بریدههایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم
۴٫۴
(۲۴۸)
سنگینترین دردها، چون از صافیِ زمان بگذرند به چیزی توصیفناپذیر امّا مطبوعْ تبدیل میشوند، و جملگی تلخیها به چیزی که طعمی بسیار خاص امّا بههرحال شیرین دارند
REZA
این سخن را بهخاطر داشتهباش: اگرچه درست است و منطقی که ما حقنداریم نسبت به هم خشمگین شویم؛ امّا از آنجا که گهگاه، تحت شرایطی که به انسان تحمیل میشود، نگهداشتِ خشمی آنی و فَوَرانی، از اختیار انسان بیرون است __ و بَدا به حال انسان __ هرگز نباید و حق نیست که لحظههای نادرِ خشم را، لحظههای قضاوت تلقّیکنیم و آنچه در این لحظههای نفرینشدهی شرمآور بر زبان میآید معیار و مَدرک قراربگیرد.
REZA
به خاطر داری که روزگاری میگفتم: «زمان، زنان و شوهرانِ خوب را برای هم عتیقه میکند و بر ارزش و اعتبار آنها _ برای هم _ میافزاید» . امروز، این نظر را پس میگیرم و میگویم: دوستداشتن، هیچگاه عتیقه نمیشود. زنان و شوهرانِ خوب، هر لحظه برای هم تازه و تازهتر میشوند؛ و دوستیشان، و عشقشان، ابعاد گستردهتری پیدا میکند.
REZA
خستگی نباید بهانهیی شود برای آنکه کاری را که درست میدانیم، رهاکنیم و انجامش را مختصری به تعویق اندازیم.
قدم اوّل را، اگر بهسوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدمهای بعدی را شتابان برخواهیمداشت.
ما باید تا آخرین روز زندگیمان __ که اینگونه بهدشواری بر پا نگهش داشتهییم __ تازه بمانیم.
REZA
انسان، آهستهآهسته عقبنشینی میکند.
هیچکس یکباره معتاد نمیشود
یکباره سقوط نمیکند
یکباره وانمیدهد
یکباره خسته نمیشود، رنگ عوض نمیکند، تبدیل نمیشود و از دست نمیرود.
زندگی بسیار آهسته از شکل میافتد
و تکرار و خستگی، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه میکند.
باید بسیار هشیار باشیم و نخستین تلنگرها را، بههنگامْ و حتّی قبل از آنکه ضربه فرود آید، احساسکنیم.
REZA
بیا خاطرات مشترکمان را هرگز به دست باد نسپریم!
REZA
ما باید برای پایدار نگهداشتنِ خلوص و شفّافیتِ زندگیِ بینظیرمان، بیرحمانه تاختن را، تا دمِ مرگ، ازیادببریم.
ما باید در جمیعِ لحظههای خشم و افسردگی به خود بگوییم:
بدون زهر... بدون زهر... چراکه هیچچیز همچون زهرِ کلام، زندگی مشترک را سرشار از بیزاری نمیکند...
REZA
زبانِ پُر خباثت را تنها باید برای دشمنِ خبیث بهکارگرفت، و این بسیار ابلهانه است که ما گهگاه گمانبریم که در خانهی خود و در اتاق خود، زیر یک سقف، با دشمنی بَدْنَهاد زندگی میکنیم. من اعتقاد راسخ دارم که در چنین حالی، زندگینکردن، بهمراتب شرافتمندانهتر، انسانیتر، و جوانمردانهتر از زیستنیست توأم با ضربه و زخم.
REZA
در طول سالیانِ دراز زندگی مشترک، من به این باور ابتدایی دستیافتهام که این نفْسِ اختلافنظرها نیست که مشکل اساسی زنان و شوهران را میسازد؛ بل «شکل» مطرحکردن این اختلافنظرهاست.
REZA
اگر زنان و شوهران، بهراستی، میل به بقای زندگی مشترک خود دارند، چرا نمیآیند، به هنگامِ برخوردهای روزمرّه، خوبترین، نرمترین، مهرمندانهترین، شیرینترین، بیکُنج و لبهترین، صریح و سادهترین واژهها، جملهها و روشها را انتخابکنند و بهکار گیرند؟ زبانی خالی از بُرّندگی، گزندگی، سوزندگی، آزارندگی و درندگی را...
REZA
دو نیمه، زمانی بهراستی یکی میشوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» میسازند که بتوانند کمبودهای هم را جبرانکنند، نه آنکه عینِ مطلقِ هم شوند، چیزی بر هم مُضاف نکنند و مسائل خاصّ و تازهیی را پیش نکشند...
REZA
مختصری نزدیکشدن بهتر از غرقشدن است.
تفاهم، بهتر از تسلیمشدن است.
REZA
عیبگرفتنْ آسان است بانو، عیبگرفتن آسان است.
حتّی آنکس که خود، تمامْ عیب است و نقص و انحراف، او نیز میتواند بسیاری از عیوب دیگران را بنُماید و برشمارد و چندان هم خلاف نگفتهباشد.
عیبگرفتن، بیشک آسان است بانو؛ عیب را آنگونه و به آن زبان گفتن که مُنجر به اصلاحِ صاحبْعیب شود، این کاری است دشوار و عظیم، خیرخواهانه و دردشناسانه...
REZA
هرگز از کودکیِ خویش آنقدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانهاش را نشنوی، یا صدای گریههای مملو از گرسنگی و تشنگیاش را...
REZA
انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را، از کودکی، در قلب و روح خود نگهندارد و نداند که در برخی لحظهها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاهکند، شَقی و بیترحّم خواهدشد...
REZA
برای آنکه لحظههایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشتهباشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آوردهباشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کردهباشی.
REZA
عشق، در قفسِ واژهها و جملهها نمیگنجد ـ مگر آنکه رنجِ اسارت و حقارت را احساسکند.
عشق، برای آنکه در کتابهای عاشقانه جای بگیرد، بسیار کوچک و کمبُنیه میشود.
REZA
خوب است که جای کوچکی هم برای گریستن بازکنیم؛ اینطور در گرفتاریهایمان غرق نشویم، و ازیادنبریم که قلب انسان، بدون گریستن، میپوسد؛ و انسان، بدون گریه، سنگ میشود.
REZA
زندگی، بدون روزهای بَد نمیشود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم.
امّا، روزهای بد، همچون برگهای پاییزی، باور کن که شتابان فرو میریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان میشکنند، و درختْ استوار و مقاوم برجای میماند.
عزیز من!
برگهای پاییزی، بیشک، در تداومبخشیدن به مفهومِ درخت و مفهومبخشیدن به تداومِ درخت، سهمی ازیادنرفتنی دارند...
REZA
استخراج قدرت از درون ضعف، استخراج ایمان از قلب بیایمانی، بیرونکشیدن آرامش از اعماق آشفتگیها، و تراشیدن و سختْ تراشیدنِ سنگِ حجیم و بیقوارهی سرخوردگیها، آنگونه که از درون آن، پیکرهی صیقل و سنگی و استوارِ دلبستگی به آینده بیرون کشیدهشود __ این، وظیفهی انسانِ عصر ماست، و این وظیفهی من و توست به عنوان آدمهایی که ناگزیر، عصر خویش را پذیرفتهییم و با آن درگیر شدهییم.
REZA
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۱۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان