بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۴۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۷ رأی
۴٫۴
(۲۴۷)
عقب نمی‌نشیند مگر آنکه به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آنکه بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی... غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمی‌شود. و هرگز به صلحِ دوستانه رضا نمی‌دهد. و چون پیش‌آمد و تمامیِ روح را گرفت، انسانْ بیهوده می‌شود، و بی‌اعتبار، و ناانسان، و ذلیلِ غم، و مصلوبِ بی‌سبب.
راحیل 🍃
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمی‌کنم؛ چراکه می‌دانم هیچ‌چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمی‌دهد؛ امّا میدان‌دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم؛ چراکه غم، حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر، طاغی و سرکش و بَدلِگام.
راحیل 🍃
این، می‌دانم که مدحِ مطلوبی نیست امّا عین حقیقت است که تو مهربان‌ترین زندانبانِ تاریخی. و آنقدر که تو گرفتار زندانیِ خویشتنی این زندانی، اسیرِ تو نیست _ که ای کاش بود
راحیل 🍃
می‌کوشیدم که با جستجو به امیدِ رسیدن به ریشه‌های گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستنِ اینکه این روینده‌ی بی‌پروا از چه چیزها تغذیه می‌کند، و شناختنِ شرایطِ رُشد و دوامش، آن را نه آنکه نابود کنم بَل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
راحیل 🍃
عزیز من! اگر زاویه‌ی دیدمان، نسبت به چیزی، یکی نیست، بگذار یکی نباشد. بگذار فرق داشته‌باشیم. بگذار، در عین وحدت، مستقل باشیم. بخواه که در عینِ یکی‌بودن، یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل‌کنیم نه ناپدید. تو نباید سایه‌ی کمرنگ من باشی من نباید سایه‌ی کمرنگِ تو باشم این سخنی‌ست که در بابِ «دوستی» نیز گفته‌ام.
overthink
انسان هنوز یادنگرفته آنگونه به حوادث نگاه‌کند که تلخ‌ترین و دردناک‌ترینِ آنها را هشیارکننده، نیرودهنده، تجربه‌بخش، برانگیزنده و آینده‌ساز ببیند.
overthink
در عصرِ نفرت‌انگیزِ شی‌ئی‌شدنِ محبّت و عشق، معجزه‌یی‌ست که ما __ من و تو __ خوشبختی‌مان را، نه‌تنها بر پایه‌ی پول، بَلْ حتّی در رابطه‌ی با آن نساخته‌ییم؛ که اگر چنین کرده‌بودیم، چندین و چندبار، تاکنون، می‌بایست شاهد ویران‌شدنِ شرم‌آورِ این بنا بوده‌باشیم...
overthink
زمانی که اندوه به‌عنوان یک مهاجمِ بدقصدِ سختْ‌جان می‌آید نه یک شاعرِ تلطیف‌کننده‌ی روان، حقّ است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی...
overthink
از قدیم گفته‌اند، و خوب هم، که: عظیم‌ترین دروازه‌های اَبَرشهرهای جهان را می‌توان بست؛ امّا دهانِ حقیر آن موجودی را که نتوانسته نیروهایش را در راستای تولیدِ مفید یا در خدمت به ملّت، میهن، فرهنگ، جامعه، و آرمان به‌کار‌گیرد، حتّی برای لحظه‌یی نمی‌توان بست.
overthink
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمی‌کنم؛ چراکه می‌دانم هیچ‌چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمی‌دهد؛ امّا میدان‌دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم؛ چراکه غم، حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر، طاغی و سرکش و بَدلِگام. هر قدر که به غمْ میدان‌بدهی، میدان می‌طلبد، و باز هم بیشتر، و بیشتر...
overthink
با جهان، شادمانه وداع می‌کنم، با من عزادارانه وداع‌مکن!
Bluelily
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه‌بودن و شبیه‌شدن نیست. و شبیه‌شدن، دالّ بر کمال نیست، بَل دلیل توقّف است.
Bluelily
«خدای من، زمینِ بی‌انسان را دوست نمی‌دارد و هرگز نیز دوست نداشته‌است»
Bluelily
خوشبختی را ساده بگیریم ای دوست، ساده بگیریم. خوشبختی را، تنها به مددِ طهارتِ جسم و روح، در خانه‌ی کوچک‌مان نگه‌داریم.
اسماء
ای عزیز! انسان، آهسته‌آهسته عقب‌نشینی می‌کند. هیچ‌کس یکباره معتاد نمی‌شود یکباره سقوط نمی‌کند یکباره وانمی‌دهد یکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود. زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد و تکرار و خستگی، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند. باید بسیار هشیار باشیم و نخستین تلنگرها را، به‌هنگامْ و حتّی قبل از آنکه ضربه فرود آید، احساس‌کنیم.
اسماء
ما باید برای پایدار نگه‌داشتنِ خلوص و شفّافیتِ زندگیِ بی‌نظیرمان، بیرحمانه تاختن را، تا دمِ مرگ، ازیادببریم. ما باید در جمیعِ لحظه‌های خشم و افسردگی به خود بگوییم: بدون زهر... بدون زهر... چراکه هیچ‌چیز همچون زهرِ کلام، زندگی مشترک را سرشار از بیزاری نمی‌کند...
اسماء
خوشبختی، گمان می‌کنم، تنها چیزی‌ست در جهان که فقط با دستهای طاهرِ کسی که به‌راستی خواهانِ آن است ساخته می‌شود، و از پیِ اندیشیدنی طاهرانه.
اسماء
ما نکاشته‌هایمان را هرگز دِرو نمی‌کنیم.
اسماء
آیا می‌دانی با سازِ همگان رقصیدن، و آنگونه پای‌کوبیدن و گُل‌افشاندن که همگان را خوش‌آید و تحسین همگان را برانگیزد، از ما چه‌چیز خواهدساخت؟ عمیقاً یک دلقک؛ یک دلقکِ درباریِ دردمندِ دل‌آزرده، که بر دارِ رفتارِ خویشتن آونگ است __ تا آخرین لحظه‌های حیات.
اسماء
«ما تا زمانی‌که می‌کوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت‌کنیم، از قضاوتِ دیگران نخواهیم‌ترسید و نخواهیم‌رنجید» ...
muhammadreza

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان