- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب من زندهام
- بریدهها
بریدههایی از کتاب من زندهام
۴٫۷
(۸۲۶)
مادرم میگفت: گول قشنگی کسی یا چیزی را نخورید. بعضیها مثل گل خرزهره قشنگ هستند اما با ده من عسل هم نمیشود آنها را بخوری.
Zeinab
در عید و بهار ۱۳۶۲ برادران افسر خلبان آنقدر به جاسم تمیمی باج داده بودند که راضی شده بود کاری خلاف دستور بعثیها انجام دهد. همراه با سینی ناهار روز عید به سرعت به طرف ما آمد تا فاصلهی او با حاجی زیاد شود و بتواند از زیر لباسش کیسهای را به ما برساند. البته آنقدر ترسیده بود که موقع برگشت پایش پیچ خورد و با تمام هیکلش روی حاجی افتاد. کیسه را که باز کردیم عطر شیرینی در تمام اتاق پیچید. چقدر هنرمندانه قنادی کرده بودند. به این شیرینیها که برادران با خمیرهای خام داخل نان و مقداری شکر و روغن درستشان میکردند، شیرینی پنجرهای میگفتیم؛ طعم و مزهی آن شیرینیهای پنجرهای هنوز زیر زبانم مانده است.
کاربر ۱۹۴۵۱۷۱
خدا را به آن جرعههای شیر پاکی که به دهان آن بچه میریختم قسم دادم: خدایا من هشت پسر دارم و همه در جنگ و خط مقدم میجنگند. اگر قرار است سهمی از امانت تو را بدهم یکی از پسرهایم را میدهم اما او را زنده به من برگردان. مادر من بهای آزادی تو را خون یکی از برادرانت گذاشتم. تو صبور و مقاوم باش ما منتظریم تا زنده برگردی.
قاسم
یاد نامهی سردار بختیاری به رضا خان افتادم که خطاب به او نوشته بود: هر عقابی بدون اجازه از بام میهن ما بگذرد باید پرهایش را به تربیتشدگان نسل ما باج دهد.
از اینکه توانسته بودم با رنج چهارسالهی اسارتم یک پرعقاب را بکنم خوشحال بودم.
کتابخوان
شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی میکند. وقتی به خدا توکل کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه میروید اما پرت نمیشوید، تا اعماق دریا میروید اما غرق نمیشوید، در شعلههای آتش میافتید اما نمیسوزید. فقط به راه رفتهتان یقین داشته باشید.
زُره✿
هیچ اثری از تو نبود.
یک نفر گم شده بود اما چندین نفر در راه پیدا کردن او خودشان را گم کرده بودند.
حــق پرســت
شبهایی که به سختی با خواب کلنجار میرفتم با آقا حرف میزدم. یادم میآمد که میگفت: شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی میکند. وقتی به خدا توکل کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه میروید اما پرت نمیشوید، تا اعماق دریا میروید اما غرق نمیشوید، در شعلههای آتش میافتید اما نمیسوزید. فقط به راه رفتهتان یقین داشته باشید.
miiimkaaaf
بیبی همیشه میگفت: اگه یه روز بیدار شدی و دیدی هیچ جات درد نمیکنه، بدون که مُردی. درد مال آدم زندهس. آدم با درد به دنیا میآد.
ali mirza
میگفت: بعضی اولیا در لباس ژنده و ژولیده و با هیبت مسکینان در خانه را میزنند و ما نمیدانیم. غفلت نکنید. همه را راه دهید و در راه خدا خیرات بدهید. امام زمان در بین ماست. به همه سلام کنید شاید یکی از آنها او باشد.
بهشتی
آدمها در لحظهی ترس خیلی به خدا نزدیکتر میشوند. اصلاً این ترس است که به یاد آدمها میآورد همه چیز دست خداست
parnian
تاریخ کشورمان مملو از خاطراتی است که یک نسل به فراموشی سپرده و تاوان این فراموشی را نسل دیگری پرداخته است.
feri
شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی میکند. وقتی به خدا توکل کردید نگران نباشید، تا لب پرتگاه میروید اما پرت نمیشوید، تا اعماق دریا میروید اما غرق نمیشوید، در شعلههای آتش میافتید اما نمیسوزید. فقط به راه رفتهتان یقین داشته باشید.
feri
«زندگی هیچ چیز جز جهاد کردن برای عقیده نیست.»
maryam1375
ناامیدی شرک است. کسی که خدا دارد یعنی امید دارد.
فاطمه
تفاوتها همیشه جذابند. تفاوتها لزومأ باعث جدایی نیستند و گاهی باعث رشد میشوند.
فاطمه
(زنهای ایرانی از مردهای ایرانی خطرناکترند) .
M.S.H
درد عصارهی رشد و تعالی آدمی است. ارزش هر انسانی به میزان رنجی است که از این دنیا میبرد.
کاربر طاقچه
اما دخترم! درد عصارهی رشد و تعالی آدمی است. ارزش هر انسانی به میزان رنجی است که از این دنیا میبرد. «الدنیا سجن المومن» .
قطره دریاست اگر با دریاست
یک نامه هم از نویسندهی بی نام و نشان داشتم که نوشته بود:
«فإنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
یقین داشته باش که رنج و محنت عنصری متعالی است که در آن حلاوتی بیپایان هست. همانطور که بزرگان دین گفتهاند مرارت الدنیا حلاوت الاخره. بزرگی هر آدمی به میزان رنجی است که میبرد و از لابه لای این رنجهاست که گرههای زندگی گشوده و دوست داشتن شکوفا میشود و ستارهی بخت من در این رنج غلتان است تا شاید در چشم شما دیده شود. من در ارادت به شما جاودانه خواهم ماند.
آخرین عبارتش مرا به یاد همان نامهای انداخت که چهار سال قبل در ضریح شاهچراغ انداخته بودم. بیاختیار خندهام گرفت البته فقط از آن باب که صاحب نامههای بینام و نشان را پیدا کرده بودم.
سیدتی🌱
زندگی در اعتدال شکل میگیرد. نه افراط، نه تفریط. مهمتر از همه این است که یدالله مع الجماعه. باید با مردم باشید و معصیت نکنید. سنگ به قطار در حال حرکت میخورد.
Barzegar:)
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان