بریدههایی از کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین
۳٫۶
(۱۲۰)
نویسندهی گمنام کتابِ برای هرنیوس، در کتاب خود پیشنهاد کرده است که بهترین روش برای بهخاطرسپردن واژههای یک شعر، این است که پیش از تصویرسازی برای شعر، هر خط آن را دو- سهبار تکرار کنید. این کمابیش همان روشی است که گانتر کارستن برای حفظکردن شعر در مسابقهی حافظه از آن استفاده میکند؛ او هرکلمه را بهصورت یکتصویر در نقطهای از مسیر میگذارد. اما در استفاده ازاینروش، با مشکلی آشکار روبرو میشویم؛ اینکه برای مثال چه شکلی را برای «و» یا «آن» در نظر بگیریم؟
Anahid
یافتن پاسخ برای این پرسش که بهترین روش برای حفظکردن یک متن و یا یک سخنرانی چیست، هزاران سال باعث رنج استادان حافظه بود. در نخستین رسالهها دربارهی حافظه آمده که دو گونه حافظه وجود دارد: حافظهی معانی و حافظهی واژگان. وقتیکه موضوع بهخاطرسپردن یک متن و یا یک سخنرانی باشد، ممکن است یکی در پیِ بهخاطرسپردن اصلِ کلام باشد و دیگری بهدنبال حفظکردن متن بهصورت کلمهبهکلمه.
Anahid
او برای نخستینبار در سال ۲۰۰۰، در مسابقههای جهانی حافظه شرکت کرد و در همانجا پِی به تکنیک کاخِِ حافظه برد. هنگامیکه نخستینروز مسابقه را پشت سر گذاشت (او تقریباً نفر آخر شد)، به یک کتابفروشی رفت و یکی از کتابهای تونی بوزان را خرید. تصمیم گرفت روی آن کار کند، چون به نظرش رسید این زمینهای است که در آن استعداد دارد. بنابراین تمام کارهای فوقبرنامهی خود را کنار گذاشت که ازجملهی آنها علاقهی او برای تماشای تمام ۱۰۰۱ کارتونهای تئاتری بود که توسط «وارنر بروز» در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۸ تولیدشده بودند.
Anahid
ناچار شدم به نسخهای از کتاب برای هرنیوس که بهتازگی به دستم رسیده بود رجوع کنم. بخشی که مربوط به حفظکردن واژهها بود را باز کردم. امیدوار بودم که این کتاب اشارههایی داشته باشد به اینکه چرا من نمیتوانستم این کار را انجام دهم. اما نتوانستم در این کتاب دوهزارساله چیز مهمی دراینباره پیدا کنم. تنها اینکه نویسنده در آن تصدیق میکند حفظکردن شعر و نثر کار بسیار بسیار سختی است. اما نکته در همینجاست. او توضیح میدهد حفظکردن این متنها ازاینرو ارزش دارد که نه کاری آسان، بلکه سخت است. او مینویسد: «باور دارم کسانیکه میخواهند کارهای آسان و بدون دردسر را انجام دهند، باید پیش از آن آموزشهایی برای انجام کارهای سخت ببینند».
Anahid
همانطورکه «یان لویکن» شاعر هلندیِ اوایل قرن هجدهم میلادی گفته: «یک کتاب حکشده در ضمیر شخص/ به از هزار در قفس».
Anahid
او میگفت: «فلسفهی زندگی من این است که هر انسان قهرمانی باید بتواند ۱۰ سال از زندگیاش را در زندان انفرادی بگذراند، بدون اینکه به این خاطر آزرده شود». او در ادامه میگفت: «با در نظر گرفتن اینکه شما با صَرف یکساعت زمان میتوانید شعری را حفظ کنید که روخوانی آن ۱۰ دقیقه طول میکشد و اینکه آن شعر ۱۰ دقیقهای آناندازه محتوا دارد که یکروز شما را پُر کند، به این معناست که با یکساعت حفظکردن شعر، میتوانید زمانی خوش به درازای یکروز داشته باشید. اگر روزی خود را در زندان انفرادی یافتید، این نکته بسیار به کار شما میآید».
Anahid
نجام این کار از آنچه در ظاهر به نظر میآمد، بسیار سختتر بود و بداناندازهای که تصور میکردم، کارایی نداشت و البته هنوز مواردی بودند که من دربارهی اینکه چطور آنها را باید در خاطرم ثبت کنم، هیچ ایدهای نداشتم.
Anahid
گرچه در طول این ۲ هزار سال، نوآوریهای کوچکی در این شیوه صورت گرفته، اما اصول پایهی آن همان است که در کتاب «برای هرنیوس» آمده و بههیچوجه تغییر پیدا نکرده است. اد به من میگوید: «این کتاب مقدس ماست».
Anahid
یکبار جایی خواندم که یک آدم، با هوشِ متوسط، ۴۰ روز از زندگی یکساله خود را تلف میکند تا چیزهایی که فراموش کرده را دوباره یاد بگیرد.
Anahid
هرچه تصویرهایی که تجسم میکنید بامزهتر، غیرمعمولتر و ناشناختهتر باشند، بهتر در ذهنتان میمانند.
philodendron
کسب تجربههای تازه باعث میشود زمان برایمان کِش بیاید و آنهم باعث میشود که ما درک طولانیتری از زندگی داشته باشیم.
philodendron
او یکی از مدرسههای شهر نیویورک را چنین توصیف میکند: «غیرانسانیترین مؤسسهی آموزشی که تاکنون از آن بازدید کردهام. در آن با هر کودک چنان رفتار میشود مانند اینکه دارای حافظه و توانایی گفتاری است، درحالیکه برای هویت فردی، احساسها و روح او ارزش قائل نمیشوند».
🇮🇷💪🏻🇮🇷REZA
برای تحقق بخشیدن به این پیشنهاد، هنگام ورود به دبیرستان ساموئل گامپرز، بهدلیل یکسری از تدابیر امنیتی در مدرسههای دولتی آمریکا، از یک دریچهی فلزیاب عبور کردم و محتوای کیفم توسط یک افسر پلیس مورد بازدید قرار گرفت
🇮🇷💪🏻🇮🇷REZA
موقعیت کنونی خود را بر اساس تجربههای گذشته تفسیر میکنیم و نهتنها دنیا را با استفاده از تجربههای گذشته میفهمیم، بلکه مانند یک بازیکن شطرنج حرکتهای نهایی خود را هم بر اساس آنها انجام میدهیم.
شراره
این کاری است که تمام متخصصان انجام میدهند. آنها از حافظهشان استفاده کرده و دنیا را بهصورتی متفاوت از دیگران میبینند. در طول سالیان دراز، آنها بانکی از اطلاعات برای خود فراهم میکنند که به آنها کمک میکند اطلاعات جدید را تجزیهوتحلیل کنند.
شراره
هنگامیکه فکر و یا مفهوم جدیدی وارد ذهن ما میشود، بیدرنگ در حافظهی درازمدت ما ذخیره نمیشود، بلکه در حالت بلاتکلیفی موقت در جایی وارد میشود که به آن حافظهی در حال کار میگویند. این حافظهی در حال کار، شامل مجموعهای از سیستمهای مغزی است که همهی آن چیزهایی که در همینلحظه و در هوشیاری ما جریان دارد را در خود نگه میدارد.
شراره
مایهی شگفتی این بود که وقتی قهرمانان حافظه درحال حفظکردن مطلبهای جدید بودند، چند منطقهی مغزی آنها درگیر انجام دو وظیفهی مشخص بود: بهکار گرفتن حافظهی دیداری و جهتیابی مکانی که شامل همان منطقهی خلفی هیپوکمپال میشود
شراره
مغز، عضوی تغییرپذیر در بدن است و این توانایی را دارد که بهمیزان محدود خود را دوباره سازماندهی کند و با دادههای حسی جدید، خود را وفق دهد؛ پدیدهای که از آن با نام انعطافپذیری سیستمعصبی یاد میکنند.
شراره
دلیل اینکه ما نمیتوانیم بهصورت هوشیارانه و با روشی منظم بهدنبال اندوختههای ذهنی خود بگردیم، ماهیت تداعیشونده و غیرخطی ذهن ماست. هنگامی ما چیزی را بهیاد میآوریم که بعضی مفهومها و افکار دیگر به آن اشاره کنند؛ یعنی نقطههای دیگری در ارتباط با آن در این بافت درهمتنیده و نامحدود، یافت شوند.
شراره
«مغز مانند یک ماهیچه است و تحتآموزش قرار دادن آن، نوعی تمرین فیزیکی است که مانند هر تمرین فیزیکی دیگر، در طول زمان، باعث میشود که مغز دارای چُستوچالاکی و سرعت بیشتری در پردازش اطلاعات شود».
شراره
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۶۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۲۶,۱۰۰۷۰%
تومان