنها گروهی که به سخنان رهبر وفادارانه و کلمه به کلمه باور دارند، هواداران جنبش هستند که اطراف جنبش را با هالهای از شرافت و یکرنگی میپوشانند و به رهبر کمک میکنند تا نیمی از وظایفش را که همان ایجاد اعتماد در جنبش است، به انجام رساند. اعضای جنبش، گفتههای عمومی را هرگز باور نمیکنند و نباید هم باور کنند، زیرا تبلیغات توتالیتر برای آنها حق برتری قائل است و از آنها انتظار دارد که خودشان را از جهان خارجیِ غیرتوتالیتر متمایز نگهدارند؛ جهانی که هر یک از اعضای جنبش، آن را از طریق همین زودباوری غیرعادی هواداران میشناسد.
شاپور
برای عضو یک جنبش توتالیتر، این دانش به حقیقت ربطی نداشته و همیشه برحق بودن نیز، به حقانیت عینی گفتههای رهبر هیچ ارتباطی ندارد. زیرا حقانیت گفتههای رهبر را نمیتوان با واقعیتها رد کرد، بلکه تنها توفیق یا عدم توفیق آتی این گفتهها، معیار درستی و نادرستی آنها را مشخص میکند. رهبر در اعمالش همیشه برحق است و از آنجا که اعمال او برای سدههای آینده طرحریزی شدهاند، آزمون نهایی آنچه که او انجام میدهد، از دسترس تجربه معاصرانش بهدور میماند.
شاپور
رهبر با آنکه در کانون جنبش است، میتواند طوری عمل کند که گویی بر فراز آن است. پس، بیدلیل نیست که خارجیان در برخورد با جنبشها یا حکومتهای توتالیتر، پیوسته به گفتوگوی شخصی با خود رهبر امید میبندند (چه امید بیهودهای!). راز واقعی رهبر توتالیتر در سازمانی نهفته است که او میتواند از طریق آن، مسئولیت تام همه جنایتهای لایههای نخبه جنبش را بر عهده بگیرد و در ضمن، ادعا کند که از سادهترین و شریفترین و بیگناهترین هواداران جنبش هم پاکدامنتر است
شاپور
علیرغم توطئهچینیهای نزدیکان رهبر و تعویض دائمی آنها و با وجود افزایش بیزاری و رنجش و تلخکامیشان، مقام رهبری در برابر انقلابهای نامنظم کاخی همچنان محفوظ باقی میماند، نه بهخاطر آنکه رهبر از استعدادهای برتری برخوردار است ــ که اطرافیانش به خوبی میدانند که چنین نیست ــ بلکه از آن جهت که این مردان خالصانه و صادقانه اعتقاد دارند که بدون رهبر، بیدرنگ همهچیز از دست خواهد رفت.
شاپور
به محض بنا شدن ساختمان جنبش توتالیتر و استقرار اصل «اراده رهبر، قانون حزب است» و پس از آنکه سلسلهمراتب حزبی برای منظور واحدی ــ انتقال سریع اراده رهبر به ردههای جنبش ــ به خوبی تربیت شدند، این تواناییهای شخصی که در نخستین مراحل فعالیت سیاسی ضرورت مبرم دارند، دیگر جنبه تعیینکنندهشان را از دست میدهند. با تحقق اصل یاد شده، رهبر جانشینناپذیر میشود، زیرا کل ساختار پیچیده جنبش، بدون فرامین او، علت وجودیاش را از دست میدهد.
شاپور
تنها از رهگذر مقامی که جنبش توتالیتر به برکت سازمان بیهمتایش به رهبر میدهد ــ تنها از جهت اهمیت کارکردی او برای جنبش ــ اصل رهبری میتواند خصلت توتالیترش را بپروراند. قضیه بالا با این واقعیت نیز اثبات میشود که در هر دو مورد، هیتلر و استالین، اصل رهبریِ واقعی به تدریج و به موازات «توتالیتر شدنِ» فزاینده جنبش، تحقق مییابد
شاپور
دروغهای جنبش، خود را به هر جنبهای از زندگی سیاسی و اجتماعی که از چشم عامه مردم پنهاناند، باز میبندند. آنها هرگاه که مراجع رسمی مملکتی خود را در جوّی از رازگونگی میپوشانند، موفقترند. این دروغها در برابر چشمان تودهها حیثیت «واقعبینی» را پیدا میکنند، زیرا از شرایطی واقعی حکایت میکنند که وجودشان از چشم مردم پنهان نگه داشته میشود.
شاپور
نیرویی که تبلیغات توتالیتر دارد ــ پیش از آنکه جنبش قدرت آن را پیدا کند تا در برابر هرکسی که بخواهد با رخنه کمترین واقعیت آرامش مهیب این جهان یکسره تخیلی را برهم زند، پرده آهنین افکند ــ در توانایی آن در جهت بستن درهای واقعیت به روی تودهها، نهفته است.
شاپور
جنبشهای توتالیتر، پس از به قدرت رسیدن و استقرار جهانی بر وفق آیینهای عقیدتیشان، جهان دروغینی از سازگاری منطقی را تردستانه میسازند که بیشتر، فراخور نیازهای ذهن بشری است تا خود واقعیت. در این جهان، تودههای بیریشه، از راه تخیل محض میتوانند احساس امنیت کنند و از ضربههای پایانناپذیری که زندگی واقعی و تجارب واقعی بر انسانها و آرزوهایشان وارد میکنند، رهایی یابند.
شاپور
هر بحثی درباره درستی و نادرستی پیشگوییهای دیکتاتور توتالیتر، به همان اندازه غیرطبیعی است که کلنجار رفتن با یک قاتل درباره اینکه آیا قربانی آیندهاش زنده است یا مرده، زیرا قاتل با کشتن شخص موردبحث، میتواند درستی گفتهاش را بیدرنگ اثبات کند.
شاپور
رهبران تودهایِ در رأس قدرت، دلواپسیای دارند که همه ملاحظات فایدهگرایانه را تحتالشعاع خود قرار میدهد و آن، این است که پیشگوییهایشان حتماً تحقق یابد. نازیها در پایان جنگ، همه توان متمرکز سازمانی و پابرجایشان را در جهت نابودی هرچه بیشتر آلمان به کار برده بودند، تا پیشگوییشان، که آلمان در صورت شکست ویران خواهد شد، درست از کار درآید.
شاپور
در تبلیغات توتالیتر، آنچه که از تهدیدها و جنایتهای مستقیم علیه افراد مهمتر است، نخست، کاربرد اشارات تهدیدآمیز غیرمستقیم و پنهانی علیه کسانی است که به تعالیم توتالیتر تن در نمیدهند، و سپس، ارتکاب قتلهای گسترده و فراگیر علیه «گنهکاران»[ از نظر حکومت توتالیتر ]و «بیگناهان»، بدون قائل شدنِ[ حتی کوچکترین ]تمایز میان این دو دسته.
شاپور
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
قیمت:
۱۸۱,۵۰۰
۱۴۵,۲۰۰۲۰%
تومان