بریده‌هایی از کتاب شعریکاتور

| قابلیت | شاعر: ای که دستت می‌رسد... مخاطب خاص: بله؟ شاعر: پایت هم می‌رسد؟ مخاطب خاص: نمی‌دونم؛ باید ببینم!

شاعر: ازم نخواه با تو بمونم، تو هیچی از من نمی‌دونی، اگه بگم راز دلم رو، تو هم کنارم نمی‌مونی! مخاطب خاص: خب چه فرقی داره؟ بگو! بالاخره که نباید بمونم! شاعر: باشه؛ راستش من یه زن دیگه هم دارم.

شاعر: تا پول داری رفیقتم، قربون بند کیفتم! مخاطب خاص: فقط تا وقتی پول دارم؟ شاعر: نه خب! تراول چک و کارت اعتباری هم قبوله. مخاطب خاص: دمت گرم. رفیق یعنی تو!

شاعر: تو که چشمات خیلی قشنگه؛ رنگ چشمات خیلی عجیبه... مخاطب خاص: نظر لطفتونه! شاعر: جون من راستش را بگو، لنز می‌زنی؟ مخاطب خاص: نه والا! شاعر: باشه.

شاعر: ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها... دل: هیچی! شاعر: نه جدا! ً ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها؟ دل: گفتم که! هیچی! شاعر: برو سر به سر من نذار! نه والا ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها؟ دل: باز حرف خودت را می‌زنی؟! هیچی! هیچی! شاعر: باورم نمی‌شه! جون من ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها؟ دل: اصلاً من دیگه چیزی نمی‌گم! شاعر: دل؟ دل؟ آهای با توام!... به درک! هیچی نگو!

شاعر: آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو ننوش! مخاطب خاص: چرا؟ شاعر: چرا تو بنوشی؟ مگه خودم اینجوری‌ام؟! خودم می‌نوشم!

شاعر: به سراغ من اگر می‌آیید... دست خالی نیایید! مخاطب خاص: چی دوست داری برات بیاریم؟ شاعر: یه کمپوتی، آب‌میوه‌ای، چیزی هم با خودتون بیارید. مخاطب خاص: باشه. شاعر: ممنون.

شاعر: روزها فکر من این است و همه شب این سخنم... مخاطب خاص: چرا فقط روزها فکر می‌کنی؟ چرا شب‌ها به جای اینکه بخوابی حرف می‌زنی و مزاحم خواب بقیه می‌شی؟! شاعر: همین دیگه! همینه که غافل از احوال دل خویشتنم...

| کمال همنشین | شاعر: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد... مخاطب خاص: چرا بَدان که با پسر نوح نشستند، خوبان نشدند؟ شاعر: نمی‌دونم. بهش فکر نکرده بودم!

| آسفالت | شاعر: چاه مکن بهر کسی... مخاطب خاص: چرا؟ شاعر: توی سطح شهر به اندازه‌ی کافی چاله‌چوله هست؛ نگران نباش؛ به همه می‌رسه.

شاعر: گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش... مخاطب خاص: خب راست می‌گن! پررو می‌شه مهریه را می‌بره بالا.

شاعر: ای دل اگر عاشقی... دل: خب؟ شاعر: خب نداره که! در پی دلدار باش و زود برو ازدواج کن! دل: باشه.

شاعر: چه کسی درد مرا می‌فهمد... مخاطب خاص: دکتر!

شاعر: عاشق شده‌ای ای دل... دل: آره می‌دونم! شاعر: ولی حواست به مهریه باشه! دل: باشه. ممنون از تذکرت. شاعر: خواهش می‌کنم.

شاعر: با دوستان؟ مخاطب خاص: مروت... شاعر: با دشمنان؟ مخاطب خاص: با دشمنان کاری نداشته باش؛ چون دشمن خسته است!

شاعر: بپوشان رخ و دلربایی نکن... مخاطب خاص: باشه الان می‌پوشونم. شاعر: باریکلا دختر خوب.

شاعر: بگذار تا بگریم... مخاطب خاص: خب باشه گریه کن. شاعر: ممنونم مخاطب خاص: خواهش می‌کنم.

شاعر: غم زمانه خورم یا فراق یار کشم... مخاطب خاص: نمی‌دونم! به نظرم یه فیلم بذار ببین یه کم حواست پرت بشه از فکر و خیال بیایی بیرون؟

شاعر: تا توانی دلی به دست آور... مخاطب خاص: بعد؟ شاعر: هیچی دیگه! سیخ کن و بخور تا جون بگیری!

| زُل | شاعر: تو که چشمات خیلی قشنگه... مخاطب خاص: خب؟ شاعر: ببین چشمای منم خیلی قشنگه؟ مخاطب خاص: راستش نه خیلی! شاعر: ممنون از صداقتت. مخاطب خاص: خواهش می‌کنم.