بریدههایی از کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین
۳٫۶
(۱۲۰)
«خواندن آفتی بزرگ است برای دوران کودکی»
پویا پانا
«فلسفهی زندگی من این است که هر انسان قهرمانی باید بتواند ۱۰ سال از زندگیاش را در زندان انفرادی بگذراند، بدون اینکه به این خاطر آزرده شود».
پویا پانا
یکنواختی، زمان را مخدوش میکند، اما تجربههای تازهی آن را برای شما آشکار میکند. زندگی روزانهی شما میتواند بهصورت خوردن غذاهای سالم و انجام تمرینهای ورزشی سپری شود و شما عمری طولانی کنید، اما به دلیلی که گفته شد، برایتان بسیار کوتاه بهنظر بیاید. اگر شما سرتاسر زندگی خود را در اتاقی به ورقزدن روزنامهها بگذرانید، هر روز از زندگی شما به روز بعد گره میخورد، بدون اینکه هیچیک در خاطر شما بماند و بهاینترتیب، همه در ذهن شما ناپدید میشوند. برای همین است که باید بهطور مرتب از یکنواختی دربیاییم، به منطقههای ناآشنا سفر کنیم و تا آنجاکه میتوانیم، در زندگی تجربههای تازه کسب کنیم. زیرا این تجربهها باعث ثبت خاطرهها در ذهن ما میشوند.
کسب تجربههای تازه باعث میشود زمان برایمان کِش بیاید و آنهم باعث میشود که ما درک طولانیتری از زندگی داشته باشیم.
پویا پانا
آنچه ما در مورد مغز انجام میدهیم، مانند این است که کسی را برای فرستادن به المپیک سوار قطار کنیم و سپس به او روزانه ۱۰ قوطی آبجو بدهیم تا بنوشد و ۵۰ سیگار بدهیم تا دود کند، با خودرو تا محل کارش برود و تنها شاید یکبار در ماه ورزشهای بدنی انجام دهد و باقیماندهی زمانش را هم پای تلویزیون بگذراند و سپس تعجب کنیم که چرا این فرد در المپیک نمیتواند خوب ظاهر شود! این همان کاری است که ما با حافظهمان میکنیم
پویا پانا
بوزان معتقد است که سیستم آموزشی کنونی مدرسهها کاملاً اشتباه است. در سیستم آموزشی کنونی، مقدار زیادی از اطلاعات را در ذهن دانشآموز میریزند، اما به او آموزش نمیدهند که چگونه آنها را در ذهن خود نگاه دارد. بههمیندلیل، حفظکردن مطلبها مورد نکوهش قرار میگیرد؛ چراکه بهنظر احمقانه میآید که با استفاده از آن، اطلاعات را تنها تا گذراندن امتحان در ذهن خود نگاه دارند.
او میگوید: «اما هرگز نمیتوان این عمل مضر را بهخاطرسپردن دانست». او معتقد است که این یادگیریِ طوطیوار و خستهکننده است که باعث ویرانی سیستم آموزشی دنیا شده است.
پویا پانا
حافظههای متوسط اگر بهدرستی بهکارگرفته شوند، بهطور چشمگیری قدرتمندند
پویا پانا
اگر ما نمیتوانستیم بسیاری از کارهای بیمعنیای که انجام دادهایم را فراموش کنیم، شاید تبدیل به آدمهای وسواسی میشدیم که تحملشان بسیار دشوار است.
پویا پانا
هرچه پیرتر میشویم، بهنظر میآید که زندگی سریعتر میگذرد، زیرا هرچه پیرتر میشویم، زندگی برای ما کمتر خاطرهانگیز میشود.
Saeed
«در کل، موضوع این است که حافظه چگونه کار میکند و از چه تکنیکی میتوان برای بهبود عملکرد آن استفاده کرد. وقتی این نکته را متوجه شوید، هر کسی میتواند همان کاری را بکند که من میکنم».
helya.B
ازآنجاکه محتواهای ذهنی، تجربههای ما را آشکار میسازند و مجموعهی این تجربهها دانش ما را تشکیل میدهند، بنابراین دارا بودن حافظهای بهتر، نهتنها بهمعنای داشتن اطلاعات بیشتر در مورد دنیاست، بلکه باعث میشود ما خود را بهتر بشناسیم.
helya.B
میگذاریم. از تو میخواهم که در ذهنت بهسوی چپ بچرخی. کدام اتاق است که وارد آن میشوی؟»
«اتاق پذیرایی و یک پیانو هم درون آن قرار دارد».
«عالیه! سومینمورد در فهرست ما، ماهی سالمون دودی بود. بیا تصور کنیم که زیر پیانو مقدار زیادی زغال برای دود دادن گذاشتهاند و روی پیانو، یک ماهی سالمون اسکاتلندی قرار دارد. اوه! بوی آن را احساس میکنی؟
hamid
تواناییهای عمومی چون حفظکردن، بدانگونه که زمانی تصور میشد، از زمینهای به زمینهی دیگر قابلانتقال نیست.
Anahid
اد برایم نقلقولی از یک هنرپیشهی رزمیکار بهنام «بروس لی» فرستاد، با این امید که باعث انگیزهی بیشتر در من شود: «محدودیتی وجود ندارد، ثبات وجود دارد، اما نباید در آن توقف کرد، باید به ورای آن گام نهاد. اگر چیزی باشد که شما را از بین ببرد، همان ثبات است». من از آن رونوشتی بهصورت یادداشت تهیه کردم و به دیوار کوبیدم. اما سپس آن را از روی دیوار برداشتم و حفظش کردم.
Anahid
اریکسون به من توصیه کرد افزایش توانایی حافظه را چیزی شبیه به افزایش قد یا افزایش دید و یا افزایش دیگر ویژگیهای بدنی در نظر نگیرم. او مرا تشویق کرد که به آن مانند بهبود یک مهارت فکر کنم؛ بیشتر شبیه به یادگیری نواختن یک ساز موسیقی.
Anahid
رمز پیشرفت در هر کاری، این است که هنگام انجام آن، درجههایی از کنترل هوشمندانه را روی اعمال خود داشته باشیم. این برای آن است که به دام مرحلهی خودکار نیافتیم.
Anahid
از زمان سیمونیدس، فن حافظه بر پایهی خَلق ساختارهای معماری ذهنی بود، اما در قرن شانزدهم، یک فیلسوف و کیمیاگر ایتالیایی بهنام «جولیو کامیلو» که نزد هوادارانش بهنام «کامیلوی پیشگو» معروف بود و بدخواهانش به او «شارلاتان» میگفتند، این ایدهی هوشمندانه به ذهنش آمد که آنچه در طی دوهزار سال گذشته ایدهای اثیری قلمداد میشده را به واقعیت تبدیل کند. او به این فکر افتاد که اگر کسی بتواند حالت مجازی کاخِ حافظه را به یک ساختمان واقعی تبدیل کند، عملکرد فن حافظه چهاندازه بهتر خواهد شد.
Anahid
از زمان سیمونیدس، فن حافظه بر پایهی خَلق ساختارهای معماری ذهنی بود، اما در قرن شانزدهم، یک فیلسوف و کیمیاگر ایتالیایی بهنام «جولیو کامیلو» که نزد هوادارانش بهنام «کامیلوی پیشگو» معروف بود و بدخواهانش به او «شارلاتان» میگفتند، این ایدهی هوشمندانه به ذهنش آمد که آنچه در طی دوهزار سال گذشته ایدهای اثیری قلمداد میشده را به واقعیت تبدیل کند. او به این فکر افتاد که اگر کسی بتواند حالت مجازی کاخِ حافظه را به یک ساختمان واقعی تبدیل کند، عملکرد فن حافظه چهاندازه بهتر خواهد شد.
Anahid
«میشل دمونتین» مشکل انبوهخوانی در قرن شانزدهم را چنین شرح میدهد: «من کتاب نمیخوانم، در واقع آن را ورق میزنم و مانند دیگرانی که بههمین روش کتاب میخوانند، چیزی از این کتابها در ذهنم برجای نمیماند. اینها نوشتههایی هستند که قوهی تشخیص من، نیرو، اندیشهها و ایدههای من از آنها سرچشمه میگیرد، اما موضوع این است که من بیفاصله پس از خواندن آنها، نامها، مکانها و دیگر موارد نوشتهشده در آنها را فراموش میکنم». در ادامه، وی توضیح میدهد که چگونه توانسته است اندکی خسارت ناشی از این ضعف حافظهاش را جبران کند. او در خود این عادت را بهوجود آورده بود که پشت هر کتابی که میخوانْد، نقدی دربارهی آن مینوشت. بهاینترتیب، حداقل به ایدهای کلی دربارهی موضوع کتاب و عقیدهی خودش دربارهی آن، دسترسی داشت.
Anahid
گرچه گانتر از نمادهای مترودوروس استفاده نمیکند، زیرا متأسفانه در طی تاریخ از بین رفتهاند، اما او برای خود واژهنامهای تصویری از ۲۰۰ واژه خلق کرده است که نمود عینی ندارند و درعینحال بیشترین کاربرد در شعر را دارند. برای نمونه، او «وَ» را بهشکل یک دایره در نظر میگیرد. او چنین استدلال میکند که «and» شبیه به کلمهی «rund» در آلمانی است و این کلمه در آلمانی، بهمعنای دایره است؛ برای همین، او یک دایره را برای این واژه در نظر گرفته است. یا اینکه برای بهخاطرسپردن واژهی «the»، آن را به شکل کسی تصور میکند که درحال پیش رفتن روی زانوان خود است. استدلال او چنین است که واژی «die» که در آلمانی همان معنای «the» در انگلیسی را دارد، واژهای است که تشابه آوایی با «knie» دارد که در آلمانی به معنای زانوست.
Anahid
؟ نزدیکبه دو هزار سال پیش، شخصی یونانی بهنام «مترودوروس» که همعصرِ سیسرو بود، در مورد معمای چگونگی تصور واژههای غیر دیداری، پیشنهادی را ارائه کرد. مترودوروس سیستمی از تصویرهای کوتاه را برای حروف عطف و دیگر حروف رابط نحوی بهوجود آورد. با استفاده از این سیستم، او میتوانست هرچه را که میشنود و میخواند، بهصورت واژهها بهخاطر بسپارد. در حقیقت، این نمادهای ابداعی مترودوروس به شکلی گسترده در یونان قدیم مورد استفاده قرار میگرفت. در کتاب برای هرنیوس آمده است که: «بیشتر نویسندگانی که در مورد حافظه مطلب نوشتهاند، همینمسیر را برای تعیین تصویر برای بسیاری از واژهها پیمودهاند و بهاینترتیب، کسانیکه مایلاند این تصویرها را در ذهن خود ثبت کنند، بدون رنج و زحمت، آنها را حاضر و آماده دریافت کردهاند».
Anahid
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۲۶,۱۰۰۷۰%
تومان