بریده‌های کتاب جاودان
۴٫۲
(۲۴۰)
باید ذوالنون بود تا مجنون شد و ما این ادعاها را نداریم
نیلوفر
نه حرکتی داشت و نه برکتی و مانند کلیه‌ی اشیای جامد و بی‌جان مظهر کامل سکون و استغنا و بی‌اعتنایی محض بود
neda68
بلکه منتظر چراغ اللهی بدان که آخر برج است و جیبم از پیشانی ملاها پاک‌تر است و گداها را هم در شهر می‌گیرند
neda68
آدم را با اماله آب جوش نمی‌توان ساکت کرد و تو خیال کردی با دو مشت آبی که سرت را زیر آن کردی صدای مرا خفه خواهی کرد. وای بر این ساده‌لوحی...
neda68
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم/ با شما نامحرمان ما خامشیم
neda68
خودت را مالک‌الرقاب موجودات می‌دانی و به علم و فضل و تجربه و قدرت خودت می‌نازی و چه فکرها و حساب‌هایی با خود نمی‌کنی و آخرش می‌روی
neda68
شما می‌روید و می‌پوسید و فراموش می‌شوید و من باقی می‌مانم.
neda68
منی که به دعا و اوراد اعتقادی ندارم، بی‌اختیار به خواندن آیه‌الکرسی مشغول شدم، به دور خودم فوت می‌کردم
neda68
مرده‌اند و می‌میرند و خواهند مرد.
neda68
حرف‌هایش حسابی بود و جواب نداشت به قول اصفهانی‌ها داشتم کاس می‌شدم
neda68

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه