- طاقچه
- ادبیات
- طنز
- کتاب شعریکاتور
- بریدهها
بریدههایی از کتاب شعریکاتور
۲٫۹
(۴۱)
شاعر: ماشین مشدی ممدلی، نه بوق داره نه صندلی...
مخاطب خاص: ولی در عوض تولید داخل است!
nr
شاعر: ازم نخواه با تو بمونم، تو هیچی از من نمیدونی، اگه بگم راز دلم رو، تو هم کنارم نمیمونی!
مخاطب خاص: خب چه فرقی داره؟ بگو! بالاخره که نباید بمونم!
شاعر: باشه؛ راستش من یه زن دیگه هم دارم.
سیّد جواد
شاعر: ازم نخواه با تو بمونم، تو هیچی از من نمیدونی، اگه بگم راز دلم رو، تو هم کنارم نمیمونی!
مخاطب خاص: خب چه فرقی داره؟ بگو! بالاخره که نباید بمونم!
شاعر: باشه؛ راستش من یه زن دیگه هم دارم.
بلاتریکس لسترنج
شاعر: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی...
مخاطب خاص: ببخشید یه سوال داشتم از خدمتتون.
شاعر: بفرمایید جانم!
مخاطب خاص: پول این بسیار سفر را باید از کجا بیاریم؟
سیّد جواد
شاعر: چه کسی بود صدا زد سهراب؟
مخاطب خاص: حالا اون به کنار! چه کسی بود جواب داد «بله!» ؟
سیّد جواد
! لبخند فراموشتان نشود.
"Shfar"
شاعر: الا ای آهوی وحشی کجایی؟
آهوی وحشی: ای بابا! امان از این ازدواج! وحشی کجا بود؟ رام شدیم رفت پی کارش!
سیّد جواد
شاعر: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد...
مخاطب خاص: خب برو روستا!
شاعر: باشه.
سیّد جواد
شاعر: صنما جفا رها کن...
صنم: رها کنم چکار کنم؟
شاعر: رها کن بیا من را بگیر!
صنم: باشه.
سیّد جواد
شاعر: مرنجان دلم را...
مخاطب خاص: چرا؟
شاعر: خب مگه آزار داری؟ خوبه منم بیام دلت را برنجانم؟!
مخاطب خاص: نه خب! راست میگی. ببخشید.
شاعر: خواهش میکنم.
سیّد جواد
شاعر: مرا ببوس؛ مرا ببوس، برای آخرین بار...
مخاطب خاص: ای بابا! این الان بار هزارم است و تو هی هر بار میگی برای آخرین بار!
سیّد جواد
شاعر: الا ای آهوی وحشی کجایی...
آهوی وحشی: سر قبرت!
شاعر: ای وحشی بیادب!
سیّد جواد
شاعر: بشنو از نی...
مخاطب خاص: دلت خوشهها! ما حرف بابامون را هم گوش نمیدیم!
"Shfar"
شاعر: محتسب مستی به ره دید و...
مخاطب خاص: گریبانش گرفت؟
شاعر: نه! ازش آدرس میخونه را پرسید!
Ahmad
شاعر: گفتند یافت مینشود...
مخاطب خاص: گفتم به درک!
شاعر: خوب کردی. دمت گرم.
مخاطب خاص: آره بابا! حوصله داری؟!
سیّد جواد
شاعر: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد...
مخاطب خاص: چرا بَدان که با پسر نوح نشستند، خوبان نشدند؟
شاعر: نمیدونم. بهش فکر نکرده بودم!
._.
| بشکن بشکنه بشکن |
شاعر: ساغرم شکست ای ساقی...
ساقی: خاک تو سر دست و پا چلفتیت کنند؛ چند تا دیگه ساغر بهت بدم و زرت زرت بشکنی؟ هان؟
"Shfar"
مخاطب خاص: چندتا شد؟
شاعر: چی چندتا شد؟
مخاطب خاص: همین زخمهایی که نشمردهایم!
شاعر: آهان! صبر کن... ۱۷ تا!
مخاطب خاص: ممنون.
شاعر: خواهش میکنم.
×man×
شاعر: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید...
مخاطب خاص: پس حرف حسابت چیه؟
شاعر: من میگم بقیه را هم بندازید تو قفس دور هم خوش باشیم!
|قافیه باران|
| خدمات پس از فروش |
شاعر: ساقی من خرابم...
ساقی: ای بابا! گارانتی داری یا تموم شده مهلتش؟
شاعر: نمیدونم.
"Shfar"
حجم
۱۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۱۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
قیمت:
۴,۹۰۰
تومان