بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من زنده‌ام | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب من زنده‌ام

بریده‌هایی از کتاب من زنده‌ام

نویسنده:معصومه آباد
انتشارات:انتشارات بروج
امتیاز:
۴.۷از ۸۲۶ رأی
۴٫۷
(۸۲۶)
یک لحظه سرم را پایین انداختم. دیدم جانوری به اندازه‌ی دو بند انگشت از میان‌ کاسه‌ی خورش بیرون پرید. دلم نیامد فضای روحانی خواهران را به هم بزنم. آنها چیزی ندیده بودند.
shariaty
جهل مطلق سؤال نمی‌آورد. سؤال از دنیای دانایی و ‌آگاهی سر در می‌آورد
shariaty
به جای چهار تا چهل نان شمرد و داد. با بغضی که در گلو داشتم التماس کردم و گفتم: مادرجان بیشتر بده اینجا به ما غذا نمی‌دهند! گفت: نه مادر، هر ماه یک نان را بخور، ‌کافی است.
shariaty
من و منیژه به فرمانداری رفتیم ولی گفتند: باید تا دو سه روز دیگه که مجوز تخلیه‌ی انبارهای آذوقه‌ی شرکت نفت صادر بشه، صبر کنید. با خودم گفتم: خب تا سه روز دیگه جنگ تمومه.
shariaty
گفتم: آخه تو این آتیش و خون من دنبال کاغذ و قلم و نامه نوشتن باشم، چی بنویسم؟ گفت: بابا چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه می‌زنی. نگفتم شاهنامه بنویس، فقط بنویس «من زنده‌ام» .
shariaty
وقتی انسان متولد می‌شود یعنی خداوند او را رسماً به دنیا دعوت کرده است. پس تارک دنیا شدن معصیت عظمی است.
shariaty
یکسال و اندی از انقلاب گذشته بود. بسیاری از ادارات و ساختمان‌ها و رئیس و رؤسای سابق و حتی هواداران رژیم سابق و نیروهای امنیتی ساواک هنوز بر مسند کار بودند و به قصد ایجاد فضای مسموم و ناراضی کردن مردم، کارشکنی می‌کردند.
shariaty
یکسال و اندی از انقلاب گذشته بود. بسیاری از ادارات و ساختمان‌ها و رئیس و رؤسای سابق و حتی هواداران رژیم سابق و نیروهای امنیتی ساواک هنوز بر مسند کار بودند و به قصد ایجاد فضای مسموم و ناراضی کردن مردم، کارشکنی می‌کردند.
shariaty
در این کلاس فهمیدیم از غیرخدا ترسیدن شرک است و در منزلگه آخر که فرشته‌ی مرگ (عزرائیل) ‌ بود ماندگار شدیم.
shariaty
موضوع جلسه‌ی اول ترس بود. در همان آغاز کلاس پرسید: همه‌ی ما در دنیا از چیزی می‌ترسیم، اصلاً چرا می‌ترسیم؟ شما از چه چیز می‌ترسید؟
shariaty
مادرم می‌گفت: چه معنی داره دختر تا لنگ ظهر بخوابه. و آقا در تکمیل حرف مادرم به پسرها می‌گفت: مرد، زیر لحافِ آفتاب‌زده، تنبل و بی‌عار می‌شه.
shariaty
بعد از پایان سال تحصیلی سوم راهنمایی هر چیزی را که اسمش کتاب بود به سرعت می‌خواندم و می‌جویدم و قورت می‌دادم.
shariaty
تفاوت‌هایی‌که در روحیه و خلق و رفتار من و زری ایجاد شده بود حاصل تفاوت دو محیطی بود که در آن حضور پیدا کرده ‌بودیم. این محیط جدید بود که مرا به فکر واداشته بود و زری را به وادی چشم و ابرو و مد و دختر شایسته‌ کشانده بود.
shariaty
ما را به ناحق و غیر‌قانونی در خاک خودمان دزدیده بودند و در جایی غیرقانونی نگهداری می‌کردند و خلاف قوانین بین‌المللی ما را پنهان کرده و به ما می‌گفتند مفقودالاثر. بارها این کلمه را پیش خودم تکرار می‌کردم و می‌گفتم چطور من مفقودالاثر شده‌ام؟ پس با این حساب ما مدفون شده‌ایم. این واژه را چه کسی ابداع کرده؟ از روی چه چیز آن را ساخته‌اند؟ یعنی دیگر هیچ نشانی از من نیست؟ یعنی شناسنامه‌ی من در حالی‌که زنده‌ام باطل شده است؟ چگونه من را به خاک سپرده‌اند، در خاک من چه کسی خفته است؟ مرگ مرا چه کسی دیده، چه کسی مرا شسته، چگونه نشانی خود را از دست داده‌ام؟ شاید من آدم دیگری شده‌ام؟ آدمی که هیچ‌کس از او نشانی ندارد. ادامه‌ی این زندگی بدون هیچ اعتراض و حرکتی به معنای پذیرش ظلم و بی‌قانونی و مرگ تدریجی و تسلیم به مفقود و مدفون شدن بود.
کاربر ۱۹۴۵۱۷۱
وقتی انسان متولد می‌شود یعنی خداوند او را رسماً به دنیا دعوت کرده است. پس تارک دنیا شدن معصیت عظمی است.
dbhabri
چقدر برای مرد، ناموس و غیرت سرمایه‌ی گرانبهایی است که حتی وطن‌فروشان و خودفروختگان هم معنی آن را می‌فهمیدند
مرجان
خواستم بگویم کتاب هدایت است دیدم نه؛ بشارت هم هست. خواستم بگویم کتاب سعادت است دیدم نه؛ حکایت هم هست. خواستم بگویم کتاب قیامت است دیدم نه؛ حیات هم هست. خواستم بگویم این کتاب آخرت است دیدم نه، دنیا هم هست. ‌گفتم این کتاب اصلاً، همه چیز است.
مرجان
زمان پذیرش مرگ یک عزیز برای هرکس مدتی دارد. بعضی‌ها بلافاصله با مرگ کنار می‌آیند و بعضی دیرتر و عده‌ای هم هرگز این موضوع را نمی‌پذیرند.
مرجان
وقتی به چشم دیدی که عزیزت را زیر تلی از خاک پنهان کردند، آن وقت مرگ برایت باورپذیر می‌شود.
مرجان
اگر کسی با کتک آدم می‌شد، خر تا حالا آدم شده بود.
مرجان

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان