بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۴۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۷ رأی
۴٫۴
(۲۴۷)
در شرایطی که امکانِ وصول به قضاوتی عادلانه برای همه‌کس وجودندارد، این مطلقاً مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت می‌کنند؛ بلکه مهم این است که ما، در خلوتی سرشار از صداقت، و در نهایتِ قلب‌مان، خویشتن را چگونه داوری می‌کنیم...
muhammadreza
بی‌پروا به تو می‌گویم که دوست‌داشتنی خالصانه، همیشگی، و رو به تزایُد، دوست‌داشتنی‌ست بسیار دشوار ـ__ تا مرزهای ناممکن. امّا من، نسبت به تو، از پسِ این مُهمِّ دشوارْ به‌آسانی برآمده‌ام
Moosavi
عزیز من! زندگی، بدون روزهای بَد نمی‌شود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. امّا، روزهای بد، همچون برگهای پاییزی، باور کن که شتابان فرو می‌ریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان می‌شکنند، و درختْ استوار و مقاوم برجای می‌ماند. عزیز من! برگهای پاییزی، بی‌شک، در تداوم‌بخشیدن به مفهومِ درخت و مفهوم‌بخشیدن به تداومِ درخت، سهمی ازیادنرفتنی دارند...
Sahar B
زندگی، در بسیاری از لحظه‌ها، عاری از هر نوع معنا و مفهومی‌ست. این، ما هستیم که با مجموعه‌ی عملکردهایمان به زندگی معنا و مفهوم می‌بخشیم. زندگی، به‌خودی‌خود، نه بد است نه خوب، نه تلخ است نه شیرین، نه ظالمانه و نه سرشار از عدالت... انسان، فقط یک موجود زنده نیست؛ بلکه خود، هم زنده است و هم زندگی‌ست.
Sahar B
هرگز از زندگی آنگونه سخن مگو که گویی بدون حضور تو، بدون کار تو، بدون نگاه انسانیِ تو، بدون توانِ درگیری و مقاومتِ تو، بدون مبارزه‌ی تو، پافشاریِ تو، سرسختیِ تو، َمحبّتِ تو، ایمانِ تو، نفرت تو، خشم تو، فریاد تو، و انفجار تو، باز هم زندگی‌ست و می‌تواند زندگی باشد.
Sahar B
همراهِ همدلِ من! در زندگی، لحظه‌های سختی وجوددارد؛ لحظه‌های بسیار سخت و طاقتْ‌سوزی، که عبور از درون این لحظه‌ها، بدون ضربه‌زدن به حرمت و قِداستِ زندگیِ مشترک، به نظر، امری ناممکن می‌رسد. ما کوشیده‌ییم __ خد
عيسي مهران فر
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمی‌کنم؛ چراکه می‌دانم هیچ‌چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمی‌دهد؛ امّا میدان‌دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم؛ چراکه غم، حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر، طاغی و سرکش و بَدلِگام. هر قدر که به غمْ میدان‌بدهی، میدان می‌طلبد، و باز هم بیشتر، و بیشتر... هر قدر در برابرش کوتاه‌بیایی، قد می‌کشد، سُلطه می‌طلبد، وَ لِه می‌کند... غم، عقب نمی‌نشیند مگر آنکه به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آنکه بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی... غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمی‌شود. و هرگز به صلحِ دوستانه رضا نمی‌دهد.
Sahar B
زندگیِ مشترک را نمی‌توان یک‌بار به‌خطر‌انداخت، و باز انتظار داشت که شکل و محتوایی همچون روزگارانِ قبل‌ازخطر داشته‌باشد. چیزی، قطعاً خراب خواهدشد چیزی فروخواهدریخت چیزی دیگرگون خواهدشد چیزی __ به عظمتِ حُرمت __ که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است... کاسه‌ی بلور را نمی‌توان یک‌بار از دست رهاکرد، بر زمین انداخت، لگدمال کرد، و باز انتظار داشت که همان کاسه‌ی بلورینِ روز اوّل باشد.
عاطفه.ش
عیب‌گرفتن، بی‌شک آسان است بانو؛ عیب را آنگونه و به آن زبان گفتن که مُنجر به اصلاحِ صاحبْ‌عیب شود، این کاری است دشوار و عظیم، خیرخواهانه و دردشناسانه...
Saye
عصر ما عصری‌ست که عاشق‌ترینِ مردم، عاشقانه‌ترین آوازهایشان را در سنگر سیاست می‌خوانند... عصر ما عصر زیبایی‌ست که بچّه‌های هنوز راه‌نیفتاده‌ی زبان بازنکرده، بَر دوش و از دوشِ پدرانشان به جهانِ خروشانِ سیاست نگاه می‌کنند، و از همانجاست که ناگزیر باید راه آینده‌شان را ببینند و انتخاب کنند...
Saye
عزیز من! قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن! سخت‌ترینْ توفان، مهمانِ دریاست نه صاحبخانه‌ی آن. توفان را بگذران
Saye
ما، قهر را، در زندگیِ کوچکِ خود، به «ناممکن» تبدیل‌کرده‌ییم؛ به زبانی که یادنگرفتیم تا بتوانیم به کار ببریم. قهر، زبانِ استیصال است. قهر، پرتابِ کدورت‌هاست به ورطه‌ی سکوتِ موقّت؛ و این کاری‌ست که به کدورت، ضخامتی آزارنده می‌دهد.
Saye
«شبْ عمیق است؛ امّا روز از آن هم عمیق‌تر است. غمْ عمیق است امّا شادی از آن هم عمیق‌تر است» .
Saye
کاش چیزی می‌خواستی مطلقاً نایاب، که من به‌خاطر تو آن را به دنیای یافته‌ها می‌آوردم... کاش می‌توانستم همچون خوب‌ترین دلقکان جهان، تو را سخت و طولانی و عمیق بخندانم...
Saye
من گمان می‌کنم همه‌ی صُعوبت و سنگینی مسأله، بستگی به پیمان‌های صمیمانه‌ی روزهای اوّل و نگهداشتِ آن پیمان‌ها در همان یکی‌دو سالِ نخستین داشته‌باشد. وقتی حریمی ساختیم، به ضرورت و مُدلّل، و آن را پذیرفتیم، شکستنِ این حریم، بسیار دشوارتر از پاس‌داشتن و بر پا نگه‌داشتنِ آن است. ویران‌کردنِ یک دیوارِ سنگیِ استوار، مسلّماً مشکل‌تر از باقی‌گذاشتنِ آن است.
ستاره
بانوی بزرگوار من! عطرآگین باد و بماناد فضایِ امروز خانه‌مان و فضای خانه‌مان، همیشه، در چنین روزی که روز عزیزِ ولادتِ پُربرکت تو برای خانواده‌ی کوچک ماست...
Mostafa Salamati
پرنده‌ی سعادتِ دیگران را نمی‌توان به‌دام‌انداخت، به خانه‌ی خویش آورد، و در قفسی محبوس کرد _ به امید باطلی، به خیالِ خامی. خوشبختی، گمان می‌کنم، تنها چیزی‌ست در جهان که فقط با دستهای طاهرِ کسی که به‌راستی خواهانِ آن است ساخته می‌شود، و از پیِ اندیشیدنی طاهرانه.
کوثر موسوی
ما نکاشته‌هایمان را هرگز دِرو نمی‌کنیم. پس به آن دوستْ بگو: خستگی کاشته‌یی که خستگی برداشته‌یی. اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهدرفت، چیزی نو و پُرنشاط بساز...
کوثر موسوی
نامه‌ی هشتم عزیز من! بی‌پروا به تو می‌گویم که دوست‌داشتنی خالصانه، همیشگی، و رو به تزایُد، دوست‌داشتنی‌ست بسیار دشوار ـ__ تا مرزهای ناممکن.
sadra
هرگز آنقدر پیر نخواهیم‌شد که نتوانیم دوباره متولّد شویم.
sadra

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان