بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شعریکاتور | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شعریکاتور

بریده‌هایی از کتاب شعریکاتور

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۴۱ رأی
۲٫۹
(۴۱)
| شما! اون ته کلاس | شاعر: آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید... آدم‌ها: بله؟ شاعر: اگه چیزِ خنده داری هست بگید ما هم بخندیم!
♡sana.m♡
| مخاطب فهیم | شاعر: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید... دوستان: باشه، فقط یه لحظه اجازه بده بریم یه کاسه تخمه هم بیاریم که حین گوش دادن تخمه هم بخوریم. شاعر: باشه. فقط خیلی نخورید، چون چربه و جوش می‌زنید.
♡sana.m♡
| چاق سلامتی | شاعر: صبح است ساقیا... ساقی: آره می‌دونم. صبح بخیر، خوبی؟ شاعر: ممنونم؛ چه خبر؟ دیشب خوب خوابیدی؟
♡sana.m♡
| بشکن بشکنه بشکن | شاعر: ساغرم شکست ای ساقی... ساقی: خاک تو سر دست و پا چلفتی‌ت کنند؛ چند تا دیگه ساغر بهت بدم و زرت زرت بشکنی؟ هان؟
♡sana.m♡
| لقمان ادیب! | شاعر: ادب از که آموختی؟... مخاطب خاص: از خودت! شاعر: از من؟ مخاطب خاص: آره دیگه! از خودت. شاعر: شترق[ صدای سیلی ] مخاطب خاص: چرا می‌زنی؟! شاعر: بی‌ادب خودتی و... آدمِ... فلانِ... و فلان
♡sana.m♡
| ملاک انتخاب همسر | شاعر: یکی روبهی دید بی‌دست و پای... مخاطب خاص: آخی! بمیرم الهی؛ خب؟ شاعر: بعد بهش گفت کی به توئه بی‌دست و پا زن می‌ده؟ بی‌عرضه‌ی بدبخت! مخاطب خاص: اوا! چرا؟! حیوونکی.
♡sana.m♡
| پس چندتا؟ | مخاطب خاص: چندتا شد؟ شاعر: چی چندتا شد؟ مخاطب خاص: همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم! شاعر: آهان! صبر کن... ۱۷ تا! مخاطب خاص: ممنون. شاعر: خواهش می‌کنم.
♡sana.m♡
شاعر: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... مخاطب خاص: ببخشید یه سوال داشتم از خدمتتون. شاعر: بفرمایید جانم! مخاطب خاص: پول این بسیار سفر را باید از کجا بیاریم؟
مستاجر
مخاطب خاص: سعدیا؟! سعدی: بله؟ مخاطب خاص: مرد نکونام مگه سگ است که هفت‌تا جون داشته باشه که می‌گی نمی‌میره هرگز؟
Afsoungar💜
شاعر: خبر آمد خبری در راه است... مخاطب خاص: خب! اون خبری که تو راه بود چی بود؟ شاعر: این بود که خبری در راه است!
Afsoungar💜
شاعر: دل من گرفته زین جا، هوس سفر نداری؟ مخاطب خاص: چرا اتفاقاً! سفر؛ اون هم سفر آخرت!
Afsoungar💜
شاعر: آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید... آدم‌ها: بله؟ شاعر: اگه چیزِ خنده داری هست بگید ما هم بخندیم!
Afsoungar💜
شاعر: دیدی که رسوا شد دلم... مخاطب خاص: نه! ندیدم! شاعر: ندیدی؟ حیف؛ از دستت رفت.
Afsoungar💜
شاعر: چه کسی بود صدا زد سهراب؟ مخاطب خاص: حالا اون به کنار! چه کسی بود جواب داد «بله!» ؟
Afsoungar💜
شاعر: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند... مخاطب خاص: خب؟ خب؟ شاعر: اصلاً به این فکر می‌کنند که برای تولید یک سانتی‌متر خاک چند سال باید بگذرد که اینجوری خاک را نابود می‌کنند؟
Afsoungar💜
شاعر: یکی روبهی دید بی‌دست و پای... مخاطب خاص: آخی! بمیرم الهی؛ خب؟ شاعر: بعد بهش گفت کی به توئه بی‌دست و پا زن می‌ده؟ بی‌عرضه‌ی بدبخت!
Afsoungar💜
شاعر: بیا تا قدر یکدیگر بدانیم... مخاطب خاص: باشه! قدر تو چنده؟ شاعر: نمی‌دونم؛ قدر خودت چنده؟ مخاطب خاص: والا منم نمی‌دونم. شاعر: پس بی‌خیال، بیا تا قدر یکدیگر ندانیم، اصلاً مگه بیکاریم؟
Afsoungar💜
شاعر: سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند... سرو چمان: ای بابا! مگه من گاوم؟ شاعر: اوه! ببخشید. بگم سروم چمان من چرا میل غذا نمی‌کند خوبه؟ سرو چمان: باز این بهتر از قبلی‌ه. شاعر: باشه.
mahsa
شاعر: روزی تو خواهی آمد. مخاطب خاص: معلوم نیست، شاید هم شب اومدم؛ حالا قبلش یه زنگ می‌زنم خبرت می‌کنم. شاعر: باشه، مخلصم.
mahsa
شاعر: چنان مستم، چنان مستم، چنان مستم من امروز... مخاطب خاص: اوه! پلیس داره میاد! شاعر: چنان خوشحالم، چنان خوشحالم، چنان خوشحالم من امروز... مخاطب خاص: خب پلیس رفت. شاعر: چنان مستم...
Pariya

حجم

۱۱۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

حجم

۱۱۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

قیمت:
۴,۹۰۰
تومان